قواعد باحال بودن در عکاسی
ترجمه: سعیده مویدینیا
به طور خلاصه، باحال یا «کول»، داستانی در مورد آمریکاست، سرشار از تضادها و معماهای حل نشده. ماسکی که اغلب بیشتر از چهرهی مخفی پشت آن نمایان میشود.
نگهداری شدن در زیر شیشه در موزه ی اسمیتسونیان شایسته ی آن نخواهد بود اگرچه به صورت استثنایی ،بله، در حال حاضر در موزه ی "گالری پرتره ی ملی" در واشنگتن به نمایش گذاشته شده است، به افتخار تصاویری که به ما خیلی چیزها می گویند درمورد اینکه چطور مردم خود را می بیند زمانی که وانمود می کند همه به او نگاه می کنند. آنها البته بسیار باحال هستند.( یا همانطور که رابرت فاریس تاریخ شناس هنر در مقالهی خود به این شکل فهرست میکند: "زیباشناسی باحال " "استعاره ایست از تحقق زیباشناسی اخلاق".
نقش کاراکترها شناخته شده و شاید حتی به شکل غافلگیرکنندهای کوتاه است. درحال حاضر توافق محکمی در مورد نماد با حال بودن پدیدار شده است: نوازندگان جاز و بازیگران مردی که انقلابی به پا کردهاند، پانک ها و معتادین و نویسندگانی که با آنها همکاری داشتهاند، مارلون براندو و جوان دیدیون و ژان میشل باسکیت. اینکه سوژههای تصاویر بیشتر جلوی دوربین ژست گرفتهاند و برای مقاصد تجاری گرفته شده اند، تاکیدی بریکی از تناقضات «کول» است: برای چیزی وصف ناپذیر و فارغ از پول، زمانیکه تبدیل به کالا می شود و در بازار عرضه می شود، بسیار مشخص است.
بدون وجود عکاسی باحال خواهد بود؟ بدون شک.
آقای تامسون استاد تاریخ هنر دانشگاه یل، ریشه های «کول» را در آفریقای غربی ردیابی کرده است همانطور که زبانشناس انگلیسی دیوی دالبی منشا "هیپ" را در زبان سنگالی "هیپی" یا "هپی" به معنی دیدن یا بازکردن یک چشم ، اعلام کرده است. به نظر آقای تامسون خواص "کول" نتوانسته به انگلیسی وارد شود مانند خام، سبز، مرطوب، سکوت مانند درمان کنندگی یا تولد دوباره. بنابراین حتی شاید جیمزدین یا بسیمی می توانستند با حداقل توان با حال باشند.
در هر زبانی رفتارهایی مانند همدلی، سود رساندن به دیگران،ازخودگذشتگی و پروش دادن -همه کاملا برای انسانیت سودمند هستند- در این معامله نقشی ندارند. «کول بودن» کودک شما را بزرگ نخواهد کرد، به جای شما دستشویی نخواهد رفت، سیستم مدرسه ی شما را اصلاح نخواهد کرد، ازدواج شما را مستحکم نخواهد کرد و یا برای شما پس از یک روز باحال رفتار کردن شام نخواهد پخت.این نیاز به توجه شما دارد نه اصلاح شما بعنوان یک بشر. این می خواهد شما تماشایش کنید.
اما بعنوان نمایش پرترهها، باحال بودن آمریکایی و عکاسی دست در دست هم دارند. «کول» نیاز به شاهد دارد و عکاسی براساس نوعی زبان تصویری منسجم که «کول» به وجود آورده است رونق یافته است( فکر کنید به کلاهها، سایهها و سوژهها). عکاسی و کول هر دو نظریهی مشابهی دارند مخصوصا زمانیکه همه چیز در اطرافشان در حرکت است. سکون- در عکاسی یا با حال بودن- همه چیز هست به جز استاتیک. با حال بودن ارزشی است افزوده مثل تقدس یا شهرت.
موزه ی اسمیتسونیان عکس های سیاه وسفید و همچنین رنگی را برای این نمایشگاه انتخاب کرده است - نشان می دهد که سوژهها در مقایسه با اشیا(ابژه) کمتر انسانی است - و عکاسی - زمانیکه که اشیا حذف می شوند- دو برابر جذاب است. هرآنچه که معنی کول در این عکسها است، زندگی کردن، تنفس کردن، مدونای مشقت کشیده یا استیومککوئین نمی تواند هرگز به باحالی و تاثیرگذاری دیدار دوباره عکسهای سیاه و سفید بر روی دیوار باشد. «کول» در اینجا به راحتی در گذشته پیش میرود. گذشتهنگر است بدون نیاز یا علاقه به زمان حال – که مسلما یکی از دلایلی است که شما برای پیداکردن «کول» به اسمیتسونیان نمی روید. در حال حاضر شاید بعنوان یک شی، یک تلفن همراه باحالتر از انسان هم باشد.
شما می توانید نسبت به انتخاب صورت گرفته نیش و کنایه بزنید . کاری که همه مردم در مواجهه با هر مجموعهای انجام می دهند- یا غر بزنید که هیچ فیلم نوآر یا قهرمانانهای یا شیطانی یا گانگستری آمریکایی اینجا نیست. اما داداش، اینها خیلی هم «کول» نیستند.
منبع:نیویورک تایمز
عکس کاور: ویلیام کلگستون
-
عکاس: philippe Halsman
Audrey Hepbum
-
عکاس: Roy Schatt
James Dean
-
عکاس: Linda McCartney
Jimi Hendrix
-
عکاس: Kate Simon
Madonna
-
عکاس: Carl Van Vechlen
Bessie Smith
-
عکاس: Alfred Eisenstaedt
Laurren Bacall
-
عکاس: Dimitri Kasterine
Jean Michel Basquiat