زن علیه زن
کیانا فرهودی ویژه ۱۳۹۵/۰۳/۰۲

زن علیه زن

تصاویر میلانی‌زاده عین به عین از روی نقاشی‌ها پرداخته و عکاسی شده‌اند و تنها تفاوت آنها با تصویر اصلی این است که مرد روایت جای خود را به یک زن داده است. مرد تصویر دگا به زنی در لباس زنانه (که البته شبیه لباس مرد نقاشی‌ست) تغییر یافته و دیه‌گو ریورای نقاشی فریدا جای خود را به زنی داده که موهایش را پوشانده و لباسی شبیه به لباس دیه‌گو دارد. اما آیا این جابجایی موفق است؟

سروش میلانی‌زاده در جدیدترین نمایشگاه خود سنت پیشین کارهای خود را پی گرفته است. عکاسی صحنه‌پردازی شده مدتی‌ست که در ایران طرفداران خاص خود را در میان عکاسان و مخاطبان آنها پیدا کرده است. میلانی‌زاده تجربه‌ی نورپردازی در تئاتر و سینما در کارنامه‌ش دارد و فارغ‌التحصیل عکاسی‌ست و بنابراین با چنین شکل عکاسی و جزییات شکل‌دهنده‌ی آن نا‌آشنا نیست.

آثار او در این نمایشگاه بر اساس تابلوهای صاحب‌نام تاریخ هنر خلق شده‌اند، ۶۱۱ تابلو که در نهایت شاهد ۱۰ تابلو از آنها هستیم. تابلوهایی الهام گرفته از پیکاسو و فریدا تا آرتمیزیا جنتیلسکی و رامبرانت.

او در کار خود نورپردازی اصلی آثار را مورد نظر قرار داده و آن را بازسازی کرده است. فیگورهای موجود نیز تا حد امکان شبیه به مدل، عکاسی شده‌اند و عکاس تلاش کرده تا علاوه بر حفظ حال و هوای بصری، تمام عناصر بصری تصویر را نیز با دقت شبیه به نقاشی ابتدایی در صحنه بچیند. در نهایت اما میلانی‌زاده در تلاشی برای متمایز ساختن کار خود از کار اصلی سوژه‌های کار را به تمامی به زنان تغییر داده است.

جف وال عکاس صحنه‌پرداز صاحب‌نام این عرصه می‌گوید: «شکی نیست که تصویر فی‌نفسه داستانی دارد و داستان داده شده عنصری عینی از رسانه‌ی عکاسی است. باید بپذیریم که ما به صورت اجتباب‌ناپذیری در این روایت‌ها جذب می‌شویم. هیچ قانونی وجود ندارد که بگوید چه داستانی باید در کار هر شخص باشد.»

اما داستان این تصاویر چیست؟ در مقدمه‌ی نمایشگاه به نبرد زن بر علیه زنی دیگر اشاره می‌شود و اینکه هر زنی در زندگی خود تجربه‌ی چنین جنگی را دارد و ظاهرا داستان تمامی این تصاویر حول همین محور می‌گردند. خشونت زن علیه زن. اما عکاس در کارهای خود چه نکته‌ای را به مخاطب می‌رساند؟ تصاویر میلانی‌زاده عین به عین از روی نقاشی‌ها پرداخته و عکاسی شده‌اند و تنها تفاوت آنها با تصویر اصلی این است که مرد روایت جای خود را به یک زن داده است. مرد تصویر دگا به زنی در لباس زنانه (که البته شبیه لباس مرد نقاشی‌ست) تغییر یافته و دیه‌گو ریورای نقاشی فریدا جای خود را به زنی داده که موهایش را پوشانده و لباسی شبیه به لباس دیه‌گو دارد. اما آیا این جابجایی موفق است؟ برای پاسخ به این سوال یک تصویر از این ده تصویر را انتخاب و بررسی می‌کنیم.

A Few Small Nips / Frida Kahlo
A Few Small Nips / Frida Kahlo
سروش میلانی‌زاده
زن علیه زن / سروش میلانی‌زاده

فریدا را با نقاشی‌هایی که خود و زندگی‌اش را دست‌مایه‌ی کار قرار داده بود، می‌شناسیم. زنی قوی و مغرور که زندگی غریب و سختی داشت. با دیگو ریورای نقاش ازدواج کرد، از او جدا شد و به او بازگشت. عشق و زندگی فریدا و دیگو یکی از داستان‌های به یاد ماندنی تاریخ هنر است. عشقی که هر دوی این هنرمندان را به کار وامی‌داشت و گاه از کار و از زندگی عاصی می‌کرد. آنها به شکل غریبی عاشق بودند و به یکدیگر زخم می‌زدند پس عجیب نیست که دیگو همین نقش را در دنیای رنگ‌های فریدا تکرار کند. او در این تصویر خاص زخم زننده‌ای‌ست که فریدا را از حیات خالی می‌کند. عشق بزرگ زندگی او که در حالی که می‌کُشد، حیات نیز می‌بخشد.

در عکس بازسازی‌شده از روی این نقاشی زنی زخم خورده در ناکجا‌آبادی که می‌تواند هر جا باشد روی تختی دراز کشیده و زن دیگری که بازسازی شخصیت ریوراست بالای سر او ایستاده است. چاقو و لکه‌های خون روی لباسش نشان از دست داشتن او در زخم زدن به زن دیگر دارند. شاید بتوان داستانی از نبرد زن بر علیه زنی دیگر برای این ساخت اما این به شرطی‌ست که عکس به صورت مستقل و بدون دقت به ارجاع – دقیق و عین به عین- آن به تابلوی فریدا دیده شود اما این کار «دقیقا» بر اساس کار فریدا ساخته و پرداخته شده و نقش ریورا بدون توجه به اهمیت حضور و تاثیر او در زندگی نقاش به یک زن انتقال یافته است. 

آیا صرف آزاد بودن عکاس صحنه‌پرداز در انتخاب داستان و با توجه به آزادی مخاطب در برداشتی که از اثر دارد می‌توان داستان را بدون توجه به اهمیت ابتدایی عناصر دخیل در آن تغییر داد یا به نسخه‌ی مشابه تغییر داد؟ آیا می‌توان نقاشی‌های فریدا را بدون در نظر گرفتن نقش ریورا در شکل گرفتن آنها تصویر کرد؟ آیا می‌توان تنها با تبدیل کردن هولوفرنس جنتیلسکی به یک زن و بدون دانستن نقش او و جودیت در داستان، کار را – هر چند استادانه از لحاظ فنی و بصری – باز آفرینی کرد؟ آیا برای نشان دادن جدال زن با زن تبدیل تمام عناصر داستان به زنان کفایت می‌کند؟ آیا این جابجایی نقش‌ها به «داستان»ی که جف وال به آن اشاره کرده کمک کرده یا آن را از نفس انداخته است؟

البته در میان تابلوها کارهای دیگری هم هستند که از عهده‌ی ایفای نقش خود برآمده‌اند. همان‌هایی که عکاس علاوه بر استفاده از توانایی و دانش خود به عنوان عکاس به تخیل و برداشت شخصی خود از کار نیست توجه کرده. عکس‌های بازسازی شده از کارهای پروف و پیکاسو بهترین مثال‌ها برای موفقیت عکاس در شخصی‌سازی روایت در عین وفاداری به اصل هستند. 

پیکاسو - سروش میلانی‌زاده
پیکاسو - سروش میلانی‌زاده
 
واسیلی پروف
واسیلی پروف
 
سروش میلانی‌زاده
سروش میلانی‌زاده

  

آنچه در عکاسی صحنه‌پردازی شده اهمیت فراوان دارد، داستانی‌ست که عکاس در پی روایت آن است. اگر به کارهای کرودسون و جف وال به عنوان دو شخصیت مهم این عرصه نگاه کنیم می‌بینیم که داستان در کارهای آنها نقش مهم و پررنگی دارد. وال و کرودسون در کارهایشان از نقاشی، سینما و حتی عکس الهام می‌گیرند و آن‌ها را بازسازی می‌کنند، اما مهم‌ترین عنصر در این بازسازی «شخصی‌سازی»ست. آنها با داشتن تصویری از کاری که در ذهن دارند شروع به کار می‌کنند و صحنه را بر اساس برداشتی شخصی که از تصویر اصلی دارند آماده می‌کنند. یکی از بهترین مثال‌ها عکس «تصویر برای زنان» جف وال است که بر اساس «بار فولی برژه» ساخته شده. با مقایسه‌ی دو تصویر می‌بینیم که عناصر اصلی دو تصویر یکسان و در عین حال به شدت متفاوتند ولی عکاس در بازسازی پیغام و ساختار تصویر نقاشی مانه موفق بوده است. وال تنها نقاشی مانه را «بازسازی» نکرده بلکه نقاشی را در دنیای امروز و با دغدغه‌های خود از نو ساخته است.

در نهایت کارهای میلانی‌زاده کارهایی هستند که از نظر تکنیکی و بصری موفق هستند، تصاویری زیبا و با دقت پرداخته شده. تصاویری که یک تیم برای خلقشان در کنار هم جمع شده‌اند. تلاشی ارزشمند که تابلوهایی در خور تامل را فراهم کرده‌اند با موضوعی به قدمت تاریخ بشری. پشت‌کار میلانی‌زاده در دنبال‌کردن این شکل از عکاسی و تلاش او در بهتر ساختن هر مجموعه به نسبت مجموعه‌ی قبل قابل ستایش است. کارهای او و دوستان هم‌فکرش در عرصه‌ی عکاسی صحنه‌پردازی شده در دنیای این روزهای عکاسی ایران جایگاه ویژه‌ای دارد. تلاشی برای جدا شدن از تکرار و خلق موقعیت‌ها و داستا‌ن‌های جدید. تلاشی برای شکستن محدودیت‌ها و قالب‌هایی که سال‌هاست عکاسی ما را در خود گرفتار کرده‌اند.  

  • زن علیه زن
  • زن علیه زن
  • زن علیه زن
  • زن علیه زن
  • زن علیه زن
  • زن علیه زن
  • زن علیه زن
  • زن علیه زن
  • زن علیه زن
  • زن علیه زن
  • زن علیه زن
  • زن علیه زن
  • عکاس: سروش میلانی‌زاده

    نمایشگاه «زن علیه زن»

  • عکاس: -

    ادوارد مونک

  • عکاس: سروش میلانی‌زاده

    نمایشگاه «زن علیه زن»

  • عکاس: -

    آرتمیزیا جنتیلسکی

  • عکاس: سروش میلانی‌زاده

    ادگار دگا

  • عکاس: سروش میلانی‌زاده

    نمایشگاه «زن علیه زن»

  • عکاس: سروش میلانی‌زاده

    نمایشگاه «زن علیه زن»

  • عکاس: -

    لوکاس کراناخ

  • عکاس: سروش میلانی‌زاده

    نمایشگاه «زن علیه زن»

  • عکاس: -

    لورنزو لوتو

  • عکاس: سروش میلانی‌زاده

    نمایشگاه «زن علیه زن»

  • عکاس: -

    رامبرانت

1 / 12 همه عکس‌ها

نمایشگاه «زن علیه زن» / سروش میلانی‌زاده

راه جدید برای مطرح شدن در فضای هنری.. این طوری که پیش میره باید شاهد بازسازی نقاشی های قدیمی باشیم و به مجموعه هامون افتخار کنیم.
هیچ خلاقیتی در این مجموعه دیده نمیشه...متاسفانه ما داریم به سمت کوپی کاری در آثار هنری میریم و اسمش رو میزاریم باز آفرینی.
هنرمند ایرانی به بن‌بست خورده و در تلاش هستش با کوپی کاری هویت خودش رو پیدا کنه...

مینا بلوکات

خانم بلوکات عزیز
هیچ کاری به خصوص در حوزه‌ی هنر "بی‌نقص" نیست و این مجموعه (و هیچ مجموعه‌ی ایرانی یا غیر ایرانی دیگه‌ای) هم از این قاعده مستنثی نیست.
بحث بازسازی نقاشی‌ها و چگونگی بازسازی اونها بحث بسیار گسترده‌ایه که متاسفانه در حوصله‌ی یه کامنت نمی‌گنجه و یه مطلب خاص خودش رو میخواد.
من به عنوان فردی که این متن رو نوشتم و انتقاداتی به کار داشتم و این کامنت زیر مطلب من نوشته شده لازم دیدم به این نکته اشاره کنم که اگر به کار یا مجموعه‌ای ایرادی وارده (که کاملا هم طبیعیه) این دلیل بر رد کل کار و زیر سوال بردن ارزشش نیست و در این مورد شخصا کارهای آقای میلانی‌زاده رو کارهای قابل تاملی میدونم، کارهایی که اگر ارزشمند نبودند نیازی نبود در موردشون متن یا نقدی نوشته بشه.
متاسفانه یا خوشبختانه هم به این قائل نیستم که هنرمند ایرانی به بن‌بست خورده. ممکنه در حال تجربه‌ی دوران رکود باشیم اما قطعا به بن‌بست نخوریم و گذر زمان این رو ثابت خواهد کرد.

کیانا فرهودی

در محتوا قدم های بسیار بسیار محکمی برداشته شده، فرق مابین قلم مو و دوربین، نوع باز تولید، عوض کردم سوال، ایجاد لایه های جدید، پرداخت منسجم، نقد شاید بتوان نسبت به مجموعه داشت، ولی به نمیشه این مجموعه را با گفتن اینکه تکنیک تکراری دارد به زباله دان فرستاد!

جمال احمدی شلحه