عکاسی انسان‌گرا: مقدمه
شهاب شهسواری مقاله ۱۳۹۲/۰۵/۱۰

عکاسی انسان‌گرا: مقدمه

مارتین کاروسو و همکارانش از پروژه جدیدشان در وب‌سایت Either/And می‌گویند که بررسی دریافت جدید و معنای جدید از عکاسی انسان‌گرا است، در این پروژه او و همکارانش از دیدگاه‌های متفاوت توضیح می‌دهند آیا عکاسی انسان‌گرا مرده‌است یا به شکلی جدید درآمده.

مارتین کاروسو، کارین سیلوا، الکساندرا تومازینی، سیلویا سرافینوویچ

مارتین کاروسو و همکارانش از پروژه جدیدشان در وب‌سایت Either/And می‌گویند که بررسی دریافت جدید و معنای جدید از عکاسی انسان‌گرا است، در این پروژه او و همکارانش از دیدگاه‌های متفاوت توضیح می‌دهند آیا عکاسی انسان‌گرا مرده‌است یا به شکلی جدید درآمده.

مارتین کاروسو

پس از اینکه عکس‌های سیاه و سفیدم از «طردشدگان جامعه socialoutsiders» ایتالیا برای پایان‌نامه دکترایم در دهه ۱۹۵۰ در مورد عکاسی انسان‌گرای ایتالیایی در دانشگاه هنر کورتالد مرور کردم، بررسی وضعیت این ژانر در قرن ۲۱ برایم جالب شد. می‌خواستم با بررسی پیچیدگی‌های اخلاقی که در طبیعت عکاسی انسان‌گرا وجود دارد درک کنم که امروز به چه کسی می‌توان عکاس انسان‌گرا گفت. آیا او عکاسی را به عنوان ابزار کنشگری می‌بیند؟ آیا سبک جدیدی مثلعکاسی بشردوستانه، پسا انسان یا پسا انسان گرایی تعریف کرده‌ایم؟ و اینکه یک عکاس چگونه می‌تواند بین دوگانگی‌های این سبک بین هنر و مستند، بین لذت بصری و اعتراض سیاسی گفتگو و تعادل ایجاد کند؟

من در طول تحقیقم متوجه شدم که یک شکاف فرهنگی درباره این موضوع بین دنیای دانشگاهی و عکاسی انگلیسی-آمریکایی با دنیای دانشگاهی و عکاسی فرانسوی-ایتالیای وجود دارد. من امیدوارم با استفاده از دانشگاهیانی با پیشینه‌هایی از این دو فرهنگ بتوانم پلی میان این شکاف آکادمیک برقرار کنم. الکساندرا تومازینی و سیلویا سرافینوویچ که در زمینه عکاسی چشم‌انداز و فضاهای خالی فعالیت می‌کنند به زمینه‌های تئوریک و نهادی عکاسی انسان‌گرا علاقمندند.کارین سیلوا که عکس‌هایش از چشم‌اندازهای خالی از جمعیت شده در وب‌سایت Either/And به عنوان گزارش ویژه منتشر شده‌اند، زمینه عکاسی جنگ را بررسی کرده‌است و کنش‌گران اجتماعی مانند یان بول Iain Boal را در کنار دانشگاهیانی مانند آریلا آزولی در زمینه‌هایی مانند عکاسی و حقوق بشر به بحث کشیده‌است. آنها در مورد اهداف پروژه آمادگی بیشتری برای صحبت کردن دارند، پس بهتر است که از خودشان بشنویم که چه نظری در این مورد دارند.

سیلویا سرافینوویچ و الکساندرا تومازینی

تهی‌بودن در چشم‌اندازها موضوعی است که ما هر دو در پروژه‌های تحقیقات دکترای‌مان در دانشگاه هنر کورتالد دنبال می‌کنیم. بحث‌های عمیق و نتیجه‌بخش باعث شد که هر دوی ما تصمیم بگیریم در زمینه این علاقه مشترک با یکدیگر وارد همکاری بشویم.

ما می‌خواستیم تا تحقیقات‌مان در این روند را به از جهتی جدید مورد بررسی قرار دهیم. بررسی امکان بازخوانی تصاویر در یک چارچوب عکاسی انسان‌گرا یک نقطه عظیمت ایده‌آل برای این پروژه مشترک بود.روند پروژه ما نشان می‌دهد که عکاس‌های معاصر از فضاها بیابانی شده و خالی از جمعیت شده، نه تنها واکنشی تلخ به مسائل سیاسی-اجتماعی جاری در دنیای امروز است بلکه نشان‌دهنده یک روند کناره‌گیری و جدا شدن از عکاسی متکی بر پرتره است. این عکس‌ها به عنوان نوعی «ضد تصویر» در برابر پوشش رسانه‌ای درگیری‌های معاصر عمل می‌کنند. چنین عمل‌کردی به تازگی در نمایشگاه «تصویر ضد تصویر» که توسط هوس در کونست در مونیخ برگزار شده‌است به نمایش گذاشته‌شده‌است. مباحث آن‌لاین ما در مصاحبه‌هایی با آشیم برشارد هیوم، و عکاسانی چون گابریل باسیلیکو و الزبیتا تچمان مورد تاکید قرار گرفت و گالری‌هایی از آثار عکاسان جدید مانند کارین سیلوا و سوفیا مانیان لوپز در کنار واکنش‌های دانشگاهیان و منتقدان در کنار آنها منتشر شد. با در کنار هم قرار دادن این صداهای گوناگون ما امیدواریم که بتوانیم گفتگوهای بیشتری را در زمینه توانایی‌های بالقوه بازتاب انسان‌گرایی در این سبک عکاسی، رقم بزنیم.

کارین سیلوا

من اولین بار با موضوع عکاسی انسان‌گرا در زمینه جنگ و درگیری‌ها زمانی آشنا شدم که به عنوان دستیار مجموعه‌دار در کنار جولیان استالابراس که مجموعه‌دار مدعو دوسالانه عکس برایتون با نام «خاطره آتش: جنگ تصاویر و تصاویر جنگ» بود، سال ۲۰۰۸ کار می‌کردم. کار در این حجم به من یاد داد چگونگی تشخیص اینکه عکس‌های جنگ و درگیری گرفته‌می شوند، دیده می‌شوند و منتشر می‌شوند را درک کنم.

من به طور مشخص به استراتژی‌های عکاسی‌ای معتقدم که فعالان این عرصه زمان کار در محدوده چارچوب‌های نهادی (مانند ارتش یا نهادهای مشابه) به کار می‌برند و اینکه چگونه این استراتژی‌ها می‌توانند به گونه‌ای به کار گرفته‌شوند تا عکس‌هایی گرفته‌شود که تجربه بازنمایی از جنگ را گسترش دهند یا تخریب کنند و چگونه می‌توانند بازنمایی تمایز بین قربانی و متجاوز را پیچیده‌تر کنند.

در حالیکه به صورت سنتی عکاسی انسان‌گرا مشخصا و منحصرا بر نشانه‌های قربانی بودن تاکید داشته‌است، به نظر می‌رسد که امروز نوعی جابجایی در دریافت شهودی از نقش‌ها و جایگاه سوژه‌ها در زمینه جنگ صورت گرفته‌است. از دیدگاه تاریخی می‌توان این موضوع را به عنوان فرآیندی دید که سنت‌ها و قراردادهای عکاسی انسان‌گرا را مورد بازبینی قرار می‌دهد.

من با استفاده از تعداد عکس به عنوان یک نقطه عظیمت یک گفتگوی ای‌میلی بین نظریه‌پردازان، عکاسان کنش‌گر و مجموعه‌داران ایجاد کرده‌ام. که امیدوارم این گفتگو پویا بتواند به شکلی دریافت کنونی ما از عکاسی انسان‌گرا را در زمینه عکاسی جنگ به نمایش بگذارد و قابل استفاده بودن این واژه را نشان دهد.