فرآیندهای ثبت و ظهور جایگزین: آیا این واکنشی به دنیای دیجیتال است؟
لوتی دیویس مقاله ۱۳۹۴/۱۰/۲۳

فرآیندهای ثبت و ظهور جایگزین: آیا این واکنشی به دنیای دیجیتال است؟

استفاده از فرآیندهای ثبت و ظهور دوره ویکتوریایی قطعا یک مساله شخصی در بین هنرمندان است و رواج کنونی آنها احتمالا واکنشی به رواج ابزارهای دیجیتال است، اما این تازه آغاز راه است. جک لو می‌گوید از زمانی که پروژه‌اش را شروع کرده‌است تاکنون تبدیل به آدم متفاوتی شده و تونی ریجاردز هم همه چیز را در یک توصیف ساده خلاصه می‌کند: «صفحه مرطوب باعث شده که هنوز عاقل بمانم.»

ترجمه: شهاب شهسواری

دلیل روی آوردن عکاسان امروزی به تکنیک ثبت و ظهور عکس صفحه مرطوب کولدیون (Wet Plate Collodion) چیست؟ کرگ باربر در این می‌گوید: «دیگر رنگ همه جا فراگیر شده‌است، کاملا چیز معمولی به حساب می‌آید.» صفحه مرطوب کولدیون به عنوان یک تکنیک ثبت و ظهور، روشی نیست که این روزها بتواند درست و حسابی از پس کار بر بیاید. با وجود این‌که این تکنیک یکی از حل‌شده‌ترین فرآیندهای ظهور عکس است که تاکنون اختراع شده (حتی نسبت به دیجیتال که در مورد آن صحبت خواهم کرد) اما تکنیک بسیار خسته‌کننده و غیرقابل پیش‌بینی‌ای است و در بهترین حالت شما از طریق آن می‌توانید هر بیست دقیقه یک تصویر را ظاهر کنید. اما بیشتر جذابیت این شیوه به دلیل ظاهر تصاویر حاصل از آن است. اما خب اپ‌های زیادی که روی گوشی‌های هوشمند برای درست کردن تصاویر داگرئوتیپ (عکاسی روی لوح نقره‌ای)، کالوتایپ (عکاسی روی لوح کاغذی) یا تین‌تایپ (عکاسی رو لوح قلع‌اندود) وجود دارند، چطور؟ این نرم‌افزارها چه عکسی تولید می‌کنند؟ من می‌خواستم تا ببینم عکاسانی که در حال حاضر از این شیوه‌های جایگزین عکاسی استفاده می‌کنند چرا زندگی را برای خودشان تا این اندازه سخت می‌کنند. در نتیجه سراغ تعدادی از آنها رفتم تا با آنها صحبت کنم.

جمیز میلر
سلف‌پرتره تین‌تایپ میلر

در این مصاحبه‌ها یکی از عباراتی که بیشتر از همه شنیدم، کار یدی و قابل لمس بود. تونی ریچاردز (Tony Richards) می‌گوید: «وقتی که با پیکسل‌ها شروع کردم وقت زیادی را روی عکس می‌گذاشتم، حالا هر فرآیندی که سطح متفاوتی از مهارت، بو و احساس متفاوتی داشته‌باشد برای من ارزش بیشتری دارد.»  برای جمیز میلر (James Miller) اما چیزی که او را بسیار جذب کرد «وجود لوح عکس در دنیای واقعی و فیزیکی» بود. او در حال خلق یک «تاریخ‌نمای تین‌تایپ» از هنرمندان پرفورمنس لندن است که قرار است در یک نمایشگاه اواخر امسال نمایش داده‌شود. زمانی که من او را در یک باغ در لندن در حال ساختن لوح‌های فلزی عکس می‌دیدم، می‌شد که لذتی را که از ملموس و «واقعی بودن» عکس‌ها می‌برد، از چشم‌هایش دید.

 

مادر - فلورا مزاروس
مادر - فلورا مزاروس

 

فلورا مزاروس (Felora Mezaros) به شکلی نگرش خودش را توضیح می‌دهد که من را یاد جنبش غذای‌کند (علیه فست‌فود) می‌اندازد،  تمایلی برای آرام‌تر کردن و کندتر کردن کارها که باعث احترام بیشتر به آن می‌شود. من از او پرسیدم که به نظرش چرا فرآیندهای جایگزین کم کم طرفدار بیشتری پیدا می‌کنند: «به نظرم این فرآیند باعث می‌شود که شما مجبور شوید قضیه را چندین بار بررسی کنید، این باعث می‌شود که روی یک تصویر دو ساعت و بلکه دو هفته کار کنید. گاهی اوقات فقط مساله مربوط به زیبایی‌شناسی می‌شود. برخی افراد از این شیوه استفاده می‌کنند که اثری منحصر به فرد تولید کنند و چنین کاری از حوزه توانایی ابزارهای دیجیتال کاملا خارج است، بعضی‌ها هم هستند که فقط خاطره‌انگیز بودن و نوستالژیک بودن این فرآیند را می‌پسندند.»

مساله اینجاست که یک نرم‌افزار اپ تین‌تایپ هیچ گاه نمی‌تواند یک تین‌تایپ واقعی درست کند. ممکن است که تصاویر شبیه یک تین‌تایپ باشند اما مگر اینکه گوشی هوشمند قرار باشد یک قطعه ۱۰ در ۸ اینچی فلزی چاپ کند، امکان درست کردن تین‌تایپ واقعی توسط آن وجود ندارد. کرگ باربر، عکاسی که اکنون در آمریکا بر روی تین‌تایپ کار می‌کند می‌گوید: «درست مثل این می‌ماند که یک کیف لوئی ویتون تقلبی بخرید. خیلی شبیه به هم هستند، اما خودش نیست.»

 

نانسی و تلوز - کارکردن روی زمین - کریگ باربر
نانسی و تلوز - از مجموعه‌ی «کار کردن روی زمین» - کرگ باربر

 

باربر در حال حاضر با جامعه زارعان همراه خودش بر روی یک پروژه به نام «کار کردن روی زمین» کار می‌کند که خودش فکر می‌کند دست کم ۶ سال طول می‌کشد تا تکمیل شود. او می‌گوید: «من دوست دارم خودم را در ژرفای پروژه غرق کنم و تعهد بلندمدتی داشته‌باشم. من استفاده از تین‌تایپ‌ها را برای این اثر انتخاب کردم چرا که یادآور دوره‌ای قدیمی‌تر بودند، استفاده از آنها یادآور دوره‌ای بود که زراعت بیشتر رواج داشت.»

عناصری مانند عرق ریختن برای کار یدی باعث می‌شود که رابطه‌ای میان عکاس‌های صفحه مرطوب و یک کارگر یدی پیش بیاید. «آنها آدم‌هایی هستند که برای زندگی حاضرند آستین بالا بزنند و دست‌شان را در گل کنند، این موضوعی نیست که همیشه به آن توجه کنیم و احترام بگذاریم.  من دوست دارم که افتخار تعلق داشتن به چنین جامعه‌ای را داشته‌باشم. برایم روشن شد که فرآیندهای جایگزین باعث می‌شود که رابطه‌ای متفاوت بین هنرمند و سوژه به شیوه‌ای متفاوت نسبت به فرآیندهای عادی پیش بیاید. در واقع به معنای واقعی کلمه هیچ راهی وجود ندارد که بدون مشارکت هر دو طرف، یعنی هم عکاس و هم موضوع عکاسی بتوان تصویر را درست کرد. «این یک فرآیند دهش است.  من به آنها می‌دهم، آنها به من می‌دهند و همه ما در کنار هم هیجان‌زده و خوشحال می‌شویم. یک مشارکت فوق‌العاده است، هیچ فرآیند دیگری شبیه به آن نیست.»

کارل رادفورد (Carl Radford) یکی از اولین هواداران مدرن صفحه مرطوب در بریتانیا بود، همین رابطه بود که او را در طول کارش بر روی معدن کرکستون (Kirkstone Quarry) در سال ۲۰۱۱ جذب کرد. او می‌گوید: «این یک همکاری اصیل است نه اینکه فقط یک تصویر را از جایی گرفته‌باشی یا ربوده‌باشی.» او به فرآیندهای ظهور جایگزین لقب «آنتی‌تز یک‌بارمصرف‌ها» را می‌دهد. عبارتی که ممکن است کاملا واضح به نظر برسد، و من فکر نمی‌کنم که اشتباه بگوید.

 

STEVE “TAG” SAINT FROM THE LIFEBOAT STATION PROJECT SERIES BY JACK LOWE.
از پروژه‌ی «ایستگاه قایق نجات» - دیوید لو

 

احساس احترام دوجانبه عامل اصلی پیشرانه در «پروژه ایستگاه قایق نجات The Lifeboat Station Project» اثر دیوید لو (David Lowe) است. پروژه‌ای برای عکاسی از همه ۲۳۷ ایستگاه قایق نجات وابسته به RNLI در بریتانیا و ایرلند. لو می‌گوید: «من برای این در پروژه از صفحه مرطوب استفاده کردم که دوست نداشتم یک آفت ملخ عکاسی باشم. فرآیند عکاسی باعث می‌شود که همه مجبور به مشارکت و همکاری در آن شوند. باید تعهد داشته‌باشی تعهدی از جنس احترام و تفاهم.»  در همه مصاحبه‌هایی که در مورد استفاده از تکنیک‌های قدیمی عکاسی داشتم، یکی از چیزهایی که معمولا در مورد آن صحبت می‌شد تمایل به اصالت بود،  موضوعی که به نوعی از سوی تکنیک به اثر منتقل می‌شود، اما در طول زمان این اصالت به پیش‌نیازهای تکنیک هم بدل شده‌است.

لو به شکل جالبی امبروتایپ‌ها را چیزی شبیه به مجسمه‌سازی می‌بیند. سه‌بعدی بودن آنها و همچنین اینکه کاملا منحصربه فرد هستند باعث شده‌است که درک او از معنای آنها کاملا تغییر کند. او آنها را نوعی به ثبت و ضبط زمان تشبیه می‌کند. شبیه به شش ثانیه از زندگی یک فرد، شامل تنفس و ضربان قلب او در طول زمانی که در مقابل دوربین قرار گرفته‌است. برای او همه چیز به خود فرآیند خلاصه نمی‌شود، بلکه علاقه‌اش به تجربه‌ای است که این فرآیند برای او عملی می‌کند.

 

LAST LIGHT, DUN BRISTE FROM THE POINT OF DELIVERANCE SERIES BY ALEX BOYD.
الکس بوید

 

در میان همه افرادی که با آنها مصاحبه کردم، الکس بوید (Alex Boyd) تنها کسی بود که از افراد عکاسی نمی‌کرد و کارش روی عکاسی منظر متمرکز بود. تلاش جسمی و صرف زمان، به میزان زیاد، چیزی است که او برای آثار خودش به کار می‌گیرد. او تجهیزات عجیب و غریب و بسیار سنگین را با خودش از کوه‌ها بالا می‌برد و به نظر می‌رسد که تا حدودی این کارش نوعی ستایش از عظمت مناظر طبیعی است که سوژه عکاسی‌اش قرار می‌گیرند.  از نظر او تلاش برای تمرکز و سعی زیاد باعث می‌شود که فرآیند گرفتن تصاویر آگاهانه‌تر شود.  روش خود را اینگونه توضیح می‌دهد: «تلاشی برای گفتگو از طریق یک واکنش بصری، احساسی و فیزیکی به منظری که از آن عکس می‌گیرم.»  و او در نتیجه استفاده از این فرآیند احساس می‌کند که توانایی بیشتری برای کنترل فرآیند دارد، در نتیجه احساس می‌کند که می‌تواند اهداف هنری‌تری را روی اثرش پیاده کند. می‌گوید: «به این نتیجه رسیدم که می‌توانم از تصویر گرفتن صرف فراتر بروم و اثرم را به یک واسطه توصیفی بدل کنم.»  نکته اصلی اینجاست که برای بوید و بسیاری دیگر از هنرمندان معاصری که از فرآیندهای ظهور جایگزین استفاده می‌کنند، تجربه کردن بخش اصلی از اثر نهایی محسوب می‌شود.

استفاده از فرآیندهای ثبت و ظهور دوره ویکتوریایی قطعا یک مساله شخصی در بین هنرمندان است و رواج کنونی آنها احتمالا واکنشی به رواج ابزارهای دیجیتال است، اما این تازه آغاز راه است. جک لو می‌گوید از زمانی که پروژه‌اش را شروع کرده‌است تاکنون تبدیل به آدم متفاوتی شده و تونی ریجاردز هم همه چیز را در یک توصیف ساده خلاصه می‌کند: «صفحه مرطوب باعث شده که هنوز عاقل بمانم.»

 

منبع: +