نقض کپی‌رایت در فیلم «متهمین دایره بیستم» حسام اسلامی
مهران افشارنادری ویژه ۱۳۹۶/۰۵/۲۴

نقض کپی‌رایت در فیلم «متهمین دایره بیستم» حسام اسلامی

۶ سال پیش ادامه‌ی ساخت فیلم را به دلایل گوناگون اخلاقی ندانستم و ساخت آن را ادامه ندادم و این فیلم نیمه‌تمام را به جز یکی دو مورد نمایش خصوصی در جایی به نمایش نگذاشتم. اما حسام اسلامی با به سرانجام‌رساندن این مستند به هر قیمت و پشت‌کردن به بسیاری از اصول فیلم را به سرانجام رساند تا روز چهارم مرداد در موزه‌ی هنرهای معاصر برای عموم به نمایش دربیاید. موارد مطرح‌شده قطعا برای ساخت هر فیلمی می‌تواند تاسف‌آور باشد اما برای ساخت مستندی با این موضوع بسیار طعنه‌آمیز و قطعا تاسف‌برانگیز است.

عصر چهارشنبه چهارم مرداد، فیلم مستند «متهمین دایره بیستم»، ساخته‌ی حسام اسلامی در موزه‌ی هنرهای معاصر به نمایش در‌آمد. داستان این فیلم که تماشای آن برای عموم آزاد بود، پیرامون چند جوان است که دست روزگار آنها را به بزهکاری کشانده است. شروع و پایان فیلم به نشان‌دادن شرایط فعلی زندگی احسان، یکی از بچه‌های این دسته‌ی خلاف‌کار که ظاهرا مدتی است از بقیه دوستان فاصله گرفته،اختصاص یافته است. اما بیشتر لحظات فیلم مربوط می‌شود به زندگی و فعالیتی که این چند جوان پیش از این درکنار یک‌دیگر تجربه کرده‌اند، از جمله صحنه‌هایی از سرقت، رفت‌و‌آمد به ان‌جی‌او «جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان» و سفری که به شمال داشته‌اند.

هرچند فیلم سرشار از لحظات بهت‌انگیز است، اما غافل‌گیری فیلم برای من به کمی قبل‌تر از دیدن این فیلم برمی‌گردد، زمانی‌که عکسی از احسان و دوستش را که در پلیس آگاهی گرفته شده، همراه آگهی نمایش فیلم دیدم. نکته‌ی حیرت‌آور این است که این عکس را برای فیلمی که تقریبا هم‌زمان با حسام اسلامی با تمرکز بر فعالیت احسان، امین و حسن(همان دوستانی که در فیلم «متهمین دایره بیستم» حضور دارند و فیلم درباره‌ی آنهاست)در حال تهیه بودم، گرفتم. علاوه بر این عکس، بخش‌های زیادی از ویدیوهای سکانس اداره‌ی آگاهی هم متعلق به بنده است که اگر خود ایشان منکر این قضیه باشند افراد حاضر در صحنه شامل دو مددکار، احسان، امین و تصاویر پشت‌صحنه و تصاویر بیشتری که از آن روز دراختیار بنده است، صحبتم را تایید خواهند کرد. این تصاویر در حالی به نمایش درمی‌آید که علاوه براین‌که حتی اجازه‌ی شفاهی از من گرفته نشده است، در تیتراژ هم اشاره‌ای به نام بنده به عنوان تصویربردار نشده است.

نکته‌ی قابل تامل دیگر، فیلم‌نامه و ایده‌ی بخش‌هایی از مستند «متهمین دایره بیستم» است. بیشتر بخش‌های تصویربرداری مستندی که در دست تهیه داشتم به پیش از به‌زندان افتادن حسن برمی‌گشت و فیلمی که حسام اسلامی ساخته به بعد از بازداشت حسن. پس‌ از ‌آن‌که حسن، به زندان افتاد، حسام اسلامی در نمایشی خصوصی راف کات فیلمی که در حال تهیه آن بودم را دید. روزی که با ایشان دوستانه و به دور از رقابت‌های حرفه‌ای در دفتر کارم نشستیم و فیلم‌هایی که تا آن‌لحظه گرفته بودیم را می‌دیدیم، فیلم ایشان بیشتر شبیه گزارشات تلویزیونی بود، شامل مصاحبه‌های طولانی با مددکاران «جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان» و راف کات فیلمی که ایشان از من دید، شامل صحنه‌های دزدی و سفری که همراه بچه‌ها به شمال داشتم بود. جالب آن‌که همین صحنه‌ها که تا آن روز در فیلم حسام اسلامی جایی نداشت، بعدتر در فیلم «متهمین دایره بیستم» به طرز باورنکردی تکرار شد و فیلم آقای اسلامی که قرار بود شکل دیگری داشته باشد، نهایتا در بخش‌های بسیاری شبیه فیلمی شد که من مشغول ساخت آن بودم. البته در شرایطی برابر این امکان برای من هم وجود داشت که از صحنه‌های فیلم کامل‌نشده‌ی حسام اسلامی ایده بگیرم چراکه هر دو با بچه‌ها در تماس بودیم و در مجموع هم می‌توان گفت ارتباط گرفتن با این گروه از بچه‌ها چندان هم کار سختی نبود. بچه‌ها به جمعیت دفاع از کار و خیابان رفت‌وآمد داشتند و درهای جمعیت هم به روی فیلم‌سازان و عکاسان باز بود و جلب‌ اعتماد بچه‌ها به‌‌واسطه‌ی این ان‌جی‌او کار چندان سختی نبود. چه بسا که اگر فیلم‌ساز دیگری غیر از حسام اسلامی هم در صورتی که عطش ساخت چنین مستندی را داشت، می‌توانست پس از تماشای فیلمی که در حال تهیه‌ی آن بودم یا حتی با رفت‌و‌آمد چند روزه به «جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان» با بچه‌ها آشنا شود، اعتماد آنها را جلب کند و تصاویر را تکرار کند، زیرا هم درهای این ان‌جی‌او باز بود و هم آغوش بچه‌ها برای کسانی که موفق می‌شدند اعتمادشان را جلب کنند.

رفتار سوژه‌محوری که در «جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان» با بچه‌ها می‌شد، و عینیت یافتن این رفتار در مستندی که خودم در حال تهیه‌ی آن بودم و درگیری‌های ذهنی فراوان از جهت اخلاقی‌بودن ساخت چنین مستندی، من را از ساخت این مستند و به اتمام‌رساندن آن منصرف کرد، اما من -به عنوان فردی که نسخه‌ دیگری از این فیلم را در دست ساخت داشتم- از زوایای دیگری هم وجود این فیلم را به این شکل که ساخته‌شده، دارای اشکال می‌دانم. به کارگردان بابت سماجتش برای دنبال‌کردن زندگی احسان تبریک می‌گویم ولی در عین حال متعجم که چه راحت مغلوب شخصیت‌پردازی‌ای شده که احسان و رفقایش برای او ترسیم کرده‌اند. چراکه در موارد بسیاری شخصیت‌های به‌نمایش‌گذاشته‌شده با آن‌چه در خلوت از آنها سراغ دارم، سنخیتی ندارند. همچنین بی‌مسئولیتی کارگردان از نمایش عمومی فیلم که شخصیت‌های بسیاری در آن به نمایش در‌می‌آیند، حتی اگر تمامی آنها اجازه‌ی پخش تصویر خود را داده باشند، باز این پرسش مطرح می‌شود که آیا این افرادی که به‌دست آوردن دلشان چندان سخت نیست، در شرایطی هستند که بتوانند تصمیم درست را برای خود بگیرند؟ و آیا به این مساله وقوف دارند که نمایش تصاویرشان در حین انجام اعمالی که در قوانین کشور جرم محسوب می‌شود، می‌تواند  بار حقوقی برایشان داشته باشد؟ هر چند آقای اسلامی در مصاحبه‌ای که در اینترنت در دسترس است، اعلام کرده‌اند که از تعدادی از بچه‌ها که در فیلم به نمایش در می‌آیند و دسترسی به آنها قطع‌ شده‌است، هنوز اجازه‌ای برای پخش تصاویرشان نگرفته‌اند،

۶ سال پیش ادامه‌ی ساخت فیلم را به دلایل گوناگون اخلاقی ندانستم و ساخت آن را ادامه ندادم و این فیلم نیمه‌تمام را به جز یکی دو مورد نمایش خصوصی در جایی به نمایش نگذاشتم. اما حسام اسلامی با به سرانجام‌رساندن این مستند به هر قیمت و پشت‌کردن به بسیاری از اصول فیلم را به سرانجام رساند تا روز چهارم مرداد در موزه‌ی هنرهای معاصر برای عموم به نمایش دربیاید. موارد مطرح‌شده قطعا برای ساخت هر فیلمی می‌تواند تاسف‌آور باشد اما برای ساخت مستندی با این موضوع بسیار طعنه‌آمیز و قطعا تاسف‌برانگیز است.

منبع: شرق