چالش مدرنیستها در برابر رضایت آنی
مترجم: شهاب شهسواری
پس بر سر این قاعده که «رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود» چه آمده است؟ با این فرض که فرهنگ در مسیری دایرهوار میگردد، آیا میتوان برای این تغییرات را یکی از گوشههای این دایره دانست که به وضعیت قبل بر میگردد؟ آن وایلکس تاکر، مجموعهدار عکس در موزه هنرهای زیبا هوستون فکر میکند که خیلی هم عجیب نیست: «من هر کسی را که با جدیت حرفهای را برای مدتی طولانی دنبال کند، یک حرفه را برای ۵۰ سال پیگیری کند، جدی میگیرم. برایم فرقی نمیکند اگر حتی مکانیک خودرو باشد. در برابر کسی که بر روی کاری که انجام میدهد تمرکز کردهاست و درگیری فکری عمیقی با آن دارد، چیزی برای آموختن برای همه ما وجود دارد.»
برای مثال زندگی و سابقه حرفهای عکاس مدرنیست «ری کی. متزکر» را در نظر بگیرید. خانم تاکر عکسهای او را برای یک نمایشگاه مرور تاریخی گسترده سال ۱۹۸۴ در هوستون جمعآوری کردهاست. بعد از نزدیک به ۳۰ سال به نظر میرسد که او دوباره دارد به حرفه خودش باز میگردد.
متزکر که در سال ۱۹۳۱ به دنیا آمدهاست، عکسهایی مجلل، رسمی و انسانگرا در طول پنج دهه گذشته گرفتهاست و از یک پروژه به با توجه به خلاقیتش به پروژه دیگری رفتهاست. امسال عکسهای او در یک نمایشگاه سفر که سپتامبر در گالری هنری هِنْری در دانشگاه واشنگتن شهر سیاتل نمایش دادهمیشود. پیش از این هم نمایشگاههایی از عکسهای او در موزهی جی پل گتی در لسآنجلس و موزه نلسون اتکینز در کانزاس سیتی برگزار شدهاست. او همچنین نمایشگاهی از عکسهای چاپشده قدیمی در گالری اندرو اسمیت برگزار کردهاست.
آثار این عکاس مانند دیگر همکاران مدرنیستش، بعد از اینکه دنیا کم کم سراغ فرهنگ پاپ و پستمدرن رفت، از چشمها افتادند. جنبش پستمدرنیسم دهههاست با دفاع از هنرمندان متعلق به جنسیتها و نژادهای مختلف، ترویج تکنیکهایی مانند چینش و استفاده مجدد و با تاکید بر گرایش انتقادی سیاسی-اجتماعی، تیترها و عنوانهای نوشتهها را زیر سلطه خود در آوردهاست. شاید تعریف خلاصه دنیای امروز شبکههای اجتماعی ما، نظر اندی وارهول در مورد این بود که هر انسانی در زندگیاش ۱۵ دقیقه دوران شهرت دارد. اما ممکن است آقای متزکر و همراهان مدرنیست دیگرش که بر کار هنرمندانه، مهارت و درگیری صبورانه تاکید میکردند، هنوز چیزی برای آموختن به ما داشتهباشند.
آقای متزکر در ایالت میلواکی بزرگ شدهاست و اولین کار عکاسیاش را برای نشریه مدرسه انجام داد. او برای تحصیل در رشته عکاسی به کالج بلویت رفت و در طول جنگ کره به عنوان مدرس عکاسی در ارتش خدمت کرد. پس از آن بود که در سال ۱۹۵۶ تا تحصیلات تکمیلیاش را در دانشکده طراحی دانشگاه ایلینویز ایالت شیکاگو ادامه دهد. او در این دانشگاه زیر نظر اساتیدی چون هری کالاهان و آرون سیسکایند ( Harry Callahan and Aaron Siskind) دو هنرمند مطرح مدرنیست، تحصیل کرد.
آقای متزکر مانند اساتیدش سیاه و سفید عکاسی میکرد و با پروژه پایاننامهاش به نام «من و دوربینم در یک حلقه My Camera and I in the Loop» که عکسهایش در مرکز شهر شیکاگو گرفتهشدهبود، توجهها را به خود جلب کرد. (۱۰ تا از عکسهای این مجموعه بعدا توسط ادوارد استیچن برای نمایش دائم در موزه هنرهای مدرن خریداری شدند) هر چند که دانشکده طراحی کمک میکرد تا دانشجویانش فعالیتهای تجاری شروع کنند، اما آقای متزکر تصمیم گرفت که عکاسیاش را بیشتر به یک شیوه بیان شخصی تبدیل کند. او در مقدمهاش در مورد پروژه «حلقه Loop» مینویسد: «من میخواستم عکس بگیرم، انگیزهام هم حلقه بود.»
اولین هجوم او به سمت عکاسی هنری، غزلهایی از نور و سایه در محیط شهری بود. بدنهای تنها و ماشینهای پارکشده، اصلیترین سوژههای این عکسها هستند. عکسهای او در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ شباهتهای زیادی به عکسهای استادش، هری کالاهان داشت و تاثیراتی از دبلیو یوجین اسمیت و واکر اوانس هم در آنها دیدهمیشد. عکسهای متزکر یادآور عکسهای برخی معاصرانش همچون رابرت فرانک است، اما لبه تیز انتقاد عکسهای او را ندارد.
گذار از فرهنگ سرراست دهه ۱۹۵۰ به دهه انقلابیگری ۱۹۶۰ نه تدریجی بود و نه خوشایند. تجربهگرایی، شورش و تحولخواهی در محیط جریان داشت و هنر هم از این محیط مستثنا نبود. نقاشهای هوشمند مدرنیستی مانند مارک روتکو مسیر را برای هنر عامهپسند کسانی مثل اندی وارهول هموار کردند. با همه این احوال متزکر مصمم بود که اهمیت حیاتی عصر خودش را ثبت و ضبط کند.
سال ۱۹۶۴ او مجوعهای با عنوان کامپوزیت را آغاز کرد که نهایتا اولین بورسیه از دو بورسیه گوگنهایمش را برایش به ارمغان آورد. این مجموعه ابتکاراتی فوقالعاده با استفاده از قدرت عکاسی سریالی و متراکم کردن آن بود. او عکسهایی را که قبلا گرفتهبود را به صورت شبکههایی چند عکسه به صورت پیچیده و هنرمندانه کنار هم چیده بود، به شکلی که در هر ردیف یک عکس تکرار شدهبود اما به شکل متفاوتی چاپ شده بود. در بروشور گوگنهایم مینویسد: «کل این ایده به عنوان یک شیوه یکتای نگاه کردن به ذهنم رسید، اینکه اگر چشمی جدید جایگزین چشم قدیمی شود.» بلافاصله بعد از این مجموعه او شروع به تولید «کامپوزیت» های جدید کرد که یک حلقه فیلم را به عنوان مفهوم یگانه نگاه میکرد که با دقت به صورت یک دیوار تجسمی عکس ایجاد شدهبود.
با یک دیدگاه معاصر، تفاوت میان عکسهایی مانند یک برداشت در فیلادلفیا ۱۹۶۳ و «کامپوزیت: برهنه» که سه سال بعد خلق شده، شگفتانگیز است. در حالیکه عکس اول ممکن است یادآور عکسهای دیگر باشد، عکس دوم یک اثر اصیل نوآورانه است و در تاریخ عکاسی اهمیت اساسی دارد. کیت دیویس، مجموعهدار عکس موزه نلسون-اتکینز که عکسهای تاریخی او را در نمایشگاه جمع کردهاست میگوید: «اگر بخواهیم کل مجموعه ری متزکر را به در یک چیز جمع بکنیم، که البته نمیخواهم این کار را بکنم، اما اگر مجبور بودم این کار را بکنم، کامپوزیت را میتوان به عنوان یک دستاورد عظیم هنری نامید.»
هر چند متزکر سالها درآمد خود را از طریق تدریس کسب میکرد، اما موقعیت او جایگاه مناسبی برای او در بازار رو به پیداش عکسهای هنری در دهه ۱۹۷۰ دست و پا کرد. عاقبت او توانست تدریس را کنار بگذارد و تنها با درآمد فروش عکسهای چاپ شده زندگی کند. به گفته کیت دیویس همین نکته که سالهای شکلگیری هنر او پیش از پدید آمدن امکان کسب درآمدش از طریق هنرش رخ داد، یک نکته مهم در تکامل هنری او است.
احتمالا این نکته در استقبال مجدد امروز از متزکر و دیگر معاصران مدرنیستش نیز تاثیر داشتهاست. هر چند نباید چگونگی کمک پست مدرنیستها را به حضور بدون تبعیض همه هنرمندان در عرصه فراموشکرد، اما مدرنیستها میراث خلق آثار هنری با انگیزههایی «حقیقی» را بر جا گذاشتند. عکسها نتیجه یک سفر ایدهآلیستی در مسیری خلاقانه بودند، نه کج و کوله کردن محصولاتی که از بازار محصولات آماده به مصرف خریدهشدهبود.
هنرمندان نسل ری کی متزکر اعتقاد داشتند که اثرشان خود پاداش کارشان بود و برای ساختن زندگیای کوشش میکردند که خلاقیتی با ثبات در طول زمان در آن جریان داشتهباشد. در واقع او تا سال ۲۰۰۷ به کار جدی حرفهایاش ادامه داد و هر بار احساس میکرد که یکی از پروژههای پیشینش خستهاش کردهاند، پروژهای جدید را آغاز کرد. او تلاش کرد تا خواست کلکسیونرها باعث نشود که او خودش را مرتبا تکرار کند.
به نظر میرسد درس مهمی در دوران حرفهای طولانی آقای متزکر و البته در مدرنیسم وجود دارد. رضایت آنی لزوما میتواند چیز خوبی نباشد و همه ما میتوانستیم با اندکی صبر و تامل بیشتر عمل میکردیم. خانم تاکر میگوید: «اگر مردم وقت بیشتری بگذارند، میتوانند چیزهایی را پیدا کنند که با آنها حرف میزند. روی این استخوانها میتوان گوشتی هم پیدا کرد. آن چیز میتواند ما را به چالش بکشد و درگیرمان کند. خدا میداند که آن چیز دنیای شبکههای اجتماعی نیست. احتمالا شبکههای اجتماعی مهمترین نقطه ضعف آن چیز هستند. آن چیز اثری است که خلقش زمان و تلاش بردهاست.»
-
عکاس: ری کی. متزکر
فیلادلفیا - ۱۹۶۳
-
عکاس: ری کی. متزکر
فیلادلفیا - ۱۹۶۴
-
عکاس: ری کی. متزکر
فیلادلفیا - ۱۹۸۱
-
عکاس: ری کی. متزکر
شیکاگو - ۱۹۵۷
-
عکاس: ری کی. متزکر
فیلادلفیا - ۱۹۶۴
-
عکاس: ری کی. متزکر
البوکرکی - ۱۹۷۲
-
عکاس: ری کی. متزکر
۱۹۶۴
-
عکاس: ری کی. متزکر
ری کی. متزکر
-
عکاس: ری کی. متزکر
whimsy #40
-
عکاس: ری کی. متزکر
فیلادلفیا - ۱۹۶۳
-
عکاس: ری کی. متزکر
ری کی. متزکر
-
عکاس:
-
عکاس: ری کی. متزکر
ری کی. متزکر
-
عکاس:
-
عکاس: ری کی. متزکر
ری کی. متزکر
-
عکاس:
-
عکاس: ری کی. متزکر
ری کی. متزکر
-
عکاس:
-
عکاس: ری کی. متزکر
ری کی. متزکر
-
عکاس: