اثر هابیل
ترجمه: امیر کردونی
شک باوران،منکران وجود خدا و معتقدان دو آتیشه از هر دسته از سونامی اسنپ شات های هر روزه مصون هستند. مگر اینکه کل جامعه را « بی روح» بدانیم و به دنبال علت معلول بگردیم. در این صورت است که می توانیم بگوییم عکاسی توانایی دارد - چه کسی می داند ما چگونه روح خود را از دست می دهیم، اگر نمونه هایی مثل معامله فاوست که روح خود را با شیطان معامله می کند را در نظر نگیریم!
با توجه به عکس های لیدیا پنس که به طرز کم نظیری سرشار از روح هستند این صحبت ها درباره روح و روان انسان بی راه نیست. جذابیت آثار او در این است که او و سوژه هایش آن سخن قدیمی کلیشه ای را عملی کردند. نگاه کردن به این عکس ها ممکن است روح را از تن شما خارج کند. نگاه های خیره ی نافذ، بی احساس و پرکشش مدل های خانم پنس از درون قاب های بسته بینندگان را گیج و مغشوش می کند. اما چه کسی است که نگاه خیره سوژه ای که نقاب عکس را از میان می برد و قسمتی از وجود ما را تصاحب نکرده باشد را، احساس نکرده باشد.
در عین حال این سوژه ها دارای قدرت و اختیار نیز هستند، وضعیتی که خانم پنس هنگام عکاسی به آنها بخشیده است. او بدون اغراق کردن از آنها تجلیل می کند. هیچکدام از آنها شاهانه به نظر نمی رسند بلکه بسیاری از آنها غرق در اندیشه به نظر می رسند. حتی وقتی در جمع هستند باز هم بر فردیت آنها تاکید شده است. در عین حال عکاسی لیدیا پنس به هر کدام از آنها وجهی احترام آمیز بخشیده و آنها را در اصیل ترین شکل خود به ما نمایش داده است.
گفته می شود آلفرد استیگلیتز نوعی هیپنوتیزم را روی سوژه هایش اجرا می کرده است. هیچ توضیح دیگری وجود ندارد که چرا عکس هایش حقیقتی پنهان را بیان می کند. به همین دلیل برای اینکه ثابت کند این تصور غلط است از ابرها عکاسی می کند که نمی تواند هیچ گونه کنترل قبلی روی آن داشته باشد. لیدیا پنس به نظر نمی رسد سوژه هایش را هیپنوتیزم کرده باشد، اما مخاطبانش را را طوری اغوا می کند که ایمان پیدا کنند که نادیدنی ها- داستان زندگی، احساسات و حتی اندیشه ها- در عکس هایش آشکار هستند.
با وجود سادگی عکس های لیدیاپنس ، نوعی نیروی محرک، معنا و اصالت را کار او می بخشد.این مجموعه مثل بهترین داستان های پریان در جنگل اتفاق می افتد و با عناصر اساطیری و رویا در هم آمیخته می شود.علاوه بر این این عکس ها جلوه ایی از انجماد دارند. آنها در فضای مبهمی که عکاسی شده اند یک زندگی را در قاب این تصاویر تشکیل می دهند.
این عکس ها احساسی از درک و شهود به ما می دهند. احساسی که به جای القای حسی مطلوب ناشی از فاصله با عکس، ما را به چالش هایی مبنی بر درک احساس مشاهده شدن وا می دارد - حسی شخصی که ما را در عمل دیدن گرفتار می کند. آیا چنین برخوردهایی داشته ایم ؟ می توانیم بگوییم چیزی آموخته ایم؟ معنای آن شاید سربسته باشد، اما تجربه روبرو شدن با عکس های لیدیا پنس مطمئنا تجربه ای روشن و واضح است.
**
لیدیا پنس عکاسی است که در کارنامه خود جوایز بسیاری دارد و همچنین آثارش به طور گسترده ای در ایالات متحده و جهان به نمایش در آمده است. او امسال جزو سه نفر برنده جایز مرکز نشر که یکی از قدیمی ترین مسابقات هنرهای چاپی است را کسب کرده است. در 2012 جایزه پرتره تیلور وسینگ را دریافت کرد. در سال 2007 توسط کیوریتورهای فتوفست هوستون به عنوان یکی از 9 هنرمند برای نمایشگاه استعدادهای برتر جهان انتخاب شد. او همچنین اولین جایزه "تک عکس به انتخاب ناشرین" را از بنیاد سنتر در سانتافه را کسب کرده است. آثار او در تعدادی از مجموعه های مهم دنیا مثل موزه هنرهای زیبای هوستون، موزه بروکلین، موزه عکاسی معاصر در شیکاگو وجود دارد. او دارای مدارک تحصیلی از مدرسه هنرهای تجسمی دانشگاه بوستون و دانشگاه نیویورک/ مرکز بین المللی عکاسی می باشد. او همچنین کمک هزینه مطالعات مستقل موزه ویتنی را دریافت کرده است. اولین کتابش، اثر هابیل، در سال 2012 منتشر شد و به عنوان یکی از بهترین کتاب های سال 2012 پی دی ان انتخاب شد.
این متن نوشته جورج اسلید تاریخ دان، نویسنده، پژوهشگر عکاسی معاصرو کیوریتور بنام آمریکایی است.
منبع : +
-
عکاس: Lydia Panos
-
-
عکاس: Lydia Panos
-
-
عکاس: Lydia Panos
-
-
عکاس: Lydia Panos
-
-
عکاس: Lydia Panos
-
-
عکاس: Lydia Panos
-
-
عکاس: Lydia Panos
-
-
عکاس: Lydia Panos
-
-
عکاس: Lydia Panos
-
-
عکاس: Lydia Panos
-
-
عکاس: Lydia Panos
-
-
عکاس: Lydia Panos
-
-
عکاس: Lydia Panos
-
-
عکاس: Lydia Panos
-
-
عکاس: Lydia Panos
-
-
عکاس: Lydia Panos
-
-
عکاس: Lydia Panos
-
-
عکاس: Lydia Panos
-
-
عکاس: Lydia Panos
-
-
عکاس: Lydia Panos
-
عکسهای لیدیا پنس با عنوان «اثر هابیل»
واقعا متاسفم که شما ها مرزی برای هنر عیین نکردید .
سیداحمدو با فکری گستاخانه این عکس ها را در سایتتان به نمایش در آوردید .
مگر شما غیرت ندارید و نمیدانید که ممکن است من جوان با دیدن عکس های عریان این زنان دلم بلرزه ؟
شما فکر میکنید اگر در جامعه آزادی وجود داشت ما دیگر دلمان نمیلرزید ؟
اگر چنین بود که آمار تجاوز نه زنا در کشور های غربی روز به روز افزایش پیدا نمیکرد ؟؟؟
بنده برای سایتتان و هنری که سنگشو به سینه میزندی متاسفم
بنده برای شما و عکاسانی چون دقتی و امثال انانی که نتوانسه اند منافعشان را در دین نه در سیاست ایران ببینند متاسفم . حال هرچند که این عکس ها به منظور دیگه ای بوده .
من نو جوانی بسیار پ.لداری هستم که در سن 16 سالگی اسباب بازی من دوربین 7 دی بود اما هیچ وقت به خودم اجازه ندادم و نمیدهم که منافع هنریم بر منافع اعتقاداتم بالادستی کند .
باز هم میگویم
برای شماها متاسفم و به مراجع قضایی گزارش میدهم
---
عکسخانه:
سلام جناب آقای سیداحمد
ممنون از نظری که برای این نوشته گذاشتید
عکسخانه یک وبسایت تخصصی عکس است که به آثار برجستهی عکاسی جهان میپردازد و در عین حال خود را پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران میداند. اگر سوژههای عکسی از نظر شما پوششی کمتر از آنچه از نظر شما باید داشته باشد دارد، دلیل نمیشود که آن عکس نمایش داده نشود. بهتر است کمی با چشمانی محرمتر پا به سایتهای حداقل تخصصی عکاسی، پزشکی و ... بگذاریم.
به هر حال مطمئنیم دستگاه قضایی هم با ما همنظر خواهد بود و برای همین ما روند کار خودمان را خواهیم داشت چرا که ضمن التزام به قوانین جمهوری اسلامی احترام میگذاریم به آثار برجستهی عکاسی.
بنده نیز با سیداحمد موافقم، البته نه با دلایلی كه ذكر كردند بلكه به حرمت خیلی از مسائل دیگر و به هرحال سایت خوب عكاسخانه اگر اندكی ملاحضات داشته باشد دور از ادب نخواهد بود چرا كه اگر به 20 عكس موجود نگاهی بیندازید خواهید یافت حداقل برای تیترتان ،عكس بهتری را نیز میتوانستید استفاده كنید و اینكه به بهانه هایی كه ذكر كردید بخواهیم مخاطب را در خواندن مقاله ایی كه همچنان نیز بار معنایی بدرد بخوری ندارد با نمایش چنین تصاویری راغب كنیم چندان در خور تخصصی بودن سایت نیست . البته بجای تاسف خوردن،آرزوی توفیق با عملكرد مناسب تر برای شما دارم .
یك رهگذرالبته شما شاید مقصر نباشید،مقصر كسانی هستند كه معنای برجسته و كلاسیك بودن هنر آن هم هنر رفیع و ارزشمند عكاسی را در چنین آثار ... معنی كرده اند مثل برخی از آثار ضعیف الیور اروت كه واقعا جای تاسف دارد كه چنین تصاویری كلاسیك نام دارند
--
البته دلیل انتخاب این عکس پایبند بودن به انتخاب نویسنده اصلی مطلب بود. ممنون برای اینکه ما را از نظر خود آگاه کردید.
واقعا متاسفم برای دلی که با دیدن این عکسها و نمونه های مشابه میلرزه و متاسفم برای آدمی که شأن امثال دقتی رو درک نمیکنه.
جاوید تفضلیآقای سید احمدی:
س.دکسانی به این سایت علاقمند هستند که دوربین عکاسیشان برایشان یک اسباب بازی نیست برای شما متاسف نیستم چون سن 16 سالگی برای شما سن حساسی است و بهتر است عکاسی و دوربین(!) را کنار کذاشته و به دنبال اسباب بازی ای بروید که با روحیات و غرایز حساستان(!) همخوانی داشته باشد.