نگاهی به نمایشگاه «محدوده قرمز» اثر جلال سپهر
«محدوده قرمز» با توجه به آثار پیشین سپهر است که معنا پیدا میکند. او در مجموعهی پیشین خود، فرش را به مثابهی سنتی در تار و پود زندگی اجتماعی به تصویر کشانده و با این تقابل، به گونهای با مفهوم سنت و مدرنیته بازی کرده بود. در فریمی، مردی در فضایی کاملا قدیمی و سنتی کتابی که صفحاتش فرش است را ورق میزند. در جایی دیگر یک فرش را چندین نفر با دستهایشان گرفته و گویی به سختی در حال نگهداری از این میراث فرهنگی هستند. در قابی دیگر فرش روی ساحل دریا نشسته و در صحنهای عدهای در پشت بام در حال شستن فرشهایشان هستند. در عکسی دیگر فرشی در میان معماری سنتی، روی هوا میرقصد و معلق است و در جایی دیگر بر روی آن هفت سین چیده شده است. اگر فرش را که یکی از اصلیترین هنرهای سنتی ایران است - هنری که زیبایی، شکوه و اصالتِ ناب فرهنگ و هنر ایران زمین در آن خلاصه شده است - نمادی از سنت بپنداریم، میتوان آثار پیشین سپهر را در ستایش آداب، فرهنگ و سنن کهن ایرانی در میان مردم، تعریف کرد. سپهر در قابهای خود که هر یک به تنهایی دارای مفهوم و عناصربصری بسیاری است، فرش را به مثابهی سنت در بطن زندگی کنونی جامعهای نشان داده که به پیشواز مدرنیته رفته است.
اما در نمایشگاه جدید او، «محدوده قرمز»، فضاسازیهای پرشور و طراوت، همراه با زیبایی و حس امنیتی که در بافت آثار قبلی او دیده میشد، تبدیل به فضاهایی رعبآور، خطرناک، ناامن و بیثبات شده است. محدودهای قرمز که آبستن اتفاقات بسیاری است و بازنمایی رایج این روزهای خاورمیانه را به آسانی میتوان از حس و حال این فضا دریافت کرد. سپهر در چرخشی ۱۸۰ درجه، این بار فرش را دست مایهای برای انتقاد از جامعهای قرار داده است که در آن زندگی میکند. او اینبار مهاجرت، راههای مسدود، یاس، عدم امنیت و دشواری مسیر را در قابهای خود به تصویر کشانده است. بستر و پسزمینهی همه عکسها، بیابان و جادهای است که رو به بینهایت فرش شده و آسمانی ابری و گرفته، با حال و هوایی سنگین، دو سوم فضای قاب را در برگرفته و بر احساس عدم امنیت تاکیدی مضاعف میکند. در فریمی، فرشی، وسط جادهای در بیابان، گسترده شده و گودالی عمیق و بزرگ وسط آن ایجاد شده است. در قابی دیگر با همان پسزمینه، سنگی عظیم بر روی فرش افتاده است. در عکسی دیگر طوفانی از شن در راه است تا امنیت متزلزل قابهای پیش را از بین ببرد و در جایی دیگر خانوادهای چمدان به دست رو به افق در همان فضا، احتمالا در فکر گریز اند. فضایی که در قابی دیگر، هواپیمایی در بالای جادهی فرش پوش بر فراز آن در حال پرواز است. مفاهیمی از مهاجرت، بیثباتی، خطر و نبود امنیت که با عکسی دیگر، که در آن راه با علامت خطر و در دست تعمیر، حصار بر آن کشیده و مسدود شده است، به استعاریترین شکل ممکن، خاورمیانه را با احوالی ناخوش به تصویر در آورده است. هرچند تاکنون آثار به نمایش درآمده از سپهر، به لحاظ ویژگیهای بصری و تکنیک اجرایی قابل قبول و خوب بوده است اما از آن قدرت تکنیکی که در آثار قبلی او وجود داشته، در برخی از عکسهای این نمایشگاه، خبری نیست. در این نمایشگاه سپهر داستانی روایت نمیکند، بلکه با چند نشانهی مشخص قصد دارد، ذهن مخاطب را به سمت و سوی بینش و هدف خود هدایت کند. در مجموع میتوان اثر جدید جلال سپهر را یک بازنمایی تلخ توصیف کرد. بازنمایی تلخی که شاید تلخی آن از حسی است که هنرمند این روزها از محیط پیرامونش دریافت میکند. با این حال محدودهی قرمز، حدودی که هنرمند آن را برای بیان افکارش انتخاب کرده، صحرایی برهوت که تنها جادهاش با فرش قرمز پوشانیده شده است، به خودیِ خود دارای حسی فراواقعی است که ذهن مخاطب را دعوت میکند تا مابهازایی بیرونی برای آن بیابد. محدودهای قرمز که شاید با نیم نگاه هنرمند به مخاطبی فرا خاورمیانهای، برای مقبولیت بیشتر، به عمد، تا این اندازه زیاد، به مفاهیمی محدود تقلیل یافته است.
-
عکاس: جلال سپهر
محدوده قرمز
-
عکاس: جلال سپهر
محدوده قرمز
-
عکاس: جلال سپهر
محدوده قرمز
-
عکاس: جلال سپهر
محدوده قرمز
-
عکاس: جلال سپهر
محدوده قرمز
-
عکاس: جلال سپهر
محدوده قرمز
-
عکاس: جلال سپهر
محدوده قرمز