گفت‌و‌گو با رامین طلایی پیرامون پروژه‌ی «Every‌day Iran»
سیوا شهباز گفتگو ۱۳۹۵/۰۳/۰۳

گفت‌و‌گو با رامین طلایی پیرامون پروژه‌ی «Every‌day Iran»

در این گفت‌و‌گو رامین طلایی از بنیان‌گذاران پروژه‌ی «اوری‌دی ایران - Everyday Iran»، از بی‌اخلاقی‌های حرفه‌ای همراهان این پروژه که منجر به حذف ناخواسته‌ی او از این پروژه شد،‌ می‌گوید.

پروژه «اوری‌دی ایران - Everyday Iran» را چگونه و کی آغاز کردید؟

درحقیقت، این پروژه از زمانی مطرح شد ‌که استفاده از اینستاگرام و عکاسی با گوشی‌های تلفن‌همراه توسط مردم رونق گرفت. من نیز همواره کارهای جالب پروژه‌ی «اوری‌دی آفریقا Everyday Africa» را دنبال می‌کردم و به نگاه جدیدی که این پروژه نسبت به کشور‌های آفریقایی به‌وجود آورده بود، بسیار علاقه‌مند بودم. دراین‌میان، تصاویری که کمتر جنبه خبری داشت و بیشتر به معرفی و توصیف شهرها می‌پرداخت، مرا جذب می‌کرد. عکاسی از طوفان سَندی به‌همراه آقای «بنجامین لووی» -که تمام تصاویر این پروژه با دوربین گوشی تلفن‌همراه ایشان گرفته شد-، مرا با قدرت اینستاگرام بیشتر آشنا کرد و درنهایت با توجه به جذابیت آن، در سال 2014 تصمیم گرفتم برای نشان‌دادن زیبایی‌های کشورمان، پروژه‌ی «اوری‌دی ایران - Everyday Iran» را راه‌اندازی کنم.

این پروژه را به‌تنهایی شروع کردید؟

بعد از تحقیق و کمک‌گرفتن از دوستانم که در پروژه‌های «Everyday Middle East» یا «Everyday Asia»  تجربه داشتند، کار را آغاز کردم و همیشه در پی عکس‌هایی بودم که دقیقاً شبیه پروژه‌ی «Everyday Africa» باشند. علاه‌ بر این، به‌دنبال عکاسانی بودم که کارشان تنها جنبه‌ی خبری نداشت. با کمی پرس‌وجو متوجه شدم در ایران گروهی به سرپرستی آقایان «علی کاوه» و «حسین فاطمی» در زمینه‌ی عکاسی با یکدیگر کار می‌کنند و فعال هستند. آنها پس از آگاهی از کار بنده، آمادگی‌شان را برای همکاری اعلام کردند و ما پس از اندکی گفتگو و آشنایی اولیه، با وجود برخی اختلاف‌سلیقه‌ها همکاری‌مان را آغاز و فراخوان پروژه‌ی «اوری‌دی ایران - Everyday Iran» را ارائه کردیم که با استقبال مناسبی نیز روبه‌رو شد.

تصاویر بسیارزیبایی از نقاط گوناگون توسط عکاسان مختلف -اعم از عکاسان حرفه‌ای و مبتدی- گرفته شد و از همان ابتدا قرار بود فقط با عکاسان حرفه‌ای همکاری نکنیم. درحقیقت، نیت ما این بود از جنوب تا شمال و از شرق تا غرب ایران را با عکس‌های زیبایی که حتی عکاسان غیرحرفه‌ای گرفته بودند، نشان دهیم؛ زیرا هدف اصلی نمایش ایران با عکس‌های مناسب و زیبا بود نه گِردآوری عکاسان حرفه‌ای. می‌خواستیم این پروژه فرصتی باشد تا بتوانیم با تمام کسانی که با گوشی تلفن‌همراهشان عکاسی می‌کنند، همکاری کنیم. من هشتگ را برای این پروژه انتخاب کردم؛ زیرا به توضیحات تصاویر، قوانین حق تکثیر و اسم عکاس بسیار اهمیت می‌دادم.

استقبال از این پروژه چگونه بود؟

هنگامی‌که نام ایران در عکسی ذکر می‌شد، توجه بسیاری را جلب می‌کرد؛ زیرا به‌هرحال ایران کشور مهمی است. در آمریکا همه‌روزه در روزنامه‌هایی مانند نیویورک‌تایمز درباره وضعیت نفت، اقتصاد، سیاست ایران و... مطالب ضد و نقیضی نوشته می‌شد. با توجه به بعضی سیاه‌نمایی‌ها و موج‌های منفی که در مورد ایران وجود داشت، یک مجموعه عکس زیبا و مثبت مورداستقبال قرار می‌گرفت.

درابتدا، روند کلی کار کمی کُند بود اما با گذشت زمان، رفته‌رفته همه‌چیز بهبود یافت و مهم‌تر از همه، تمام کسانی که در دیگر پروژه‌های Everyday مانند «Everyday USA» -که اعضای آن را 16 نفر از عکاسان حرفه‌ای آمریکا تشکیل می‌داد-، کارهای‌مان را دنبال می‌کردند. آنان با ابراز رضایت و خشنودی به این نکته اشاره می‌کردند که آینده خوبی در انتظار این پروژه خواهد بود و بدین‌ترتیب با راهنمایی‌ها و تماس‌های‌شان ما را حمایت می‌کردند.

آیا در مراحلی که کار می‌کردید کسانی مانند آقایان علی کاوه و حسین فاطمی با شما همکاری می‌کردند؟ همکاری عکاسان ایرانی چگونه بود؟

بله، بعد از راه‌اندازی صفحه Everyday ایران، همکاری‌مان شروع شد. ما 5 نفر بودیم که در زمینه انتخاب عکس‌ها و موارد دیگر با یک‌دیگر همکاری می‌کردیم. البته لازم است درباره انتخاب عکس‌ها توضیحی دهم. به‌دلیل آنکه به‌هیچ‌وجه نمی‌خواستم تصاویر خبری با بار منفی داشته باشیم، در مورد انتخاب عکس‌ها برای خودم یک حق وتو (مخالفت) قائل می‌شدم. برای مثال، همکاران من تصویر یک صحنه اعدام را که به جشنواره‌ای در سال 2014 تعلق داشت، انتخاب کرده بودند. این تصویر به‌طور‌قطع برای مسابقه ورلد پرس فوتو یا جاهای دیگر مناسب بود، اما برای پروژه‌ی «اوری‌دی ایران - Everyday Iran»، نه! به‌همین‌دلیل، به‌هیچ‌وجه اجازه نمی‌دادم عکس‌های خبری با بار منفی و سیاه وارد صفحه Everyday ایران شود؛ زیرا هدف ما نشان‌دادن زیبایی‌های ایران و دفع سیاه‌نمایی‌ها بود.

ممکن است کمی درباره‌ی کارگاه آموزشی که با آقای حسین فاطمی در کشور ترکیه برگزار کردید، توضیح دهید؟

بله، حتماً. آقای فاطمی اعتباری 75 هزار دلاری از یک سازمان مردم‌نهاد آمریکایی به نامIRD گرفته بودند تا برای جوانان ایرانی کارگاهی آموزشی برگزار کنند. این پروژه از ابتدا مشکلات و نواقص بسیاری داشت: مشکل اول، ما نزدیک 9 ماه زمان برای شروع کار داشتیم، اما چون آقای فاطمی به‌دلیل مشکل گذرنامه اجازه خروج از آمریکا را نداشتند، زمان زیادی گذشته بود و سازمان مذکور قصد داشت اعتبارش را پس‌بگیرد؛ بنابراین، از نظر زمانی تحت‌فشار بودیم؛ مشکل دوم، قرار بود برای کسانی این دوره را برگزار کنیم که اصلاً عکاسی بلد نبودند نه عکاسان حرفه‌ای که به‌طور گزینشی برای شرکت در کارگاه آموزشی انتخاب شده بودند؛ مشکل دیگر، ‌نداشتن برنامه در مواردی مانند رزرو هتل، بلیط، مکان آموزش و... بود.

این مشکلات به‌اندازه‌ای بود که مجبور شدم به‌منظور تسریع در انجام کارها و تهیه جای مناسب برای برگزاری کلاس‌ها شخصاً اقدام کنم؛ زیرا از ما خواسته شده بود در یک اتاق 6 متری که به‌هیچ‌وجه مناسب کار نبود، به 15 نفر آموزش دهیم و این کار به‌یقین ممکن نبود. بنابراین، مجبور شدم با کمک دوستانی که در شهر استامبول ترکیه داشتم و هزینه شخصی خودم، محل مناسبی را برای برگزاری کلاس‌ها فراهم کنم که مجهز به اینترنت بی‌سیم (WIFI)، ویدئو پروژکتور و... باشد. دوست من، «جیسون» که از عکاسان حق‌الزحمه‌ای محسوب می‌شود، نیز هزینه‌هایی کرده بود که در انتهای کار، برای پس‌گرفتن این هزینه‌ها به مشکل برخوردیم و حدود 4 ماه طول کشید تا توانستیم این هزینه را از آقای فاطمی پس‌بگیریم. درنهایت، متأسفانه به این نتیجه رسیدم که این کارگاه آموزشی بیشتر برای تکمیل و تقویت رزومه آقای فاطمی بود تا کمک به عکاسان و آموزش آن‌ها. همراه‌نداشتن نمونه کار، از دیگر معضلات شرکت‌کنندگان در این دوره آموزشی بود.

بهتر است دوباره به بحث پروژه Everyday ایران بازگردیم.

باید اشاره کنم درباره این پروژه، هیچ ادعایی نداشتم و همیشه به‌عنوان یک کار گروهی به آن نگاه می‌کردم و موفقیتش را برای تمام گروه می‌خواستم. عقیده من بر آن بود هر کسی که اخلاق کاری و حرفه‌ای را رعایت نکند، باید حذف شود؛ بنابراین، با توجه به رفتار و برخوردهای غیرحرفه‌ای آقای حسین فاطمی، احساس خطر کردم و در ماه جولای تصمیم گرفتم که ایشان دیگر عضو پروژه Everyday ایران نباشند. دراین‌میان، آقای علی کاوه به‌دلیل دوستی با آقای فاطمی مخالف این کار بود، اما به‌دلیل آنکه در تمام دنیا کسانی که اخلاق خبری و کاری را رعایت نمی‌کنند، حذف می‌شوند این کار را انجام دادم. برای مثال، روزنامه نیویورک‌تایمز یکی از خبرنگاران را به‌دلیل استفاده از اسم جعلی یا یکی از عکاسان را به‌دلیل عکاسی از واقعه 11 سپتامبر سال 2001 با لباس آتش‌نشانی یا عکاس دیگری را به‌دلیل فتوشاپ‌کردن تصویر سربازان انگلیسی در جنگ بغداد (سال 2003)، اخراج کرد.

از زمانی‌که از کارگاه آموزشی ترکیه برگشتید تا روزی که درباره‌ی قطع همکاری صحبت کردید، آیا با آقای فاطمی در ارتباط بودید؟

در این مدت تنها از طریق ارسال ایمیل برای پس‌گرفتن هزینه‌های جیسون و خودم که آن هم بسیار به‌طول انجامید، با یکدیگر در ارتباط بودیم.

در مدتی که این اتفاقات افتاده بود، آقای فاطمی هنوز در پروژه فعالیت داشتند؟

بله، ایشان همچنان عضو گروه بودند و با آقایان علی تاجیک و محمد تاجیک و علی کاوه درباره انتخاب عکس‌ها نظر می‌دادند. البته همیشه دسترسی به آقایان تاجیک و فاطمی کار بسیار دشواری بود و بار مسئولیت و فعالیت گروه بیشتر بر دوش آقای علی کاوه و بنده بود.

ممکن است توضیح دهید اختلاف شما از کجا به‌وجود آمد و چگونه از گروه حذف شدید؟

متأسفانه من کارم را بر پایه اعتماد و بدون تحقیق در مورد گذشته و سابقه افراد، شروع کردم. پیش از هر موضوعی باید درباره اینستاگرام توضیحی دهم. سیستم اینستاگرام به‌گونه‌ای است که با خروج از برنامه (Log out)، آخرین نفری که از برنامه خارج‌ شده به‌عنوان صاحب آن صفحه شناخته می‌شود. آقای علی کاوه با گرفتن رمز عبور از من وارد صفحه شده، مرا حذف کرده و رمز عبور را تغییر دادند تا دیگر نتوانم عضو گروه باشم و با گذاشتن اطلاعیه‌ای در صفحه اینستاگرام و وب‌گاه، اعلام کردند دیگر عضو گروه نیستم. این کار غیراخلاقی و کلاهبرداری ایشان، توهینی به بنده محسوب می‌شد که با اعتراض بسیاری از عکاسان روبه‌رو شد؛ برای مثال، خانم «نیوشا توکلیان» و... به کار ایشان اعتراض و درخواست کردند اطلاعیه مذکور را از صفحه اینستاگرام و وب‌گاه بردارند.

مشکل اینستاگرام -که بعدها در نامه‌هایم پیشنهاد دادم این نقص برنامه را برطرف کنند-، اعتماد نادرست خودم و این کودتای ازپیش‌تعیین‌شده، باعث شد ضمن کلاهبرداری، امتیاز این پروژه نیز از اختیارم خارج شود. با وجود دوستی با عکاسان دیگر پروژه‌های Everyday و رییس اینستاگرام، نتوانستم کاری از پیش برم؛ چون همان‌طورکه می‌دانید ماهیت اینستاگرام متعلق به شبکه اجتماعی فیسبوک است و شکایت از فیسبوک و به‌نتیجه‌رساندن چنین موضوعاتی به هزینه‌های هنگفتی نیاز دارد. بنده وکیل گرفتم و بارها مشاوره کردم و با وجود ایمیل‌هایی که نشان می‌دهد چه کسی برای اولین‌بار صفحه Everyday ایران را افتتاح و راه‌اندازی کرد و مدارکی که ممکن بود تمام ادعاهای آقایان فاطمی و کاوه را رد کند، نتوانستم امتیاز پروژه را پس‌بگیرم. به‌هرحال، من قربانی کارهای غیراخلاقی و غیرحرفه‌ای آن‌ها شدم و اکنون از القابی که در صفحه پروژه به خود نسبت داده‌اند، مشخص است این حرکتشان از قبل برنامه‌ریزی‌ شده بود.

اگر به وب‌گاه آقای علی کاوه مراجعه کنید، متوجه می‌شوید یک صفحه کامل از پروژه‌ی «Everyday Everywhere» دارند، در حالی‌که ایشان هیچ ارتباطی با آن ندارند و تنها فردی هستند که این پروژه را در وب‌گاهشان آورده‌اند. این در حالی است که حتی بنیان‌گذاران اصلی «Everyday Everywhere» نیز آن را در وب‌گاه خودشان قرار نداده‌اند. این موضوع یکی دیگر از دروغ‌های آن‌ها بود. من هرگز ادعا نکرده بودم این رزومه من بوده است، اما آقای علی کاوه در همه‌ جای آن، نام خود را اضافه کردند و در وب‌گاهشان قرار دادند. بنده برنامه‌های بسیاری برای پروژه Everyday ایران داشتم، اما متأسفانه این اتفاق برایم افتاد و از اینکه بدون توجه به سابقه افراد با آن‌ها همکاری کردم، بسیار پشیمانم کرد.

 

 

درباره‌ی کسی که ‌زمانی برای پروژه‌ای زحمت کشیده است و شما او را حذف کردید، چه نظری دارید؟ به‌طورقطع آن شخص خودش را محقّ می‌داند و فکر می‌کند زحماتش نادیده گرفته شده است.

بنده کسی نیستم که بخواهم زحمات دیگران را نادیده بگیرم. ما برای مدتی به‌خوبی با یکدیگر همکاری کردیم، ولی با توجه به نمونه‌های اشاره‌شده و اینکه اخلاق حرفه‌ای تا چه اندازه مهم است، زمانی این کار را انجام دادم که دروغ‌هایی شنیدم و رفتارها و ادعاهایی دیدم که فقط نفع شخصی در آن‌ها به‌چشم می‌خورد و مسائل دیگری که در مورد آن صحبت کردم.

پرسشی که اکنون برایم پیش می‌آید این است: در زمانی‌که آقایان حسین فاطمی و علی کاوه به این پروژه کمک می‌کردند و به‌یقین در شکل‌گیری آن تأثیر داشتند و عکاسان حرفه‌ای را جذب کردند، درحالی‌که شما آشنایی چندانی با آنها نداشتید، در این زمان چه امتیازی داشتید؟ به آن‌ها حقوق پرداخت می‌کردید؟ اگر پاسختان منفی است، فکر می‌کنید امکان دارد به کسی که مدتی فعالیت کرده بگویید: «جای شما دیگر اینجا نیست؟»

ما عکاس‌ها کارهایی انجام می‌دهیم که در بسیاری اوقات درآمدی ندارد و فقط برای خود پروژه است که فعالیت می‌کنیم. پروژه «اوری‌دی ایران - Everyday Iran» نیز دقیقاً از همین نوع کارها بود و تنها کسانی که از این راه درآمد کسب کردند، عکاسان پروژه «Everyday Africa» بودند؛ زیرا تقریباً گروه اصلی بودند. درباره عکاسان حرفه‌ای نیز باید اشاره کنم خیلی از آنان نمی‌خواستند با ما همکاری کنند و اصلاً کارمان را قبول نداشتند. حتی در یک مورد، یکی از عکاسان حرفه‌ای گفته بودند باید عکسشان از صفحه پروژه حذف شود. باوجود این، در مورد حقوق و دستمزد باید بگویم نه، من هزینه‌ای پرداخت نمی‌کردم؛ زیرا خودم هم درآمدی نداشتم. من به‌هیچ‌وجه به جنبه مادی این پروژه فکر نمی‌کردم؛ چون درمجموع این نوع فعالیت‌ها سود و منفعتی ندارد و تمام مشکل ما بر سر مسائل اخلاقی و شغلی مانند عدم‌مسئولیت‌پذیری و نداشتن وجدان کاری بود، تا جایی‌که متقلبانه رمز عبور را نیز تغییر دادند.

درباره ی نمایشگاه «اوری‌دی ایران - Everyday Iran» که در حال حاضر در گالری راه ابریشم در حال برگزاری‌ست چیزی نیست که برای ما بگویید؟ 

نه من نظر خاصی ندارم و تنها چیزی که می توانم راجع‌به آن حرف بزنم نگاه تجاری و بیزنسی هست که آقای علی کاوه و اطرافیانشان به این پروژه دارند. چون در تمام دنیا چنین پروژه‌ای را با عنوان یک کار اجتماعی؛ تفریحی یا عکاسی انجام می دهند و نمی‌خواهند که این نمایشگاه ها برایشان سودی داشته باشد و گواه این حرف من داشتن اکانت شبکه‌ی اجتماعلی لینکدین است که گروه «اوری‌دی ایران - Everyday Iran» دارد و خیلی جالب و مسخره است  چرا که لینکدین فقط برای کارهای مالی و بیزنسی است نه موضوع دیگری و من ندیدم که سایر «اوری‌دی‌ها» چنین چیزی داشته باشند. اگر هم لینکدین در ایران برای هر کاری استفاده شود اما اینجا عضویت «اوری‌دی ایران - Everyday Iran» در لینکدین معنای دیگری دارد و هر فردی که اکانت آنها را در لینکدین می‌بیند دهانش باز می‌ماند.

آیا این نمایشگاه ارتباطی با «اوری دی اوری ور Everyday Everywhere» دارد؟ 

از جولای 2015 که این اتفاقات در «اوری‌دی ایران - Everyday Iran» برای من پیش آمد با تمام بچه های «اوری دی اوری ور Everyday Everywhere» صحبت کردم و این موضوع را نیز مطرح کردم. همچنین با دوستانی در اینستاگرام راجع‌به برنامه‌های اینستاگرام و سایر مسائل صحبت کردم. آنها هم بدون این‌که از من جانبداری بکنند به سراغ علی کاوه و بقیه رفته و بعد از تحقیق و صحبت کردن متوجه شده بودند که حرف‌های آنها دروغ است و مسائلی که من راجع به آن صحبت کردم حقیقت دارد. از آن زمان هر پسورد اشتراکی که داشتند را تغییر دادند. در گوگل داکیومنت یا یک سکرت گروپ در فیسبوک که آقای علی کاوه را از آن حذف کردند و کلا با پی‌بردن بر بی‌اساس‌بودن ادعای این افراد ارتباط این گروه با «اوری‌دی ایران - Everyday Iran» قطع شد و لقب‌هایی هم که در وب‌سایت نوشتند از جانب خودشان بوده و بس.... حتی در نمایشگاه پارسال «فتو استانبول» که تمام کارهایش با من بود و من برای دعوت «اوری‌دی ایران - Everyday Iran» این کار را شروع کردم. ولی در فاصله‌ی تدارک نمایشگاه تا برگزاری نمایشگاه  این رفتارهای غیراخلاقی از علی کاوه و حسین فاطمی سرزد و در نهایت با وجود این‌که همه حضور داشتند حتی «اوری دی یزد Everyday Yazd» اما «اوری‌دی ایران - Everyday Iran» شرکت نداشت و دلیلش هم روشن بود.

آقای طلایی، در پایان گفتگو اگر مطلب خاصی مدنظرتان است، بیان کنید؟

اطمینان دارم پس از انتشار این مصاحبه، آقای علی کاوه و دیگران حرف‌هایی برای گفتن دارند. تنها چیزی که باید از آنان خواسته شود این است که ادعای‌شان مبنی‌بر راه‌اندازی «پروژه Everyday» در ایران را ثابت کنند.

* رامین طلایی عکاس، فیلمساز، تهیه کننده‌ و مدرسعکاسی خبری در دانشکده روزنامه نگاری کلمبیا است. داوری گتی گرانت، اینستاگرام و فستیوال‌های گوناگون در کارنامه‌ی کاری او قرار دارد. آثار عکاسی رامین طلایی با موضوعات مختلفی همچون ایدز، استفاده از مواد مخدر و پروژه‌ی هائیتی  در موزه‌ی شهر نیویورک، موزه‌ی هنرهای لس آنجلس، گالری ملی پرتره لندن و ... به نمایش گذاشته شده است.

با تشکر از خانم پریسا رقمی برای ویرایش متن.

من مدت ها بود منتظر اظهار نظر جناب طلایی در این خصوص بودم.
در نهایت شما اسیر عدم شناخت و دروغگویی های حسین فاطمی و علی کاوه شدید. از اونها چیزی بیشتر از این انتظار نیست چرا که بحران هویت برای این افراد مسئله ی جدی و قابل تامل.
در مورد پروژه IRD باید بگم که به شدت پروژه ی سطحی و تاریخ مصرف داریست و با نگاه به اعضای گروهی که عکساشون منتشر شده بهتر خرسند باشید که از این پروژه کنار رفتید و خسارت مالی را به جان بخرید.
در مورد پروژه اوری دی ایران هم می تونم بگم که کاملن حق با شماست و در نهایت کسانی مثل محمد تاجیک حسین فاطمی علی کاوه آن دسته از کسانی هستند که برای فرار از مواجهه شدن با واقعیت خودشون (که همون بی خردیشونه)، با زیر پا گذاشتن انسانیت توی رویاهاشون سرمست میشن.
کسان زیادی هستند مانند شما که چوب بی خردی این دوستان به تنشون خورده. حاضرن برای تاریخ گواه حرف شما باشن و شهادت بدن. اما من امیدوارم که شما بتونید به این قضیه به عنوان یه تجربه کاری نگاه کنید و انرژی لازم را برای پیشبرد این مسئله از لحاظ حقوقی داشته باشید و مطمئن باشید حسین فاطمی و علی کاوه و محمد تاجیک در تاریخ زندگی خودشون خلاصه میشن اما من و امثال من بسیار خرسند هستیم از اینکه شما و امثال شما در ارتباطات با نسل جدید درب را صادقانه به روی ما گشودید.

مرتضی

در مورد سوال میانی سیوا شهباز در مورد ارتباط شما با دیگر عکاسان ایرانی که به عقیده سوال کننده جذب عکاسان بواسطه ی این دوستان بوده.
به جرات باید بگویم که این قضیه صحت نداره و نسل امروز عکاسی آگاه تر از گذشته ی خود متوجه این قضیه ست و این صحبت من در گزینش ضعیف آثاری که از این صفحه ی کذایی بر روی دیوار نمایشگاه رفته قابل مشاهدس.

مرتضی

حسین فاطمی به اینگونه کارها در ایران معروف بود .
انسانی که به شدت پای بر شانه دیگران میزاره و بالا میره .

ارغوان

هر کسی می تونه هر چیزی ادعا کنه و برمبنای حرف های آقای طلایی نمی شه کار این گروه رو زیر سوال برد. همچین مشکلاتی در کارهای گروهی همیشه پیش میاد. منتظریم پاسخ آقایان کاوه و فاطمی رو هم منتظر کنید.

امیررضا

چه مصاحبه اي.مصاحبه اي سرشار از كينه. ياد دوران ابتدايي افتادم. اقاي فاطمي بده.اقاي كاوه بده. خانوم توكليان خوبه .شماخوبين.
متاسفم براي اين سايت كه خيلي تكنيكي سوالاتشون رو پرسيدن.اوري دي ايران...يهو پريدن تو تركيه...فقط و فقط براي اينكه ابروي كسي رو ببرن؟بي خبر از اين كه آبروي ادمها اينجوري نمي ره.

آبان

اينهمه كينه ؟؟؟؟اينهمه حب و بغض ..اين مصاحبه الان حرفه اي بود؟؟؟

نگين كياني

دوستان عزیز نفس عمیق بکشید . یادمون نره که ما همه با هم دوستیم.
برای ورود به دانشگاه باید از مدرسه ی ابتدایی شروع کرد. نه کینه ای وجود داره نه خوب و بدی. واقعیتیه که باهاش مواجه شدیم. قیاس کسی مثل حسین فاطمی و نیوشا توکلیان کاریست غیر حرفه ای و بی اساس چرا که یکی هنرمند و دیگری فتوژورنالیسم میباشد.
بهتره با خودمون صادق باشیم.
حسین فاطمی و بچه هاش در قبال پروژه ی اوری دی ایران و IRD (که من هیچکدام از این دو فعالیت را جدا از هم نمی دونم) رفتاری غیرانسانی انجام دادن و مسئول این هستن که نسبت به عملکرد خودشون پاسخگو باشن و هیچ کجای این ادبیات نشانی از حب و بغض نیست.
پس بهتر به قول دوستمون منتظر بمونیم ببینیم که چه پاسخی از سوی سخنگوی بچه های اوری دی ایران منتشر میشه (یعنی انتشار پیدا میکنه تا چند روز آینده). هر چند که من در مورد حسین فاطمی زیاد خوشبین نیستم که مسئولیت اینو قبول بکنه که پاسخ عملکرد خودشو بده. ولی در مورد علی کاوه باید منتظر موند و دید که با مشورت دوستان چه پاسخی میده...

مرتضی

كينه چيه ؟ طرف داره در مورد كاراي كه باهاش كردن توضيح ميده
كسي تو مصاحبه نگفته كي بده كي خوبه و اون رو به خواننده واگذار كرده
خوب البته اين ادمها يه سري نوچه دارند و چشم بسته ازشون حمايت ميكنن چون براشون نمايشگاه ميزارن و....
من علي كاوه رو نميشناسم ولي اون فاطمي كلك رو خوب ميشناسم كارش كلاهبرداي و شيادي هست
درست بشو هم نيست

ممد رضا حقيقي

این شکل از مصاحبه بسیار بسیار دور از اخلاق حرفه ای است. بدون درج صحبت های طرف دیگه یک طرفه به قاضی رفتن... شبیه اخبار مجلات زرد. با آن تیتر "مصاحبه جنجالی" در بازنشر خبر در کانالی در تلگرام... متاسفم بابت این رویکرد. کار شما باید بازتاب اخبار موثق باشد نه دامن زدن به بازار شایعات...

--

عکسخانه: سلام خانم صمدی. در گزارش می‌بایست با طرف‌های مختلف بحث گفتگو کرد اما از مصاحبه‌کننده نمی‌توان انتظار داشت که وقتی به طور مشخص با یک نفر گفتگویی می‌کند و بحث‌هایی پیش می‌‌آید در همان مصاحبه با تمامی افرادی که درباره‌ی آنها صحبت می‌شود گفتگویی صورت بگیرد و همراه با مصاحبه منتشر شود. بدیهی‌ست در صورت تمایل افراد نام برده‌شده در گفتگو، نظرات آنها در مطلبی مجزا در سایت عکسخانه منتشر خواهد شد.

مریم صمدی

اين فاطمي كارش سو استفاده از ادمها هست
از بقيه نردبون درست ميكنه براش سود نداشته باشه سلام هم نميكنه

عليرضا

خیلی روشنه که وقتی جهت مصاحبه به سمت متهم کردن کسانی می ره وظیفه ی شماست که پیش از نشر مطلب از اون افراد هم بخواهید مواضع خودشون رو توضیح بدن. در این شکل از پرسش و پاسخ هیچ سندی برای اثبات مدعا مطرح نشده تنها به وضوح با آبروی حرفه ای آدم هایی بازی شده. انگیزه از انجام این مصاحبه ی پر از افترا واقعا روشنگری است؟ من شخصا شک دارم.

مریم صمدی

خانم صمدي من شما رو نميشناسم شما هم منو
ولي همه اقاي فاطمي و اطرافيانش رو ميشناسن
از كپي كردن عكسهاي ديگران تا عكسهاي ساختگي مستند
به نظر من اقاي طلايي هيچ بي احترامي نكردن

محمد مددي

متاسفانه من موارد زیادی از بی اخلاقی های حسین فاطمی شنیدم که به هرحال اثبات این موارد کار پیچیده ای هست که امیدوارم سیوا شهباز و سایت محترم عکسخانه در مطرح کردن و به نتیجه رساندن اقدامات دیگر هم دست به کار شوند !

صمد

در ابتدا باید بگم من اصلا عکاس نیستم و هیچ آشنایی با آقای حسین فاطمی و بقیه دوستانی که اسمشون ذکر شده ندارم. من از دوستان یکی از عکاسای پروژه IRD هستم و از نزدیک در جریان پیشرفت این پروژه بودم. وقتی در جریان این مصاحبه قرار گرفتم به دوستم گفتم تو هم باید از تجربه ای که تو این پروژه داشتی صحبت کنی که تمایلی نداشت. به گفته آقای فاطمی IRD از ادامه پروژه کناره گیری کرده و پانوس به تنهایی پروژه رو ادامه داده که نهایتا مهرماه 95 با عنوان A Journey Inside منتشر شد. در جریان این پروژه تعدادی از عکاسا هم از پروژه خارج شدن که علتش بی برنامه گی و حرفای ضد و نقیض تیم اجرایی پروژه بوده. مطلب بعدی این که همین الان هم بعد از 15-16 ماه که از شروع پروژه و 7-8 ماه که از پایان پروژه می گذره، بعضی از عکاسا پولی رو که قرار بوده نگرفتن. مجموعه این موارد باعث شده یه سری اختلاف ها هم بین آقای فاطمی و بعضی عکاسا بوجود بیاد.

احمد

موضوع دیگه خطاب به دوستانی که می گن این یه گفتگوی یه طرفه و غیره حرفه ای هست؛ توجه داشته باشید اینجا جلسه دادگاه نیست که قرار باشه تمام طرف های حاضر باشن و جواب بدن، اینجا رسانست. به نظر یک نفر بد اخلاقی صورت گرفته و اومده صحبت کرده. طرف دیگه حق داره جوابیه حاضر کنه و برای رسانه ارسال کنه، اگر رسانه از نشر جوابیه خودداری کنه اونموقع کار غیر حرفه ای انجام داده. شما یک درصد احتمال بدین که چنین بد اخلاقی واقعا صورت گرفته باشه، توقع دارین رسانه سکوت کنه؟! به نظر من تا به این جا رسانه فقط یک سری جملات رو از یک نفر نقل قول کرده و افرادی که در جریانن می تونن بیان رد یا تاییدشون کنن. مثل بنده که اومدم یک سری جملات رو در مورد یک پروژه گفتم، حالا دوستان می تونن بیان بگن اینا درسته یا غلطه، مثل خانم کیانی که از عکاسای این پروژه بودن و در بطن ماجرا قرار داشتن می تونن بیان بگن نه خیر، پول تمام عکاسا سر موقع پرداخت شده و هیچ درگیری ای هم نبوده ...

احمد

الان ما نفهميدم قضيه اوري دي ايران است يا دشمني شخصي با حسين فاطمي

احمد رضا

داستان دزدي و كلاهبرداري اقاي فاطمي و نوچه هاي محترم در پروژه اوردي ايران مطرح است

ممد

از ده عکاسی که در پروژه ی IRD حضور داشتند سه نفر انصراف دادند و یک نفر جایگزین شد تا پروژه به مرحله ی پایانی برسد. در طول مسیر شکل و شمایل کار تغییراتی کرد و خب برخی تصمیم گرفتند نمانند و عده ای هم مثل من ماندند. من حسین فاطمی را نه چندان طولانی بود که می شناختم و شانس آشنایی با رامین طلایی را هم در ورک شاپ استامبول یافتم. مثل تمام کارهای گروهی که در ایران انجام می شود کار ما هم کم ایراد نبود و بخشی از مسایل هم از طرف خود ما بود. شاید حسین فاطمی و تیمش - دوست دارم بگویم - به دلیل چیزی شبیه بی تجربگی مدیریت پروژه های اینچنینی مسایلی با ما و اسپانسر اصلی پیدا کردند اما من شخصا در همان زمان اندک از فاطمی کم نیاموخته بودم والبته درمرحله پیش از نمایشگاه پروژه با من تصویه هم کرد. درعین حال ورک شاپ استانبول و حضور رامین تجربه ی غنیی بود.
ای کاش رامین طلایی تا آخرکار با ما می ماند و ای کاش نمی شنیدیم که می گویند فاطمی از گرده ی دیگران خود را بالا می کشد.
فکرمی کنم در نهایت زمان وتلاش واقعی اصلات عمل هر کس را نشان خواهد داد.

بهار

با سلام
من نه اطلاعی از پرژه ی everday دارم نه شناختی از اقای حسین فاطمی و نه اقای طلایی. فقط خواستم سلام عرض کنم.

کامبیز خراباتی

این مصاحبه و موضوع نمیتونه یک ادعای دروغ باشه چون به هر حال اقای طلایی اشاره کردن که مدارک حرفهاشون موجوده و باید مشخص بشه که چرا جناب طلایی حذف شدن به هر حال گروه اوری دی باید جوابگوی این رفتار خودشون باشن مگر نه این که اقای طلایی هم عضوی از گروه بودن ؟؟؟؟

پرنیان

خيلي خوبه كه شما خانم بهار اينقدر جسارت و شهامت داريد كه مياييد و توضيح ميدهيد
و ميگيد كه از اقاي فاطمي اموخته ايد اي كاش خود فاطمي هم اين شهامت رو داشت و ميامد ميكفت كه از كي اموخته و پاسو رو سونه هاي چه كسايي گذاشته و چه بلاهايي سر ادمهاي ديگر اورده تا الان
ولي خوب برخي مثل شما اين شهامت رو نداره
در ضمن از ٧٥ هزار دلاري كه براي اموزش چند عكاس گرفته شده چرا بايد به هر عكاس ٥٠٠ دلار برسه؟
چرا در گروه شما چند عكاس فقط يك بار اقاي فاطمي رو ديدن. ولي ايشون نمايشگاه رو با عنوان خودش ثبت كرده ؟چرا همه جا جار زده كه اين ادمها رو من اموزش دادم؟
و خيلي موارد ديكه كه ميشه گفت
خوب اين سو استفاده و كلاهبرداري نيست؟
البته براي شما حتما خوب بوده يه سفر يه هفته ايي تركيه مجاني همراه با ٥٠٠ دلار كه به برخي هنوز پرداخت نشده

فرهاد

باسلام
باید دید که دیدگاه دیگر اعضای گروه چیه ... اما باتوجه به شناختی که ما عکاسان جوان و نوگرایی که همواره دنبال راه صحیح عکاسی اینترنشنال هستیم ، در صداقت و حرفه ای بودن افراد نامبرده ( حسین فاطمی و علی کاوه و همچنین آقایون تاجیک ) شک و ابهامی را ندیده و سراغ هم نداشته و نداریم ، شاکله این افراد بر پایه حرفه ای بودن ، روشنکری صادقانه و زبان جهانی عکاسی بوده نه رفتار سطحی و غرض ورزی که متاسفانه در حوزه های مختلف ایران از جمله حوزه عکاسی وجود دارد ... باتشکر

عباس عزیزپور

با سلام خدمت همه دوستان، امروز لازم دونستم بگم این فردی که با نام مرتضی کامنت می نویسه من نیستم، من مدتهاست از جامعه عکاسی ایران (حتی غیر از ایران در برخی از موارد) داخل یا خارج از ایران به دلایل بسیاری خسته و زده شده ام و به هیچ عنوان هم دلم نمی خواد در مورد هیچ چیزی نه نظر بدم و نه چیزی بنویسم. تنها کاری که دوست دارم عکاسی کردن است و بس. این نکته رو مجبور شدم بنویسم چون متوجه شدم افرادی از قول من به افرادی گفته اند که این فرد مرتضی نیکوبذل است. من اگر بخواهم چیزی بگویم مستقیما" خواهم گفت. کما اینکه تا کنون اینگونه بوده. موفق باشید. مرتضی نیکوبذل/عکاس مطبوعاتی

مرتضی نیکوبذل