مرگ عکاسی: آیا موبایل‌های دوربین‌دار، نابودکننده‌ی یکی از فرم‌های هنری هستند؟
جویدت سول مقاله ۱۳۹۲/۰۹/۲۹

مرگ عکاسی: آیا موبایل‌های دوربین‌دار، نابودکننده‌ی یکی از فرم‌های هنری هستند؟

از عکس‌های سِلفی شخصیت‌های ریاست‌جمهوری گرفته تا عکس‌های بی‌شمار اینستاگرام، دنیا این‌ روزها غرق در تصاویر شده است. در ادامه تعدادی از عکاسان نام‌دار به تاثیر این دموکراتیزه‌شدن در حرفه خود می‌پردازند.

​ترجمه:‌ گلارا جهانیان

آنتونیو اُلموس می گوید: «خیلی عجیب است. عکاسی هیچ‌گاه اینقدر محبوب نبوده، با این وجود در حال از بین رفتن است. هیچ‌گاه تعداد عکس‌های گرفته‌شده به این اندازه نبوده، با این حال عکاسی رو به زوال است.» 

یک هفته پس از اینکه رسانه عکاسی بیش از پیش در مرکز توجه قرار گرفت، از عکاس پنجاه ساله‌ی مکزیکی‌تبار ساکن لندن که برگزید‌ه‌ی بسیاری از مسابقات عکاسی بوده، درباره این رسانه پرس‌‌و‌جو کردهام. طی این هفته بیشترین آمار بازنشر عکس مربوط به عکسی بود که در مراسم یادبود ماندلا از هله تورنینگ اشمیت، نخست وزیر دانمارک در حال گرفتن سِلفی با همراهی دو مرد به نام‌های دیوید کامرون و باراک اوباما دیده می‌شد، ثبت شده بود. تصویری نشانگر ماهیت خودشیفتگی موجود در عکاسی با گوشی‌ها‌ی هوشمند.

نکته اساسی همین است. عکس سه نفره‌ی سیاست‌مداران توسط روبرتو اشمیت عکاس  آژانس خبری فرانسه ٬ با یک دوربین دیجیتال اس‌ال‌آر و یک لنز عظیم ۶۰۰  میلی متری گرفته شده است. عکاسان خبری به ندرت از آی‌فون‌ها استفاده می‌کنند .اما آیا آنها می توانند این کار را بکنند؟  امروزه سازندگان دوربین‌های جیبی ببین و بگیر قربانیان اصلی بازار دوربین‌های تلفن همراه‌ هستند. تنها دو سال پیش انی لیبوویتز با گفتن این که آی‌فو‌‌ن‌ها، دوربین‌های اسنپ شات امروزی هستند آخرین میخ را بر تابوت بازار این دوربین‌ها کوبی د. اما آینده چه رخ خواهد داد؟ شاید عملکرد گوشی‌های دوربین‌دار آنقدر فو‌ق‌العاده باشند که آن افرادی که هزینه‌های بسیاری خرج دوربین‌های دیجیتال اس‌ال‌آر کرده‌اند پشیمان خرید خود شده وعکاسان مطبوعاتی هم بتوانند مثل بقیه افراد عکس بگیرند.

این هفته همچنین هفته‌ای بود که روانشناسان درباره‌ی تاثیر مخرب عکس‌گرفتن به بحث پرداختند. به این معنا که اگر ما از چیزی عکس بگیریم، احتمالا آن را کم‌تر به خاطر می‌سپاریم تا زمانی‌که مستقیماً به تماشای آن بنشینیم. لیندا هنکل روانشناس دانشگاه فیرفیلد می گوید: «مردم برای به خاطر سپردن چیزها متکی به تکنولوژی‌ هستند .آنها روی دوربین برای ثبت واقعه حساب می‌کنند و بنابراین نیازی به توجه کامل به خود اتفاقات رخ‌داده ندارند ومی‌تواند بر این‌که آنها به خوبی تجارب خود را به خاطر بسپارند، اثر منفی داشته باشد."

همیشه شکایت داشته‌ایم که بیشتر از لحظات عکس می گیریم تا در آنها زندگی کنیم، و این قضیه ما را به لحاظ تجربی ناتوان‌تر می‌کند. اما به نظر می‌رسد که تحقیق هانکل پا را فراتر می گذارد. وی بر این باور است که ما حتی چیزهایی که از آنها عکس می‌گیریم را به یاد نمی‌آوریم و به واسطه‌ی طبیعت عکاسی مدرن(عکاسی راحت و ساده و فقط با فشردن دکمه ی شاتر) بیش از پیش بی توجه شده‌ایم.

الموس می گوید: «مردم در رستوران به جای این که غذایشان را بخورند ازش عکس می‌گیرند. مردم به جای این‌که به تماشای مونالیزا بنشینند از آن عکس می‌گیرند. من فکر می‌کنم آی‌فون مردم را از تجاربشان دور می‌کند.»

اما منظور الموس از این که می‌گوید عکاسی در پایان راه است، چیست؟ بحث او این است که در سال ۱۸۵۰ میلادی، پیشرفت عکاسی، بسیاری از نقاشانی را که پرتره‌های خانوادگی زیبایی را به تصویر می‌کشیدند بیکار کرد، اکنون نوبت عکاسان حرفه‌ای است که به این تل اسقاطی بپیوندند. «عکاسان با پیشرفت آی‌فون نابود می‌شوند. عکاسانی که سابقا برای یک هفته عکاسی از مراسم عروسی ۱۰۰۰ یورو دست‌مزد می‌گرفتند، اولین کسانی هستند که با این سختی مواجه می‌شوند. به طور فزاینده‌ای دیگر نیازی به عکاسان نداریم. ما خود می‌توانیم این کار را به خوبی انجام دهیم.»

عکس: Imagebroker/Alamy
عکس: Imagebroker/Alamy

اما آیا به این معنی نیست که بیش از اینکه عکاسی در پایان راه باشد، تعدادی از عکاسان هستند که از دور خارج می شوند؟ آیا آنچه که ما شاهدش هستیم تحولی در عکاسی نیست که باعث می شود عکاسی دموکراتیک‌تر گردد؟ الموس می‌گوید: «به یک معنا بله .من قبلاً ماموریت عکاسی از انتفاضه، عراق و افغانستان داشتم. تا حدودی به این دلیل که این کشورها، عکاسان محلی نداشتند. باید از فناوری دیجیتال تشکر کرد. چرا که اکنون تصاویر گرفته شده‌ی محلی به خوبی عکس‌های من هستند. سوتفاهم نشود. من عاشق آی‌فون و اینستاگرام هستم، اما موضوع نگران‌کننده این است که کداک سابقاً ۴۰۰۰۰ نفر را در مشاغل خوب استخدام کرده بود. آنها با چه چیزی جایگزین می شوند؟ ۱۲ نفر در اینستاگرام.»

وی در پاسخ به اینکه یک روند اغلب قربانیانی دارد، جواب می دهد: «من مخالف این روند نیستم. من از این بابت خوشحالم که دیگر، اتاق‌های تاریک و مواد شیمیایی سمی مشکوکی که شما با نگرانی در سینک می ریزید، وجود ندارند .من خوشحالم که دیگر کمپانی‌هایی که برای فیلم‌هایشان نقره را از کنگو با رشوه‌دادن به موباتو استخراج می کردند، وجود ندارد."

اما الموس دلیل مستدل‌تری برای اعلام مرگ عکاسی دارد : «آی‌فون‌ها لنزهای به درد نخوری دارند. شما می‌توانید با آی‌فون تصویر زیبایی بگیرید ولی اگر تصویر را چاپ کنید. نتیجه افتضاح خواهد شد."

اما در دنیایی که به کاغذ نیازی نیست، چه کسی خواهان چاپ‌کردن عکس است؟ او به تندی پاسخ می‌دهد: «برای من چاپ، اوج بیانگری عکاسی است. وقتی من دوره‌های عکاسی خیابانی برگزار می‌کردم، اغلب برای بار اول شاگردانم را مجبور می‌کردم که تصاویرشان را چاپ کنند. قضیه این بود که می‌خواستم سرعت کارشان را پایین بیاورم تا باعث شود آنها فقط عکس نگیرند، بلکه درگیر روند خلق عکس شوند.»

امون مک‌کیب، عکاس گاردین با تایید این صحبت‌ها می‌گوید: «من فکر می‌کنم عمقی که در یک چاپ وجود دارد دریک عکس دیجیتال نیست.» او که اخیراً به یک عکس قدیمی چاپ‌شده از دوریس لسینگ (رمان نویسی که ماه پیش از دنیا رفت) گرفته بود، مراجعه کرده، می‌گوید: «این عکس با یک دوربین هاسلبلاد و سه‌پایه در حالی‌که تعداد زیادی پنجره وجود دارد، گرفته شده و به صورت سیاه وسفید چاپ شده‌است. این عکس من را به روزهایی برد که عکاسی هنوز افرادی همچون من را تنبل نکرده بود.»

چرا دیجیتال تنبل می‌کند؟ «این یک رویکرد رگباری است. به جای این‌که بر روی تصویر تمرکز کنید این فکر به ذهن شما خطور می‌کند که بالاخره یکی از این شات‌ها خوب در می‌آید.»

مک‌کیب سابقاً دو حلقه‌ی ۲۴ تایی فیلم در هر یک از ماموریت‌های معمول عکاسی می کرد. «حالا می توانم با دیجیتال در هر نوبت ۱۰۰۰ عکس بگیرم. و نتیجه این است که من مشکل بزرگی در خصوص ویرایش این عکس‌ها برای خودم به وجود آوردم. من فکر نمی کنم که عکاسی نابود شده.عکاسی فقط دچار سستی شده است. مردم تعداد زیادی عکس می‌گیرند اما هیچکس به آنها نگاه نمی‌کند."

من با نیک نایت ، عکاس مد بریتانیایی که دو پروژه‌ی بزرگ را به طور کامل با آی‌فون عکاسی کرد (یک کتاب با ۶۰ تصویر در بزرگداشت ایزابل بلاو فقید ،سردبیر مد و یک کمپین تبلیغاتی برای طراح لباس‌های دیزل.) درباره‌ی جنبه‌ی مثبت دیجیتال و تکنولوژی گوشی‌های دوربین‌دار، صحبت کردم. او می‌گوید:«من به طور مداوم با آی‌فون کار کردم. می‌شود گفت آی‌فون دوربین مورد علاقه‌ی من است.»

به راستی نایت گمان می‌کند که با توسعه‌ی دوربین‌های تلفن همراه، پیشروی این تحول همه‌گیر همان قدر اساسی است که وقتی در سال ۱۹۶۰ دیوید بیلی، عکاس مد سه‌پایه اش را کنار گذاشت و عکاسی با دوربین روی دست را شروع کرد. «این کار به او آزادی عمل بیشتری می‌دهد و باعث تغییر عکاسی از منظر هنری می‌شود. آی‌فون نیز برای من همینطور است. برای سال‌ها من با یک دوربین ۸ در ۱۰ عکاسی می‌کردم که قرار نبود تکانش دهم. حالا من آزادی عمل دارم.»

اما لنزهای به درد نخور آی‌فون چه می‌شود؟ چه کسی اهمیت می دهد؟ تصویر وضوح ندارد؟ چه معامله‌ای! یکی از عکاسان مورد علاقه ی من رابرت کاپا است. گاهی عکس‌های او اندکی تار و مبهم‌اند. من شیفته‌ی این عکس‌ها هستم چرا که او یک لحظه را تسخیر کرده است.

«آن چیزی که من دنبالش هستم ارتباط بصری با تصویر است نه وضوح زیاد عکس. این بی‌معنی است که مردم فکر کنند همه‌ی عکس‌ها باید وضوح بالایی داشته باشند. به لحاظ هنری آن چه مهم است، این نیست که یک عکس چه تعداد پیکسل داشته باشد. مهم این است که یک عکس خوب باشد و تاثیرش را بگذارد .مردم به شکل بیمارگونه‌ای در عکاسی بیشتر از رسانه هایِ دیگر به تکنولوژی علاقه مندند. هیچ کس به قلمویی که برادران چپمن استفاده می‌کنند، توجهی نمی کند مگر اینکه خوره ی قلمو داشته باشد. خلق اثر هنری به ابزار خلق آن اثر ارتباطی ندارد.»

قضیه به اینجا ختم نمی شود. آی‌فون، عکاسی نایت را متحول کرد و او این را می‌داند. «من می‌توانم یک عکس را زیر و رو کنم. می‌توانم فام‌های سیاه و سفید را حذف کنم. نمی توانم به شما بگویم چه‌طور، اما این کار من را به وجد می آورد.»

اما آیا این یک خسران است؟ همانطور که مک‌کیب می گوید: «ما دیگر به اندازه‌ی قبل با دوربین درگیر نیستیم. ما نمی‌دانیم که دوربین چطور کار می‌کند.»

نایت می گوید: «من اهمیتی به هیچ یک از اینها نمی‌دهم. آن چه که من را درگیر می‌کند این است که عکاسی چگونه کاملا همه گیر شده است. در دوران کودکی شاید هر خانواده‌ای یک دوربین داشت. امروزه هر کسی یک دوربین دارد و همیشه از آن استفاده می‌کند. شگفت انگیز است» اما چرا؟ا خیراً نایت درعکس‌های موجود از گروه‌های پانک  تحقیق کرده است. «به ندرت عکسی وجود دارد و همه‌ی آنها عکس هایی از صحنه  کنسرت است. مقایسه کنید با این روزگار.در یک اجرای کنیه وِست شما می‌توانید سیل عظیمی از دوربین‌ها و مجموعه‌ی‌ بی‌شماری از تصاویر را ببینید. من فکر می‌کنم این فوق‌العاده‌ست. این رسانه‌ی جدید بسیار دموکراتیک‌تر است.»

عکس: Roberto Schmidt/AFP/Getty Images
عکس: Roberto Schmidt/AFP/Getty Images

آیا عکس‌گرفتن بی وقفه همان‌طور که روان‌شناسان می‌گویند باعث فراموشی می‌شود؟  نایت می‌گوید:«اینها چرندیات قدیمی‌اند. مثل چرت‌و‌پرت‌هایی که راجع‌به آسیب اشعه‌های ایکس در اثر نزدیک‌نشستن به تلویزیون می‌گویند. وقتی من بچه بودم پدرم زمان زیادی را صرف فیلمبرداری از اطرافش می‌کرد. نتیجه این بود که ما تعداد زیادی ویدئوهای خانگی قدیمی و خوبی داریم. بنابراین چه می شود اگر کسی از یکی از آثار ماتیس عکس بگیرد تا در اتوبوس در راه برگشت به خانه آن را تماشا کند؟ من فکر می‌کنم اگر کسی بخواهد این کار را بکند، عالی‌ست.»

اما مشکل است که عکاسان حرفه‌ای احساس خطر نکنند. ماگدا راکیتا، دانشجوی۳۷ ساله‌ی دانشگاه هنر لندن و یک عکاس حرفه‌ای می‌گوید: «به دلیل کاهش شدید هزینه‌های روزنامه‌ها و مجلات و همینطور به‌ دلیل وجود عکاسان غیرحرفه‌ای که با استفاده از ابزار تکنولوژیک توانایی خلق آثار شگفت‌انگیز را پیدا کرده‌اند، تعداد عکاسانی که استخدام می‌شوند، روز به روز کم‌تر می شود. اما پیشرفت‌های تکنولوژیک به نفع ما هم هست.این پیشرفت‌ها به عکاسان حرفه‌ای این امکان را می‌دهد که آثارشان را به سرعت و در ابعاد گسترده‌ای به اشتراک بگذارند. به طور مثال ببینید که تولیدات چند رسانه‌ای ، برنامه‌های کاربردی آی‌پد یا ای‌بوک‌ها به خوبی این توانایی را دارند که اثر را از طریق فیس‌بوک و توییتر یا اینستاگرام در دسترس قرار دهند. رسانه‌های اخیر می‌توانند برای عکاسان و داستان‌سرایانی که به حاشیه رانده شده‌اند و فرصت مشارکت در دیدگاه‌های چالش برانگیز و مباحث گسترده را نداشته‌اند ، ابزار قابل توجهی باشند.»

اما کسب درآمد زندگی چه می‌شود؟ ماگدا راکیتا می‌گوید: «وجود مخاطب  در این فرم اقتصادی جدید ضروری‌ست چراکه به شدت وابسته به کسب درآمد از مردم است.»

در هر حالتی عکاسان جاافتاده نباید در مورد همه گیر شدن رسانه ی خود نگران باشند. الموس گوید: «من به خاطر مهارت‌هایم در این تخصص باقی خواهم ماند. من روایت‌کننده‌ی تصویرم. ترکیب‌بندی  من بهتر از دیگران است. صرف این‌که کامپیوتر شما میکروپروسسور دارد از شما یک نویسنده نمی‌سازد و فقط به این دلیل که شما برنامه‌ی اینستاگرام روی گوشی خود دارید، عکاس نخواهید شد.»

منبع: گاردین

بسیار خوب و عالی بود... مرسی خانم جهانیان

امید نقویان

تشکر بابت این مصاحبه و گزارش مفید...

ایلیا

- به نظرمن هم استفاده از دوربين، ما را از توجه به خود موضوع دور ميكنه. اصلا چيزي از جشن متوجه نميشي. چيزي از اكسيژن موجود در فضاي باغ و يا عطر گلها متوجه نميشي و با عمق وجود دركش نميكني. و اين حيفه.
- به نظر ميرسه انتقادهايي كه براي دوربين هاي همراه در اسمارت فون ها و يا حتي برخي دوربين هاي ديجيتال گرفته ميشه ناشي از ترس از دست دادن مالكيت عكاسي حرفه اي و بوجود آمدن توانايي عكاسي در اشخاص زياد هست. به نظر من تكنولوژي هاي جديد بسيار مفيد هست و عكاسي خوب و حرفه اي به سريع عكس گرفتن و يا بلد بودن تنظيمات دوربين و امكان عكاسي خيلي راحت در آيفون نيست. بنابر اين عكاس حرفه اي نبايد نگران اين موضوع باشه. آيفون يادگيري خوب عكس گرفتن رو راحت تر ميكنه و نقش خودش رو ايفا ميكنه و نميخواد جاي DSLR رو بگيره. من بعد از مدت ها استفاده از آيفون حالا احساس نياز به DSLR ميكنم. البته ممكنه جا رو براي عكاس هاي حرفه اي تنگ تر بكنه.
- چاپ عكس خيلي خوبه و با مشاهده در مونيتور تلويزيون يا دوربين خيلي متفاوته. من هميشه دوست داشتم مي تونستم عكس هايي رو كه گرفته ام رو در قطع بزرگ مثل تبليغات كانديدها و يا تبليغات بنري توي خيابانها داخل خونه مياوردم.
- به نظر من نبايد تلاش كرد تكنولوژي جديد رو جلوش رو گرفت. براي حلو ماندن در عرصه عكاسي بايد خلاقيت و نوآوري داشت. به نظر من مثلا بهتره به آوردن صدا و بو در عكاسي پرداخت.
- در نهايت به نظر من، هر عكسي بتواند تاثير بگذارد و بيننده را چند ثانيه و يا چند دقيقه اي نسبت به ساير عكس ها بيننده نگه دارد عكس خوبي هست و مهم نيست كه با چه چيزي گرفته شده باشد. من اگر ميتوانم دنيا در ديدگاه من رو از طريق آيفون انتقال بدم، بنابر اين كارم خوب است.
خيلي ممنون از مطلب خوبتون. واقعا استفاده كردم.

سيامك حجازي

البته انتقادات زیادی به شبکه های اجتماعی وارده و باید در مقابلشون محتاط بود ولی نباید فراموش کرد که همین اینستاگرام در معرفی خیلی از هنرمندان جوان نقش عمده ای داشته و به پاگیری کسب و کارهای هنری کمک کرده و همچنین باعث گسترش هنر پاپ هست.

نفیسه