زنان بدون مردان
مدتی پيش در گالری آرته نمایشگاهی از آثارگذشته پرستو احدی با نام «زنان بدون مردان» به نمایش درآمد. تمرکز عکاس بر زنان ایرانی است. در این مجموعه ما با سه طیف از زنان سرو کار داریم؛ زنان کهنسال، زنان جوان(خانهدار) و دختربچهها که هر کدام فضای مربوط به خود را دارند. پرستو احدی با تمرکز بر فضاهای خصوصی زنانه؛ تنهایی و در جمع بودنشان را با تاکید برمحیط زندگی آنان-خانه- به تصویر کشیده است . در تمامی عکسها ما زنان را در فضاهای داخلی میبینیم؛ نماهایی از روبه رو و حتی تا حدی بسته که حس تنگی و محصور بودن را به مخاطب القا میکند. زنان در پوششی متفاوت دیده میشوند به نوعی که بعضی از آنان در پوششی متناسب با عرف جامعه و بعضی دیگر گویی با ورود به خانه پوشش را کنار گذاشتهاند. فضاهای بههم ریخته و شلوغ وحتی فضاهای خالی هم در بعضی عکسها وجود دارد. اگرچه زنان بدون مردان دیده میشوند ولی در بعضی عکسها حضور مرد حس میشود. تصاویر مردانی قاب گرفته شده که بی روح، بی حس وخشک شدهاند. این همان مردی است که پرستو احدی قصد نشان دادندش را دارد؛ مردی درقاب؛ حتی اگر وجود هم ندارد ولی سایه سرد و بیاحساس او را میتوان در خانه درک کرد. وعدم حضور مرد در خانه میتواند پیام دیگری را القا کند و آن نوعی تقسیم فضا برای زن و مرد ؛ زنان پرده نشین و مردان عمومی. عکسها هم ما را نسبت به فضای بیرون، که متعلق به مرد است دور میکنند. درداخل خانه که متعلق به زن است، ما زن را در شرایط متفاوتی میبینیم؛ آنان گاهی در گوشهای سرگرم کاری بیهودهاند ودرتصویری دیگر در بین اسباب بازیهای کودکانه قرارگرفته. زن؛ کار مفیدی انجام نمیدهد؛ گویی عکاس قصد داشته فضایی خنثی و بی اثر را برای او بسازد.
در این مجموعه چهار عکس به شکل ترتیبی از زنی کهنسال دیده شده که بخوبی نشاندهنده سبک زندگی آنان است. درجایی نمایی بسته زنان کهنسال تصویر شده و نمایی دیگر باز است. نماهای باز با تاکید توامان بر روشنی و خالیبودن خانه نوعی سردی، رخوت وتنهایی را به همراه دارد وحتی آن را شدت بخشیده اند . در دو عکس از زن مسن المانهایی در کادر وجود دارند که کمک خوبی در دریافت زیست او به ما میکند. در گوشه ای از کادر دری بسته دیده میشود که نشان از فضای بسته و در بالای سر وی هم ساعتی قرار دارد که تاکیدی بر گذرزمان برای زن پا به سن گذاشته است.
همانطور که گفته شد کودکان هم در بین عکسهای پرستو احدی قرار گرفته اند کودکانی که پریشان، گوشه گیروبشدت تنها هستند. آنها ترسان و خسته به نظر می رسند. او خود را در زیرپوششی پنهان نموده گویی به آنجا پناه برده باشد .در یکی از عکسها به خصوص عکسی که در آن دختر بچه در گوشهای پنهان در حال آرایش است ، نگاه عکاس اخلاقی اما هشداردهنده است؛ تقابل کودکان و بزرگترهایشان پررنگ شده است. این عکس یکی از تصاویر تاثیر گذار احدی است.
در جمعبندی این آثار آنچه اهمیت دارد برداشتی است که مخاطب باید از زن ایرانی بکند .آیا زن ایرانی این است ؟ آیا این زن تنها و کم و بیش افسرده بازنمایی تمام و کمال زنان ایرانی است؟
پرستواحدی با نادیده گرفتن شرایط زن امروز با تمام جنبههای آن اعم از فعالیتهای اجتماعی مختلف و حضور موثر درمحافل اجتماعی وهنری، ما را به عکسهای هنگامه گلستان پیوند می زند. عکسهایی که قبل از انقلاب ۱۳۵۷ گرفته شدهاند ، شاید بتوان بعضی از عکسها را کپی برابر اصل آنها دانست. این پیوند زن امروز به زن دهه ۵۰ از نگاه پرستواحدی نوعی عدم رشد جایگاه زن سیر چند دهه اخیر را در ذهن میرساند. عکس زن دهه پنجاه از نگاه هنگامه گلستان مطابق سندی تاریخی از زمانه خویش است که میتوان به آن استناد کرد اما در کار پرستو احدی ما با چنین وجه استنادی روبه رو نیستیم چون این زن در حال برای ما چیز آشنایی ندارد و احدی زنی حبس شده در سال ۱۳۵۷ را دوباره برمیسازد .
منتقدین خارج از ایران کارهای پرستو احدی را نزدیک به نن گلدین میدانند. نن گلدین در اواخر دهههای هفتاد و هشتاد در آمریکا از مردم حواشی شهرها عکاسی کرد. او با جسارت زیاد زندگی مردم جامعه خودش را به تصویر کشید جامعه ای که خود در آن زندگی میکرد و با مردم آن ارتباط دوستانه داشت؛ همجنسگرایان، معتادین و خانوادههای منحط امریکایی سهم زیادی از عکسهای واقعنگارانه نن گلدین را دارا هستند . اما شاید کارهای پرستو احدی را باید به کارهای هنگامه گلستان بسیار شبیهتر تا کارهای نن گلدین دانست چون در آثار نن گلدین ما با طیفی از مردم حاشیهای روبه رو هستیم که سبک زندگی آنان یا برای مردم جامعه گلدین ناآشنا بود یا پذیرفته نشده بود از این رو وقتی مخاطب این عکسها با چنین تصاویری از نن گلدین روبرو میشد با نوعی تجربه جدید مواجهه میگردد که سطح آگاهیهای او را از محیط پیرامونش بالا میبرد ولی در آثار پرستو احدی ما با چنین فضایی روبه رو نیستیم ما همواره چنین فضاهایی را در زندگی روزمرهمان والبته خصوصیمان میبینیم و از این رو نمی توان این آثار را تجربه ای متفاوت از عکاس دانست .
در کل میتوان ادعا کرد که این آثار با چشم پوشی از تمام تغییراتی که در سبک زندگی زن امروز به وجود آمده است؛ برداشتی کاملا کلیشهای از زن را به مخاطبان القا میکند. سیستم نمادپردازی عکاس، مانند زن پیرو ساعت در حال حرکت و در بسته ، زنان جوان در فضایی متعلق به طبقات متوسط ، فاقد ظرافتهای تازه برای القای معانی ترکیبی و تکاندهنده به مخاطب است. این نمادها سالها و دهههاست که در تصاویر به نمایش درآمده و به مخاطب عرضه شدهاند. غیر از این، به نظر زن ایرانی در زیست روزمره خود یک مبارز است و وقت آن رسیده که به جای ترسیم انفعال او، پیروزیهایش به تصویر کشیده شود.
عکس کاور: پرستو احدی
آقای آزاد بخت عزیز
بهنام صدیقیبه نظرم آن منتقد غربی درست تر گفته... بخش مهم و تاثیر گذار عکس های گلدین از زندگی خصوصی خود و دوستانش بوده، همان ها که شما حاشیه ی اجتماع می دانید در درون روابط خصوصی عکاس زندگی می کردند و گلدین به جای تمرکز بر دنیای بیرونی، دوربین را به درون زندگی خود آورده است. پُر واضح است که از این نظر (درون-برون) عکس های احدی با گلدین مقایسه شده است. کارهای خانم گلستان در بیرون دایره ی زندگی عکاس می گنجند، توجه به اجتماع برای نشان دادن نابرابری ها و...
فکر می کنم هیچ عکاس دغدغه مندی نمی تواند برای ارضاء خاطر دیگران پیرامونش را ببیند و عکاسی کند. مثلا آیا یک فرد هم دوره ی رابرت فرانک می توانست به او بگوید جامعه ی پس از جنگ جهانی امریکا را جور دیگری عکاسی کند تا به باور آن فرد نزدیک تر باشد؟ هر هنرمندی بر پایه ی تلقی ها و تداعی های منتج از زیسته ی خویش دست به کنشگری می زند و نه بر اساس عقایدی که آنها را زندگی نکرده است.
انفعال جاری در جامعه ی ایرانی از مهمترین مفاهیمِ در حاشیه مانده در آثار هنری است که با توجه به نوشته شما ظاهراً عکاس در بازنمایی آن موفق بوده است.
نکته آخر اینکه بخش مهمی از عکاسی (هنر) معاصر به نقد زندکی روزمره اختصاص دارد، همان ها که ما و شما هر روز بارها و بارها می بینیم شان.
سپاس
samira