توصیههای مگنوم به عکاسان جوان
الکس مایولی
خواندن زیاد ادبیات را پیشنهاد میدهم و تا حد امکان کمتر چشمتان به کار دیگر عکاسان باشد. همهروزه حتی اگر ماموریتی هم در کار نباشد و یا پولی در جیب نداشته باشید، به کارکردن ادامه دهید. با انضباط برای خودتان و نه برای دل سردبیران و کسب جوایز کار کنید.
از طرفی دیگر، با مردم مشارکت کنید. این همکاری الزاما محدود به عکاسان نباشد. با مردمی که تحسینشان میکنید هم مشارکت کنید. کلمه کلیدی برای یادگیری مشارکت است.
کریستوفر اندرسون
عکاسبودن به عنوان حرفه را از سرتان بیرون کنید. عکاسانه زندگی کنید که شاید کار عکسی هم به دنبالش بیاید.
به دنبال این نباشید که هر چه سریعتر هزینهی اجارهخانه خود را با درآمد حاصله از دوربین تامین کنید. جیمی هنریکس اول تصمیم نگرفت که موزیسین شود و بعد شروع به یادگیری گیتار کند. خیر، او عاشق موسیقی بود و قطعهای زیبا خلق کرد و سپس موسیقی تبدیل به حرفهی او شد. به عنوان مثال لری تاول، تا زمانیکه مشهور شود یک عکاس حرفهای نبود.
عکسهایی بگیرید که احساس میکنید رسالت گرفتنشان را دارید و احتمالا این نکته شما را به حرفه عکاسی هدایت خواهد کرد.
اگر شما تلاش کنید که اول از همه کارتان این باشد، تنها عکسهای افتضاحی تولید خواهید کرد که ارزشی برای شما نخواهند داشت.
کنستاتین مانوس
تلاشتان را به کار گیرید تا از گرفتن عکسهایی که خیلی سرراست نشاندهندهی ظاهر اجسام هستند خودداری کنید. با وجود این عناصر یک تصویر را در یک قاب قرار دهید.
آنچه تا به حال ندیدهایم و هرگز هم نخواهیم دید را به ما نشان دهید. و این نکته را در نظر داشته باشید که توصیر ثبت یک لحظه، با گذشت زمان باعث خواهد شد تا بیش از پیش منحصر به فرد شود.
به علاوه، در کارگاههایی که عکاسانی که از نظر شما تحسین برانگیز هستند، شرکت کنید. البته اول پرسوجو کنید تا اطمینان کسب کنید که آنها همانقدر که عکاسان خوبی هستند، معلمان خوبی هم باشند. ثبت تصاویر خوب آسان است. تولید تصاویر خیلی خوب است که مشکل است. ثبت تصاویر فوقالعاده تقریبا غیرممکن.
دیوید هرن
عکاس نشوید مگر آنکه مجبور به انجام آن باشید. عکاسی گزینهی سادهای نیست. اگر شما یک عکاس باشید مقدار زیادی راه خواهید رفت، پس کفشهای خوبی بخرید.
دنیس استاک
عکاسان جوان باید مهارت لازم را به خوبی به دست بیاورند و انتظار نداشته باشند که معاش ثابتی را با عکاسیکردن داشته باشند. نهایتا آنها باید رویاهای خود را دنبال کنند. زمانی را برای پیگیری موضوعاتی که نشاندهندهی نگرانیهایتان -چه بزرگ و چه کوچک -، اختصاص دهید. مهمتر از همه زمانی که عکاسی میکنید تصاویر گویا ثبت کنید.
مارتین پار
موضوعی پیدا کنید که درباره آن پرشور و حرارت باشید، و به سبک و سیاق خود از این علاقهشدید، همراه با ظرافت عکاسی کرده تا پروژهای داشته باشید که ذاتا فوقالعاده است.
الی رید
صحبت درباره تئوری را متوقف کنید و بیش از اندازه به تصویر فکر نکنید. ضمیر خود را فراموش کرده و اجازه دهید که عکس شما را پیدا کند. جریان جاری زندگی را که همچون رودخانهای در پیرامون شما است را مشاهده کرده و آگاه باشید که تصاویری که شما تولید میکنید ممکن است به قسمتی از مجموعهی تاریخی که شما در آن زندگی میکنید، تبدیل شود.
الیوت اروت
مهارت را بیاموزید. به دقت کارهای پیشین عکاسان و نقاشان کلاسیک را مطالعه کنید. به فیلمها نگاه کرده و از آنها بیاموزید. ببینید کجا میتوانید به عنوان یک عکاس تجاری موفق باشید. صنعتی: به معنی آن است که کار کنید برای دیگران و طبق سفارش کار را تحویل دهید. اما مهمتر از همه عکاسی شخصی خود را به عنوان سرگرمی جداگانه نگه دارید.تنها درصورتی که خیلی خوب و سختکوش باشید، ممکن است نتیجه دهد.
هیروجی کوبتا
کارهای بزرگترین عکاسان، همچون هانری کارتیه برسون و آندره کرتس را مطالعه کنید. تلاش کنید که به بخشهای مختف دنیا سفر کرده و آگاه شوید که در چه دنیای متغیری ما زندگی میکنیم.
جانِس بندکسن
خودتان را از یک صخره پرت کنید پایین.- از منظر استعاری، منظورم است.-
عکاسی یک زبان است. به چه چیزی علاقهمند هستید؟ چه پرسشهایی میخواهید مطرح کنید؟ سپس، به دنبال پاسخ بروید، و خودتان را در معرض صحبتکردن درباره آن موضوع قرار دهید، و در این راه از عکاسی استفاده کنید. یک مجموعه کار درباره آن موضوع به انجام برسانید.
مارک پاور
اگر چیزی برای گفتن دارید و، حتی بهتر، راه نوآورانهای برای بیانکردن آن دارید، پس فرصتها برای به چنگآوردن در انتظار شما هستندد. احساس من این است که پس از مدت طولانی که عکاسی درباره خودش حرف میزند حال دوباره عکاسی دارد به مسائل واقعی میپردازد. تلاش نکید تا چرخ را دوباره اختراع کنید. الهامپذیر باشید. سعی کنید و کپی کنید، اگر که دوست دارید(چون هیچ کس نمیتواند). یک موضوعی پیدا کنید که برای شما مهم است. چیزی که شما را حرکت میدهد. چیزی که خامترین احساسات شما را به جنبش بیندازد. و سپس صبر داشته باشید.
الک سوث
همهچیز را امتحان کنید. فتوژورنالیسم، فشن، پرتره، عکاسی عریان، همهچیز. شما هیچگاه نخواهید فهمید که در چه ژانر عکاسی موفق هستید تا زمانیکه آن ژانر را امتحان کنید. طی یکی از تعطیلات تابستانی (در دانشکده) برای یک عکاس استودیو که مسیحی «تولدی دیگر» بود، کار میکردم. تمام روز عکاسی میکردیم و به رادیوی مسیحی گوش میکردیم. آن تابستان بود که من دریافتم که نه عکاس استودیویی هستم و نه یک مسیحی از نوع تولدی دیگر.
سال دیگر من برای یک روزنامهی زنجیرهای کوچک بیرون شهر کار کردم و شگفتزده شدم از اینکه دانستم از عکاسی ماموریتی خوشم میآید. سرگرمی، مهم است. شما باید فرآیند و موضوع را دوست داشته باشید. اگر نسبت به سوژه خود احساس ملامت داشته باشید و یا راضی نباشید، این قضیه در تصاویر خود را نشان خواهد داد. اگر ته ته دلتان میخواهد که از بچه گربهها عکس بگیرید، پس عکس بچه گربهها را بگیرید.