لمسِ روزمرّگی
گلارا جهانیان مقاله ۱۳۹۴/۰۲/۰۳

لمسِ روزمرّگی

یادداشتی کوتاه درباره‌ی مجموعه‌ی «رفته ها / bygones» غزاله هدایت.

تصویر اوّل: زن بلند می‌شود، ملحفه‌های سفید شسته را بر روی بند پهن می کند.."باد می‌آید و این ابتدای ویرانی است.."

تصویر دوّم: عکس خبر از لحظه‌ای نا‌به‌هنگام می‌دهد، لحظه ای که جهان با انگشت نورانی‌ش پوست حساس کاغذ را لمس‌می کند و از پسِ آن جهانی دیگر می‌زاید..

در مجموعه‌ی "رفته ها" با جهانی دیگر روبه رو می‌شویم. روشنی خبر از بینایی می‌دهد اما آن‌چه که با آن مواجه‌ایم گونه‌ای کوری است. کوری سفید. چیزهایی که نمی‌بینیم، آن‌چه که پوشیده شده، بسته شده، چروکیده شده، پوسته‌ی رویین دیواری که ترکی بر خود دارد، ملحفه‌ای که ردّی بر تنش مانده، پاکت نامه‌ای که قرار نیست برای ما محتوایش(ذهنش) را افشا کند، کاغذ نوشته‌ای که پشتش را به ما کرده، یادداشتی بر سفیدی که ناخواناست.عکس‌ها چیزی نمی‌گویند و در سکوتشان به چیز‌هایی اشاره می‌کنند که ما نمی‌دانیم.

- عکس‌ها الکنند همانگونه که زبان زنانه زبانی الکن است. پوسته‌ی کاغذ عکاسی در تناظر با پوست زن قرار می‌گیرد.. شناخت زن از جهان شناختی تنانه است. لذت زنانه‌ی کشف جهان از طریق تن و تماس..  لذت زنانه‌ی کشف جهان از طریق کاغذ حساس عکاسی و تماس..

 

غزاله هدایت
غزاله هدایت
 
غزاله هدایت
غزاله هدایت
 

-شستن در پی رُفتن می‌آید. شستن‌، گردگیری کردن، نوازش کردن؛ لمس کردنِ جزئیات

- رفته. [ رُ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) اسم مفعول مشتق از رفتن به معنی جاروب شده(دهخدا) عکس زمان رفته است. زمانی که جاری شده و به گذشته پیوست خورده..شاید پنج تصویر تیره در این مجموعه بر همین گذر زمان تاکید دارند. ردی/چروکی/ زخمی بر پوست(/کاغذ عکاسی) حامل زمانی است که دیگر گذشته, خاطره ای دور ,تاریخی غیر قابل احضار.

-چروک‌هایی، ردهایی، ترک‌هایی، ن(نا)نوشته‌هایی از زندگی شخصی (در مکانی عمومی) نقشِ گذرای عکاس در میان اشیا کم و بیش با ثبات را برجسته‌تر می‌کند.

 

غزاله هدایت
غزاله هدایت
 

- عکس‌‌ها اغوا می‌کنند.آن‌ها به برهنگی به منزله‌ی استعاره‌ای برای حقیقت نه می‌گویند چرا که آن چه قرار نیست دیده شود فریبا‌تراست.

و سر آخر مخاطبی(/عکاس) که دست و پنجه می‌زند تا پرده بدرد از سطح/ بدن/ جهان رویین  به عمق / ذهن/ جهان زیرین  دست یازد اما از پس جهان(رویین) جاودان و منجمد عکس راه به جایی نمی‌برد.

همه چیز روشن است و در عین حال تاریک.

پی نوشت:

۱-برای نوشتن درباره‌ی زبانی الکن از زبانی الکن سود جستم

۲- نوشتار تنانه: نوشتاری که فصل تمایزش با نوشتار چشم اندازی مرد در این است که این بدن و حساسیت های زنانه‌ی آن است که جای چشم اندازها و فاصله‌های به وجود آمده در زبان روزمره بین سوژه و ابژه لذت را می‌گیرد. نوشتاری که مثل مار به خود می‌پیچد تا متن را به مثابه‌ی بدن و حساسیت‌های آن اجرا کند.(به نقل از ارش قربانی در مفاله ی زيبايی‌شناسی لذت)

عکس های غزاله هدایت در بهترین حالت کپی خوبی از کارهای همسر ایشان مهران مهاجر هستند که با مجموعه ای از روابط و بازی های پشت پرده گالری ایشان می خواهند آن ها را به عنوان اثر دست اول قالب مخاطب کنند.

الناز کلهر