آژانس عکس عراقی متروگرافی؛ روایتگر داستانهای بکر
احمد که وارد شد سرتاپا خاکی بود. تازه از پایگاه نظامی داقوق [شهری در استان کرکوک واقع در غرب عراق] تنها چند مایلی مناطقی که در کنترل نیروهای حکومت اسلامی قرار دارد، برگشته بود. رئیسش، استفانو کارینی که در دیدن کارهای احمد بیطاقت بود، اصرار داشت که پیش از تعطیلات عید فطر همدیگر را ملاقات کنند.
آنها عصر یک آخر هفته، در کافهای در سلیمانیه، شهری با جمعیت یک و نیم میلیون نفر یکدیگر را ملاقات کردند. احمد(با اسم مستعار) بیست و پنج ساله، دانشجوی موسیقی و عکاس است. به تازگی شاهد سنگینترین درگیریها از آغاز جنگ بوده اما بسیار آرام به نظر میرسد.
او کارتهای حافظه را به کارینی تحویل میدهد و هنگامی که آن دو به عکسها نگاه میکنند قهوه مینوشد. کارینی شگفتزده شده است. مخصوصا یکی از عکسها او را تحت تاثیر قرار داده است، نزدیکترین تصویری که از خط مقدم تا به حال دیده است. در این تصویر، تعدادی پیشمرگ در حالیکه از طرف داعشیها مورد حمله قرار گرفتهاند پشت سنگرهای شنی پناه گرفتهاند. جنگجویی به تازگی آرپیجی شلیک کرده که در عکس دودی که در اثر این شلیک اطراف را دربرگرفته قابل مشاهده است.
کارینی سردبیر متروگرافی، اولین و تنها آژانس عکس مستقل عراق است. این آژانس در سال ۲۰۰۹ تاسیس شد و هر ۱۸ استان عراق از بصره تا زاخو را پوشش میدهد. فلسفه و ویژگی آژانس در اعضای آن است. محلی هستند و جوان و دانش ریشهای نسبت به مسائل این کشور دارند. اعضای آن به عربی، کردی، آشوری، ترکن و دهها گویش محلی صحبت میکنند.
متروگرافی با این بینش شروع به کار کرد که هر فتوژورنالیست با استعداد عراقی که در کشور خود کار میکند چه از نظر حرفهای و چه اخلاقی نیاز به پشتیبانی دارد. سباستین مِیِر عکاس و از بنیانگذاران این آژانس میگوید:«این قضیه مربوط به زمانی میشود که نیروهای نظامی آمریکا در عراق بودند، اما میزان توجه از آن زمان به طرز چشمگیری کاهش پیدا کرده است. متوجه شدیم که تنها راه برای تاثیرگذاری این است که عمیق کار کنیم و از امتیازی که عکاس محلیبودن در اختیار قرار میدهد، استفاده کنیم.»
حتی پیش از ثبت رسمی این آژانس، عکاسان که به کارهای دیگر و تدریس مشغول بودند در عکاسی بسیار جدی بودند و به عکاسی زندگی روزانه و زندگیهایی از خوشان که به عنوان یک عراقی جالب به نظر میرسید، میپرداختند. میر میگوید:«آنها به بازار میرفتند و آهنگران سنتی را پیدا میکردند یا کسی که هنوز فلوت میساخت.»
اما روزنامهها و مجلات، عکاسی را نادیده میگرفتند و برای هر عکس از ۵ دلار تا ۲۰ دلار پرداخت میکردند. (لازم نیست یادآور شوم که حجم وسیعی از نقض کپیرایت صورت میگیرد.) عکاسان در این شرایط نمیتوانستند به کار خود ادامه دهند.
به همین دلیل برنامه آموزشی متروگرافی شروع به کار کرد. هیچ مدرسهی فتوژورنالیسمی در عراق وجود ندارد، هدف این بود که عکاسان محلی در آژانس آموزش داده شوند تا بتوانند برای نشریات بینالمللی که حقالزحمههای معقولی دارند کار کنند. در این کارگاهها به موضوعاتی همچون نحوهی نگارش کپشن، رعایت کپیرایت و کار با فتوشاپ در کنار آموزش داستانگویی تصویری و حتی انگلیسی پرداخته شد. تا سال ۲۰۱۱ عکاسان متروگرافی موفق شدند با واشنگتون پست، انپیآر، پلیبوی و ماناکل همکاری کنند.
دستورالعمل خاصی وجود نداشت که از داستانهای منفی عکاسی نشود اما پذیرفته شده بود که چیزهای جالب دیگری در کشور در جریان است. عکاسان سوژههایی مثل نقض حقوق بشر، فقر و فساد را در کنار مد، بررسی هنرهای گوناگون و فرهنگ زیرنظر داشتند. به عنوان مثال یکی از اعضای متروگرافی، در مورد اقلیتهای ایزدی که تقریبا هیچکس در خارج از آن خبر نداشت، کار کرد. او این پروژهی طولانی مدت خود را سالها پیش از اینکه اقدامات داعش سبب شود آنها به سرتیتر خبرها تبدیل شوند آماده کرد. کارینی میگوید:«این یکی از کارهاییست که تلاش میکنیم انجام بدهیم: تحقیق دربارهی این داستانها و انتظار برای زمان مناسب انتشار آنها.»
آژانس در آن زمان در فضای زیبایی در سلیمانیه، که بیشتر شبیه خانه بود تا یک دفتر فعالیت میکرد. اتاق پذیرایی آنجا مرکز ملاقات راحتی بود تا عکاسان که آن زمان تعداد آنها به ۶۰ نفر میرسید و دوستان تا دیروقت دور هم جمع میشدند و چای مینوشیدند و گاهی اوقات در خصوص عکاسی صحبت میکردند و یا پورتفولیوی خود را به نمایش میگذاشتند و کسانی هم که نیاز به استراحت داشتند از اتاقهای پشتی استفاده میکردند. در این محل کتابخانهی فوقالعادهای هم بود که اعضای جوانتر برای تماشای کتابهای جیمز نکتوی یا ورقزدن آرشیو وردپرس فتو به آنجا میآمدند.
هرچند که قطعا برای اولین بار بود که چنین چیزی در عراق اتفاق میافتاد، در نقاط دیگری در دنیا، فتوژورنالیستها ماموریتهای مشابهی را شروع کرده بودند و آژانسهایی مثل Drik در بنگلادش و Afghan Eyes در افغانستان فعالیتشان را آغاز کردند.
کارینی که پیش از این در آژانس نور که مقر آن در آمستردام است، کار میکرد، میگوید:«برای من بسیار اهمیت دارد که بفهمم عکاسان محلی چهطور نظارهگر دنیایی هستند که در آن زندگی میکنند و از نزدیکی خود به وقایع، فرهنگ، قلمرو و ریشههایشان بهره میبرند.»
۱۰ ژوئن، حکومت اسلامی به شهر موصل که تنها چهار ساعت تا سلیمانیه با رانندگی فاصله داشت، حمله کردند. عکاسان متروگرافی در آن شرایط میبایست در خصوص تقاضای فزاینده و موقعیت خطرناکی که در برابر خود میدیدند پاسخگو باشند.
برای این گروه ساکن کردستان عراق که تا این اواخر با مشکلات مالی دست و پنجه نرم میکردند به یک باره در مقابل سوالاتی از سراسر دنیا دیدند:
«پیشمرگ چیست؟» و «کردها چه چه کسانی هستند؟»
آنها به بخشهای مختلف کشور رفتند و در فاصلهی میان ماموریتها با کارینی ملاقات میکنند. اما پیش از آن کارینی برای گروه کوچکتری از عکاسان کار میکرد تا از عمق و کیفیت مجموعهها مطمئن شود.
کارینی میگوید: «کمی زمان برد تا ساختار خود را اصلاح کنیم و البته ادیتورها به ما اعتماد کرده و به ما سفارش کار بدهند.»
با تاکید بر این واقعیت که متروگرافی یک اژانس خبری نیست کارینی میافزاید: «اما مجبور هستی که آنچه در حال اتفاق است را پوشش بدهی. باید هر کار دیگری را زمین گذاشته و به شکلی متمرکز تا زمان نیاز کار کرد. همچنین نیاز به سرمایهگذاری هم احساس میشود.»
و آنها موفق شدند. اواخر تابستان، متروگرافی مجموعه داستانهایی را تهیه کرده بودند که هیچ جای دیگری موفق به تهیه آنها نشده بود. اسماعیل، یکی از عکاسان، به پیش یزیدیها که از دست جنگجویان داعشی در حال فرار بودند و در کوه سنجار گرفتار شده بودند، رفت. کانال ۴ نیوز از عکسها و ویدئوهای او در یک مستند کوتاه استفاده کرد.
بسیاری از عکاسان پروژههای بلندمدت خود را کنار گذاشته و ماموریتهای خبری را در اولویت قرار دادند. اما کارینی در اینباره برخوردی محتاطانه دارد:«بازار خبری پایدار نیست و چیپ است. به عنوان مثال روزی که رابین ویلیامز درگذشت، خبر وقایع جاری عراق در درجهی چندم ارزش خبری قرار گرفت.»
در سال ۲۰۰۵ انجیاو IREX به راهاندازی خبرگزاری ملی عراق کمک کرده و در این راه از وزارت امور خارجه آمریکا کمک مالی گرفتند. دو سال پس از راهاندازی که بودجه به انتها رسید، این آژانس خبری مستقل توسط دستگاه اطلاعات حکومت بلعیده شد.
به گفتهی کارینی چرخش اخبار در عراق در اوایل آگوست به اوج خود رسید. متروگرافی در حال حاضر برای تجدید گروه خود میکوشد. به دلیل پرکاری عکاسان، عکسهای پرشماری است که هنوز ادیت نشده و از این آژانس محلی و کوچک به دست ادیتورها نرسیده است، چرا که این یک کار تمام وقت است. او میگوید:«آرزوی من بر این است که کمی بیشتر ارادهای از سمت ناشران بینالمللی وجود داشت تا این [روش کار] را امتحان کنند. میدانید، هزینهی پرواز را صرفهجویی کنند و به دنبال عکاسان محلی باشند.» او شک آنها را از روی عدم اعتماد و تنبلی میداند.
ترفندی که میتوان به کار بست تا نگاههایی که متوجه سوریه یا دیگر نقاط میشود را همچنان حفظ کرد، پروژههایی است که برند متروگرافی را تا به اینجای کار شکل داده و به خوبی برای آنها زمان صرف شده و نگاهی عمیق دارند. حوره خالد از شروع جنگ دوربین خود را زمین گذاشته، اما وقتی خبرها کمتر شوند، به مستندکردن شهر خود کرکوک و مردم آن، از قاچاقچیها گرفته تا ورزشکاران خواهد پرداخت. پروژههای متنوع او از هویتهای این آژانس است.
کارینی میگوید:«بله، اخبار میآیند و میروند، اما مردم باقی میمانند و داستانها باید روایت شوند.»
توضیحات عکس کاور: روناک بپیر غریب، ۱۴ ساله و اهل شنگال به همراه مادر و خواهر خود(که در پشت او دیده میشوند) برای ۷ روز است که از کوه سنجار دور میشود. او تفنگ را از شنگال به دست آورده تا در صورت لزوم بتواند از خانوادهی خود محافظت کند./
منبع: +
سلام گزارش خوبی بود.ولی آنچه که خیلی مهم و ضروری است فکر کنم فراموش شده یا نویسنده درباره اش احتیاط کرده.متروگرافی زحمات چندین ساله مدیر مسول و مدیر کل متروگرافی است به نام ( کامران نجم) . نمی دونم سباستیان چرا در موردش چیزی نگفته.. این گزارش تمام آنچه که در مورد متروگرافی گفته شده نیست. استفانو تقریبا 2 ساله که در مترو کار می کنه. کامران یکی از نامدارترین عکاسان عراق است که چند ماه پیش در جبهه های جنگ با داعش زخمی شد و به دست داعش افتاد..هنوز هم هیچ خبری ازش نیست. یعنی زحمات او که مالک و دبیر مترو بود و هست رو نباید نادیده گرفت. مرسی
فرزین حسن-
عکسخانه:
ممنون از تذکر شما.