گالری رف
آدرس: تهران، زعفرانیه، آصف، کوچه ی شهید رضاعلی حسینی، کوچه ی خدامراد، پلاک ۱۱، طبقه ی دوم،گالری رف
تلفن: ۰۲۱۲۲۱۷۶۲۸۰
-
ساعت کار: از ۱۶:تا ۲۰:۰۰
خانواده بالن سر
خانواده بالن سر
فرید بیان
چی؟ برای کی؟ چرا؟
چی؟ برای کی؟ چرا؟
تائوس ماخاچِوا
کیوریت: داریا کیرسانووا
نمایش انفرادی هنرمند برجسته روسی، تائوس ماخاچوا که در زمینه ی هنر اجرا و ویدئو فعالیت دارد اعلام می دارد.
ماخاچوا در کارهایش به مسئله ی تبادل بین فرهنگی، یکسان سازی، و همچنین مفهوم هویت ملی می پردازد. بدون شک، مسائلی ازاین دست در شرایط امروز روسیه دارای حساسیت های سیاسی خاصی می باشند. بعد از دهه ها تلاشِ موشکافانه، اگرچه همراه با شکست، که توسط جماهیر شوروی برای یکپارچه سازی گروه های متفاوت قومی و ملی ساکن در این منطقه تحت نام "مردم شوروی" صورت گرفت، نیازی مبرم برای دوباره فکر کردن، دوباره در بستر بردن و دوباره تخصیص دادن هویت افراد احساس می شود. تائوس ماخاچوا در آثارش تحت تاثیر مستفیم شرایط اجتماعی-فرهنگی سرزمین مادری ش داغستان، یکی از جمهوری های روسیه در شمال قفقاز که قطعا دارای زمینه های چندلایه ی قومی، تاریخی و فرهنگی می باشد قرار دارد. ماخاچوا در کارهایش به دنبال بنیان نهادن رابطه ای شخصی با این زمینه است و این موجب شده کارهایش دارای ابعادی صمیمی تر و عمیق تر باشد. ماخاچوا در ویدئوهایش بسیاری از موضاعات مرتبط به هم، از قومیت و یکسان سازی فرهنگی گرفته تا دلبستگی متافیزیکی به طبیعت را که بخش مهمی از طرز تفکر مردم داغستان است نمایش می دهد.
پروژه های "تند و چابک" به سال 2011 و "بگذار بخشی از یک روایت باشم" به سال 2012 به موشکافی دو آئین اجتماعی بسیار مردانه یعنی مسابقه ماشین رانی و جنگ سگ ها می پردازد. در اینجا هنرمند علاقه ی خود را به چهارچوب های نمادین که در آن ها مردانگی به ظهور می رسند و اینکه چگونه مفاهیم آشنای این سرگرمی ها دوباره تعریف می شوند نشان می دهد.
در ویدیو چیدمان "بگذار بخشی از یک روایت باشم" به عنوان موضوع اصلی این کنکاش ،بازی نمایشی مردانه در زمینه ای گسترده تراز جابجایی فرهنگی پسا-شوروری بررسی شده است. شکاف اصلی از میان مقابل هم قراردادن فیلم آرشیوی درباره علی اف کشتی گیر شوروی که اصالتی داغستانی داشت، به عنوان نمونه ای از ایجاد پروپاگاندای اسطوره ای زمان، و ویدئوهایی از جنگ سگ ها در داغستان که خود ماخاچوا آن ها را گرفته است شکل می گیرد.
در ویدیو چیدمان "بگذار بخشی از یک روایت باشم" به عنوان موضوع اصلی این کنکاش ،بازی نمایشی مردانه در زمینه ای گسترده تراز جابجایی فرهنگی پسا-شوروری بررسی شده است. شکاف اصلی از میان مقابل هم قراردادن فیلم آرشیوی درباره علی اف کشتی گیر شوری که اصالتی داغستانی داشت، به عنوان نمونه ای از ایجاد پروپاگاندای اسطوره ای زمان، و ویدئوهایی از جنگ سگ ها در داغستان که خود ماخاچوا آن ها را گرفته است شکل می گیرد.
به مناسبت اولین نمایشگاه تائوس مخاچوا در تهران، او پروژه "بدون عنوان" به سال 2010 را که یک پروژه چندرسانه ای شامل نمایش و چیدمان می باشد بازبینی خواهد کرد. این پروژه به طور اختصاصی در مسیر مسافرت زمینی از داغستان به ایران و در طول دریای مازندران اجرا خواهد شد. اولین بار که این کار در مسکو در سال 2010 نمایش داده شد، شکاف طبقاتی ای را که در شهرهای بزرگ بسیار تکان دهنده شده بود مورد خطاب قرار داد. هنرمند وسایل معمولی خانگی را سر هم کرده است- یک چمدان شفاف که قرار بود با هر چیز دیگری از چمدان مبادله شود. برای دسترسی به عموم مردم، مخاچوا چمدان شفاف را به یک بازار کهنه فروشان برد و یک اگهی در روزنامه "هند تو هند" منتشر کرد. با حمل چمدان شفاف در طول سفر هنرمند فصل جدیدی در بحث انتقادی خود باز کرده است. او تاریخ پر التهاب روابط بین ایران و روسیه را رد مرکز توجه قرار میدهد و سوال جدیدی در مورد روابط بین المللی، ژئوپلیتیکی ،تاریخی، اجتماعی و فرهنگی دو کشور را مطرح میکند .
کیوریتور: داریا کیرسانوا
تائوس ماخاچوا فارغ التحصیل لیسانس و فوق لیسانس هنرهای زیبا از دانشگاه گلد اسمیت لندن می باشد. از جمله نمایش های برجسته ی او در جشنواره ها یا بینال های بین المللی می توان به حضورش در پنجاه و پنجمین بینال ونیز، یازدهمین بینال شارجه، چهارمین بینال هنر معاصر در مسکو و همچنین هفتمین بینال لیورپول انگلستان اشاره کرد. او همچنین تجربه ی برپایی نمایش در موزه ها و گالری هایی نظیر موزه هنرهای معاصر مسکو برای قسمت سوم از پروژه ی تاریخ ویدئوآرت در روسیه، گالری کالورت لندن برای نمایش "تمرین برای زندگی روزمره"، گالری ایمپرونته میلان برای نمایش "محاکات"، موزه هنرهای معاصر پِرم برای نمایش "قفقاز بزرگتر" را در کارنامه دارد.
ما
نمایشگاه عکسهای مسیح مستاجران با عنوان «ما»
تابستان برای همه
خاویر زابالا | فرشید شفیعی | گونزالو دیاز | مرتضی زاهدی | لیندا ولفزگروبر | محمد خداشناس | نیک وایت | نریمان فرخی | میلاد موسوی | هادی فلاح پیشه | شباهنگ طیاری | ناهید بهبودیان | حسن موسوی | مسعود دمآبه
اولین نمایش گالری رف در مکان جدید
افتتاحیه: 7 تیر 92
اختتامیه: 31 تیر 92
گالری روزهای یکشنبه تعطیل می باشد
کابوس متکثر
ضابطههای رفتاری انسان متفاوت با بنیاد طرح حیوانی است.آن شکل از تفکر را که در پی یافتنِ «چگونگیِ» زیستن است میتوان میان انسان و حیوان مشترک دانست اما آن شکل از اندیشیدن که «چیستی»ها را دنبال میکند٬ خاصِ انسان به نظر میآید. اینچنین انسان٬ این تکامل یافتهترین جانور میتواند برای شناخت رفتارهای غریزی خود به جانوران دیگر نگاه کند و چگونه زیستن آنها را مثالی از چگونه زیستن خود ببیند.از دیر بازِ قصه گفتن و نقاشی کردن تا امروزِ انیمیشن و مستند، این به تماشا نشستنِ جانورِغیر انسان ادامه دارد. مثال، یکی کتاب «کلیله و دمنه» است. در اینجا پیش از آغاز داستانهای جنگل٬ «بُرزویه» که به عنوان مترجم این داستانها از زبان سانسکریت به زبان پهلوی معرفی میشود٬ روزگارش را-از زبان پادشاه- چنین شرح میدهد: «میبینم که کارهای زمانه میل به ادبار[سیه روزی] دارد، و چنانستی که خیرات مردمانرا وداع کردستی، وافعال ستوده و اخلاق پسندیده مدروس[ناپدید] گشته، وراه راست بسته و طریق ضلالت[گمراهی] گشاده، وعدل نا پیدا و ظلم و جور ظاهر، وعلم متروک و جهل مطلوب، و لوم و دنائت[پَستی] مستولی، و کََرم و مُروت متواری، و دوستیها ضعیف و عداوت[دشمنی] قوی، ونیکمردان رنجور، و مُشرک وشریران فارغ[آسوده] و محترم و مَکر و خدیعت بیدار، و وفا و حُریت[آزادگی] در خواب، و دروغ موثر ومُثمر، وراستی مهجور[متروک] و مردود، و حق منهزم[گریزان] و باطل مظفر، و متابعتِ هوا سُنتی متبوع، وضایع گردانیدنِ احکام خِرد طریقی مشروع، ومظلومِِ بحق ذلیل و ظالمِ مبطل[بدکار] عزیز، و حرص غالب و قناعت مغلوب وعالمِ غدار بدین معانی شاد، و به حصول این ابوابْ تازه روی و خندان بُوَد.»* برای روزگاری چنین است که در ادامه٬ قصههای جنگل روایت میشود. قصههایی که در آن زیستن و بودن بی مکر و حیله ممکن نشان نمیدهد. سخنچینی لازمترین و خیانت بایدترین کارها ست. دروغ گفتن بر ضعیف واجب است و دریدن بر قویتر لازم. «ابوالمعالی نصرالله منشی» مترجم- نویسنده نسخه فارسی این کتاب در مقدمه خود خدای را ستایش میکند که «آدمیان را به فضیلتِ نُطق و مَرتبتِ عقل از دیگر حیوانات مُمیز[متمایز] گردانید» و این سر آغاز کتابی است که در آن شیر و شغال و گاو و...به نظم و نثر ناطقاند و مشغول به سیاست.
در«کابوس متکثر» نقاش این سنت را برای امروزش دیده؛ نقشهای تزئینی را در تابلوهایش میشکند و ناقص میگذارد. در پس زمینهای شبه سنتی تصویرهایی مثالی را نشان میدهد که در نظام رفتاری٬ جانورانش متفاوت از جنگلِ دیروزِ«کلیله و دمنه» رفتار میکنند. آنجا حیلهگر و نیرنگباز اغلب به مکافات عمل میرسند، اما اینجا نشانی از مکافات نیست. انگار خندهای موذیانه برتصویرها پیچیده است که به ظلم و حیله کارِ جنگل به آخر و خرابی رسید. مثالِ آخر الزمان است.
باربد اعلایی
* نقل قول ها از«کلیله و دمنه»، ویرایش و بازنگاری:ع.روح بخشان٬ نشرمرکز٬ ۱۳۹۰