
گفتگو با دونالد وبر، رئیس هیات داوران بخش عکاسی مستند ورلدپرس فتو ۲۰۱۵
تهیه و تنظیم: رضا وهمی
دونالد وبر:
من یک عکاس مستند هستم، یک عکاس. در واقع عکاسبودن را ترجیح می دهم. من بر روی پروژه های بلند مدت کار می کنم و [فرمت ارائه در قالب] کتابها را بیشتر ترجیح می دهم. معمولا پروژه های من دو، سه یا حتی ده سال طول می کشند.
از من خواسته شده که رئیس هیات داوران مسابقه عکاسی مستند باشم. چیزی که همیشه می خواستم بخشی از آن باشم و در نهان امیدوارم بودم که از من خواسته شود که در این هیات داوری نقشی داشته باشم و این نوعی برتری و افتخار برای من است. در واقع چیزی که بیش از اندازه مشتاق آن هستم، نگاه کردن به هشتاد هزار عکس و فهمیدن این است که وضعیت عکاسی امروزه چیست و بقیه عکاسان بر روی چه چیزی کار می کنند و چگونه داستان خود را بیان میکنند و از این طریق میتوان حس و درکی از جامعه را به دست آورد و همینطور این که مردم به چیزی علاقهمند هستند و درباره چه چیزی میخواهند حرف بزنند. و من فکر میکنم تنها روش انجام کار این نیست که به پنجاه تا عکس نگاه کنی بلکه باید پنجاه هزار عکس را دید و این کاری است که به عنوان یک عضو هیات داوران قادر به انجامش هستم.
ما بهعنوان هیاتداوران عکاسی مستند، چهار روز را با بررسی حدود چهل تا پنجاه هزار عکس میگذرانیم که این عکسها در دو دسته هستند: زندگی روزانه و مسائل معاصر. و یکی از چیزهایی که فورا در چند دقیقه اول متوجه شدیم یکنواختی داستانهایی است که عکسها میگفتند. یکی از چیزهایی که فورا متوجه شدیم کشتارگاهها، ترا جنسیها، فحشا، مواد مخدر، داستانهای تولد، شورشها، مردهخانه ها، مرگ، داستانهای زیادی از آفریقا بودند که اغلب تصویر منفی و بدبینانهای از آفریقا داشتند، همین طور عکسهایی از آمریکای لاتین که درباره خشونت در اثر مواد مخدر و خشونتهایی از نوع دیگر بودند. این عکسها در میان چیزهایی که دیدیم، بسیار رایج بودند. من مسئلهای با داستانهایی که بارها تعریفشدهاند ندارم، چون کل ذات وجود بشر بر اساس روایت و داستانگویی است. ما یک داستان را بارها تکرار میکنیم اما منظورم این است که ما به عنوان هیات داوران عکاسی مستند در جستجوی این هستیم که چگونه این داستان را تعریف میکنید. اگر میخواهید داستانی درباره تولد یا اردوگاه پناهندگان بگویید، چطور میخواهید این کار را انجام دهید. آیا میخواهید کار دیگران را تکرار کنید یا میخواهید به درون خودتان نگاهی بیاندازید و الهامی بیابید که شما را قادر به بیان آن به زبان و به روش خودتان کند. این به بینندگان امکان این را میدهد که این داستان را به شیوهای دیگر تجربه کنند و با آن درگیر شوند. پس این درباره اصالت داستان نیست و فکر میکنم اصلا نیازی به این بحث نیست. همانطور که قبلا گفتم اگر میخواهید داستانی درباره تولد بگویید، این کار را انجام دهید اما چطور می خواهید این کار را انجام دهید و متدهای بصری شما برای این کار چه چیزهایی هستند؟ به نظر من مسابقه «World Press Photo» در صنعت و تجارت ما بسیار با نفوذ است و در پایان سال همه چشم به این دارند که عکس سال چه خواهد بود، چه کسی نفر اول خواهد شد و چیزهای دیگر. تمام این دستهبندیها فهرست شدهاند.

من همیشه مسابقه «World Press Photo» را به عنوان کتاب سبک یا کتاب عکس از چیزهای دیده ام که در سال گذشته رخ داده اند. اما مهمتر از همه به عنوان یک عضو هیات داوران در جستجوی این هستیم که ما چه میتوانیم باشیم. عکاسی مستند یا عکاسی خبری در آینده چگونه میتواند باشد، نه چیزی که در سال گذشته بوده است. این را به خاطر این میگویم که چیزی که اکثرا میینیم تکراری از روشهای برندگان سال گذشته است. که افراد به خود می گویند این کسی است که برنده شده و من باید مانند او عمل کنم. اگر داستان به این روش گفته شده و قطعا این داستان است که اعتباری به دست آورده است و اگر من اعتبار و شهرت می خواهم پس باید آن را تکرار کنم. اما دلیلی که اغلب این عکاسان برنده می شوند، به خاطر ایده و بینشی است که آنها دارند این که چه کسی هستند و می خواهند چه چیزی بگویند. پس به مسابقه «World Press Photo» به عنوان ابزاری برای کمک به برندهشدن جایزه یا یافتن شغلی برای به دست آوردن پول بیشتر نگاه نکنید. این مسابقه را به عنوان یک الهام ببینید. باید به خود بگویید چگونه میتوانم این داستان را به زبان خودم تعریف کنم؟ در این عصر مدرن عکاسی خبری که چیزهایی در حال تخریبشدن و از بین رفتن هستند و چیزهایی بنا میشوند، بستگی به شما دارد که اینها را به زبان و بینش خود از نو بسازید. و اگر بتوانم چنین چیزی را در عکس و داستانی تشخیص دهم، چیزی خواهد بود که برای برندهشدن آن تلاش میکنم و امیدوارم به دور نهایی مسابقه برسد.
سپاس از ترجمه این گفتگو.
سجاد آورندسپاس از شما بابت این ترجمه به موقع و خوب
امین بحرانی