آشفتگی واقعی؛ نظم ساختگی؛ نگاهی به چیدمان عکس محور «تقسیم نگاه»
اسف شهام متولد ۱۹۸۳ در اورشلیم است. عکسهای او تاکنون در موزهی هنر تل آویو، موزهی عکاسی تلهای، موسسه ی عکاسی اشپیلمانِ تل آویو، موزهی علوم بلوم فیلد در اورشلیم و نیز بسیاری از نمایشگاهها و موزههای دیگر به نمایش گذاشته و با اقبال روبهرو شده است. این هنرمند در سال ۲۰۱۱ موفق به اخذ بورس عکاسی از موسسهی اشپیلمان شد و در سال ۲۰۱۲ نیز جایزه ی عکاسی کنستانتینر موزه ی هنر تل آویو را از آن خود کرد. او عکاسی را وسیلهای برای نقد اجتماع میداند و در بسیاری از آثار عکسمحور خود مفاهیم عکاسی اولیه و عکاسی دیجیتال را در کنار یکدیگر قرار می دهد تا قدرت اعطا شده به آنها را مورد انتقاد قرار دهد.
نمایشگاه اخیر که «تقسیم نگاه Division of Vision» نام دارد، چیدمانیست شامل مجسمه، ویدئو و عکس که سه مجموعهی پیشین هنرمند را نیز شامل میشوند. مجموعهها عبارتند از : نویسنده/ داستان گو، تندیس و رسانه. در کلیت اثر، هنرمند میکوشد توجه مخاطب را به تمایز موجود میان باورها و واقعیت معطوف کند. او با شکستن نقشهای از پیش تعیینشده برای هنرمند، دوربین و سوژه و نیز بازآرایی آنها، بر محدودیتی که این قالبها بر بازنمایی واقعیت اعمال میکنند، تأکید میکند.
در مجموعهی «نویسنده/ داستان گو» از عکسهای حاضر آماده که در اینجا همگی کپی هایی از کتاب «انسانهای قرن بیستم» ساندر هستند، استفاده میکند. او چهرهها، لباسها و اندام را می بّرد و تنها حدودی از پرتره ی مذکور برجا می گذارد، کاغذی که معرف هیچ شخص معینی نیست و نمی تواند باشد. هنرمند با انتخاب عکس ها از کتابی که داعیهی واقعگرایی و عینیت داشت، تلاش ساندر برای بازنمایی دقیق سوژههای خود را از اعتبار ساقط میکند.
مجموعهی سوم «رسانه» نامیده میشود. شهام در این اثر عکسی از یک منظره ی خوشنمای استاندارد را با تصویری ثابت از فیلم معروف Blow Up آنجلو که روی جعبه ی کاغذ عکاسی سیاه و سفید ایلفورد از آن استفاده شده بود، تعویض میکند. جایگزینی یک عکس منظره با تصویر فیلمی که در آن رابطه ی میان عکاس و سوژه و نیز ارتباط تصویر با آشکارسازی حقیقت مورد بررسی قرار گرفته، حامل معناست؛ معنایی که در انسجام این چیدمان سر بر میآورد و به آهستگی شکل میگیرد.
همان طور که در ابتدای نوشتهی حاضر عنوان شد، نام نمایشگاه مورد بررسی «تقسیم نگاه» است؛ عنوان یکی از آثار برجستهی اسف شهام. قطعه ی چیدمانیِ «تقسیم نگاه» به ماجرایی در سال ۲۰۱۲ باز میگردد. در این سال، موزهی هنر تل آویو به دلیل یک عملیات نظامی هشت روزه، در همه ی گالریهای خود را میبندد و بر این درهای قفل شده کاغذهایی با چنین محتوایی می چسباند: «به علت شرایط امنیتی حاضر، آثار شاخص هنری را از مجموعه ی دائم خود خارج کرده ایم»
موزه ی مذکور هیچ اطلاعاتی در این باره که کدام آثار هنری شاخص محسوب، و در اتاقک ضد راکت حفاظت میشوند، در اختیار عموم قرار نمی دهد. اسف شهام این برچسب ها و کاغذها را جمع آوری میکند و در قالب یک چیدمان به فضای موزه و نمایشگاه وارد میکند. آنها بر دیوار و پشت شیشههای مات قرار میگیرند و جانشین ابژههایی غایب می شوند؛ جانشین آثار شاهکاری که به دلایل امنیتی حذف شده و به نمایش در نیامده اند؛ به این ترتیب، بر داستان مبهم و پیچیده ای که این متون بر آن دلالت داشتند، انگشت میگذارد.
در این نمایشگاه، اسکنوگرامهای برجستهی شهام نیز به چشم میخورند. نام مجموعه ی اسکنوگرام های او«انعکاسهای کامل Full Reflections» است که توسط دو اسکنر اداری که روی هم جلو و عقب میروند، تولید شدهاند. یکی از این اسکنرها نور را پخش و دیگری، این نور را دریافت می کند. شهام با تغییر در تنظیمات اسکنرها و چرخشهای مختلف آنها بر یکدیگر، تصاویری انتزاعی خلق میکند که از سویی مشابه نقاشیهای موندریان و روتکو، و از سوی دیگر یادآور روح تجربه گرای دادائیستیاند.
شهام با سپردن فرایندهای خلاق به دستگاه، نقش تعیین شده برای هنرمند را به نقد میکشد. او در هر ابزار ناظر بر حضور پنهان مصرف کننده است و بر این است که مصرف کننده پیشاپیش در راهنمای استفاده ی هر ابزاری گنجانده شده است. او به عنوان هنرمند- آن گاه که به سراغ ابزارها می رود- می کوشد در این راهنمای استفاده و دستور العمل از پیش طراحی شده اختلال ایجاد کند، خود را به عنوان مصرف کننده ای غافل گیر کننده به رخ بکشد و بدین سان، پتانسیل های ابزار را مورد بازنگری قرار دهد.
مواد اولیهی این چیدمان عکسهای بایگانیشدهی مربوط به بهداشت دندان متعلق به دهه ی ۳۰، تصاویری از کتاب های کودکان، ماشین حساب ها به عنوان ابزارهایی ساده، تصاویر تبلیغات امریکایی با ته مایه های اورینتالیستی، تصاویری از فیلم های کلاسیک و تندیس هایی مرمرین اند. هنرمند آن ها را هم از نظر محتوا و هم از نظر شکل به گونه ای تغییر می دهد که در فضای نمایشگاه به سرنخ های موجود در صحنه ی جرم بدل شوند. در نگاه اول شاید چنین به نظر برسد که شهام نسبت به عکاسی قصور کرده، اما نگاهی دقیق تر حاکی از همراهی ساکت عکاسی با اوست. بازآرایی اعمال شده توسط اسف شهام بر اشیا به نمایش گذاشته شده در چیدمان، مشابه تصویری ست که در کمرا ابسکیوراها دیده می شود. برای مثال با دقت در ماشین حساب ها متوجه برعکس قرار گرفتن آن ها می شویم. از طرفی، او بایگانی های عکس را در بافتی جدید مورد استفاده قرار می دهد و به این ترتیب شکلی از فعالیت عکاسانه را به نمایش می گذارد. نکته ای بسیار قابل توجه در این رابطه، لوگوی موزه ی هنر تل آویو است که در گوشه پایینی اعلان ها دیده می شود؛ گویا با هر شی -در این فضا- یک لنز همراه است.
چیدمان مذکور پیش و بیش از هر چیز نقدیست بر فضای نمایشگاهی؛ فضایی که در آن نظم و منطق دست به دست هم میدهند تا آشفتگی دنیای بیرون را پس برانند. بینظمی اعمالشده در چینش آثار، تکهتکهگی ظاهری آنها و نیز ارجاع اعلانهای موزهی هنر تل آویو به چگونگی تأثیر واقعیت بیرونی بر نظم ساختگی فضای درون موزه/ نمایشگاه ( عملیات نظامی یا همان آشفتگی شکل گرفته در واقعیت بیرونی، از دیوارهای موزه گذر کرد و نظم نمایشی آن را برهم زد) شکل دهنده ی چیدمانی منسجم اند که این بار گالری یوسی میلوی نیویورک پذیرای آن است؛ پذیرای برهم خوردن تمایز میان تصویر و واقعیت در فضای موزه/ نمایشگاه.
-
عکاس: Assaf Shaham
Composer and Conductor, 2014,
-
عکاس: Assaf Shaham
Wirter, 2012
-
عکاس: Assaf Shaham
Figure -Detail From installation, 2014
-
عکاس: Assaf Shaham
The Vision of Division, Installation
-
عکاس: Assaf Shaham
The Vision of Division, Installation
-
عکاس: Assaf Shaham
The Vision of Division
-
عکاس: Assaf Shaham
The Vision of Division
-
عکاس: Assaf Shaham
The Vision of Division
-
عکاس: Assaf Shaham
The Vision of Division
-
عکاس: Assaf Shaham
The Vision of Division
-
عکاس: Assaf Shaham
Vision Of Division
-
عکاس: Assaf Shaham
Full Reflection , 2012
-
عکاس: Assaf Shaham
Full Reflection , 2012
-
عکاس: Assaf Shaham
Full Reflection , 2012