دوپارگی هویت
مینا فلاح مقاله ۱۳۹۳/۰۵/۲۰

دوپارگی هویت

موضوع این نوشتار، در رابطه با مجموعه عکسی به نام «یک تجربه» است که اخیرا در سایت خبرگزاری مهر منتشر شده است.

اگر بازنمایی زنان در سراسر تاریخ هنر موجب مناقشات بسیاری از جانب نظریه پردازان فمینیست شده است؛ عکس های این مجموعه به مراتب باعث شده است که زن را به صورت موجودی دیگر و موجودی متفاوت نشان دهد.

 مفهوم «هویت»، به درک و تلقی مردم از اینکه چه کسی هستند و چه چیزی برایشان معنادار است مربوط می شود(گیدنز۱۳۸۸، ۴۵). ولی حضور این زنان در دو هویت کاملا متفاوت، نه تنها بر هویت‌زدایی سوژه‌ها تاکید می‌کند، بلکه آن‌ها را براساس مجموعه‌ای از کدهای جنسیتی(مجموعه ای منظم از علایم و نشانه ها) نشانه‌گذاری کرده است. این عکس‌ها مرز میان جنس(S/e-x) به معنای تفاوت‌های فیزیکی را با جنسیت(Gender) به معنای نظامی از ارزش‌ها، هویت‌ها و فعالیت‌هایی که از نظر اجتماعی برای زنان و مردان معین شده را از بین برده است. و با ماده‌انگاشتن افراطی و تعمیم‌دادن بیش از حد، تفاوت‌های فردی را به حداقل رسانده است.     

سوژه‌های این مجموعه به جای «دیگری» ایفای نقش می‌کنند. آن‌ها از طریق گذاشتن خود به جای دیگران، خودشان را بازتعریف می‌کنند. مفهوم «دیگربودگی»، صرفا برساخته‌ای است که طی فرآیندی به دنبال ایجاد و تقویت روایتی کلان و مطلق از هویت ملی این سوژه‌هاست(.گراندبرگ ۱۳۹۲، ۲۹۹) و همین «دیگری» مرزهایی جعلی میان مخاطب وسوژه برقرارمی‌کند.

 

سوژه ها دوپاره شدند؛ یکی براساس شخصیت خود و دیگری براساس علایق عکاس. اجزای هویت سوژه‌ها به عنوان دو موجود مجزا، از هم پاشیده است. و به عنوان «هویت تغییرشکل یافت» عمل می‌کند. به هر ترتیب زنان خود را به شی‌ای دیداری بدل کرده‌اند که به مفهوم «تن تعمیم یافته» دامن می‌زند. آن‌ها حس «بدلی و جعلی بودن» را به مخاطب القا می‌کنند.

 همان طور که عکس مجرم به تصویر کشیده شده به مجموعه‌ای از دال‌ها فرو می‌کاهد، این تصاویر نیز به مثابه‌ی ابژه‌های فانتزی، به مجموعه محدودی از دال‌ها تبدیل شده‌اند.(هنینگ 1392، 219)

زنان پیشاپیش به واسطه‌ی نگاه هژمونی مردانه ابژه شده‌اند و عکاسی نیز با ابژه‌سازی، زنان را به صورت مضاعف شی‌واره می‌کند(همان). حال در این مجموعه با  دوپاره‌شدن هویت و زدودن خود شخصی، مفهوم «ابژه سازی» بیش از پیش تشدید می‌شود.              

عکاس این مجموعه حکم تماشاگر-مالکی دارد که قصدش تبدیل این زنان به شی‌وارگی (Objectify) و امری انتزاعی است، تا مقاصد خود را ارضا کند. این زنان عریان‌اند؛ عریانی نه به معنای متعارف آن، بلکه به این معنا که فردیت این سوژه‌ها به انقیاد رفته است و به صورت یک شی (Object)، خود را در معرض نمایش قرار می‌دهند. عریان محکوم است که هیچ گاه برهنه نباشد. عریانی شکلی از پوشش است(برجر1393، 47).

آن‌ها به لباس مبدل تبدیل شده‌اند و با روش تصنعی و غیرطبیعی بازنمایی‌شان، از زمینه اصلی عکس متمایز شده‌اند. سوژه‌ها نقاب‌هایی بر چهره دارند که قابل شناسایی با چهره ی بدون نقاب خود نیستند. آن ها با تجزیه ی هویتشان به مجموعه‌ای از شخصیت های نقاب‌دار، ماهیت وجودی خود را نفی می‌کنند. و بر معنای «آینه دگرگون» دامن می‌زنند.

عکس‌های این مجموعه ، نشانگر سرکوب شدن جسم و زن به طور همزمان است اما این احساس نیز به وجود می‌آید که، جسم و زن می‌تواند آزاد و رها باشد و این دروغ و توهم نهفته در کار است زیرا آزادی کامل ناممکن است.

 در این مجموعه زن سخنگوی خود نیست؛ بلکه دیگری به جای او سخن می گوید و آن همه در این سخن نهفته است: نگریسته شده، مجسم شده، در هاله ای از ابهام پیچیده و شی شده(سالامون گودو1391). این عکس‌ها نشان‌دهنده‌ی قربانی‌شدن زنانگی در سطح اجتماع هستند.

عکس‌ها بازنمود‌هایی سیاسی و فرهنگی هستند که بر علایق ایدیولوژیک طبقه‌ی حاکم صحه می گذارند. موجودیت درونی این انسان‌ها در بستر سیاسی و فرهنگی جامعه خود درهم شکسته است و منزلت و جایگاه آن ها تحت‌تاثیر کهن الگوهای جنسیتی به انقیاد رفته است.

تنش فزاینده‌ای میان آنچه هستند و آنچه می‌نمایند در این افراد مشاهده می‌شود. به گونه‌ای که این افراد تنها به عرصه هویت عمومی((Pubplic Identity تقلیل پیدا کرده‌اند و هویت شخصی(Private Identity) آن‌ها با جایگزینی جوهر اجتماعی از میان رفته است.

 

 

اگرچه این تصاویر در عرصه عمومی به تصویردرآمده‌اند اما ماهیت صوری این تصاویر و پس زمینه‌ی پشت آن به لحاظ موقعیت صحنه و رویکرد، حالتی استودیویی را به ذهن متبادر می‌کند که افراد در مرکز تصویر قرار می‌گیرند و برای جداسازی آن‌ها از زمینه ی انسانی و فردی، از پرده‌هایی برای تزیین بک‌گراند استفاده می‌برند. این تصاویر به اتاق های عملی(Operatings Rooms) دلالت دارند که به عنوان نوعی بررسی و مطالعه ی سوژه و همچینین به مثابه ی عناصر مورد آزمایش قرار گرفته در بستر خود عمل می‌کنند.

مورد دیگر، آگاهی سوژه‌ها از عکاسی‌شدن است که هرگونه نگاه نظربازانه را نفی می‌کند. انسان در سراسر تاریخ میل وافری به ثبت‌شدن و دیده‌شدن داشت و بعد از اختراع عکاسی به عنوان گونه‌ای بازنمایی دموکراتیک و عامه‌پسند، افراد طبقه متوسط برای ثبت جایگاه و منزلت اجتماعی خود کوشش کردند. از آن جایی که زنان در جوامع سرکوب شده‌اند و می‌شوند، این افراد برای نشان‌دادن خود و رهایی از اقتدار طبقه مردانه مقابل دوربین عکاس قرار گرفته‌اند. آن‌ها نقش خود- بازنمایی (( Self-Representation را به خوبی ایفا کرده‌اند.

 

 

این تصاویر صرفا از پوشش و حجاب سخن به میان نمی‌آورند بلکه از پوشش‌ها، گروه‌های اجتماعی خاص و مناسبات قدرت در میان آن‌ها سخن می‌گویند و معرف و نماینده  دو‌ گونه‌ی اجتماعی رایج در جامعه هستند.

لینک مرتبط:

مجموعه عکس «یک تجربه» مرضیه حیدرزاده در گالری خبرگزاری مهر

      

منابع

سکولا، آلن(1388)، بایگانی و تن: دو جستار در جامعه شناسی تاریخی عکاسی، مهران مهاجر، تهران، موسسه انتشارات آگه.

گیدنز، آنتونی(1389)، جامعه شناسی، حسن چاوشیان، ویراست چهارم، تهران، نشر نی.

لاگرینج، اشلی(1392)، درآمدی بر نظریه های عکاسی، حسن خوبدل، چاپ سوم، تهران، نشر شورآفرین.

برجر،جان(1393)، شیوه های دیدن، زیبا مغربی، تهران، نشر شورافرین.

کلارک، گراهام(1393)، عکس، حسن خوبدل، زیبا مغربی، تهران، نشر شورآفرین.

میشل، هنینگ "سوژه به مثابه ابژه: عکاسی و بدن". ولز، لیز(1392)، عکاسی: درآمدی انتقادی، محمد نبوی، تهران، انتشارات مینوی خرد.

گراندبرگ، اندی(1392)، بحران واقعیت، مسعود ابراهیمی مقدم، مریم لدنی، تهران، انتشارات متن.

با سلام و عرض ادب
تحلیل بسیار خوب و جالبی بود. اما نکته ای که مغفول مانده این است که در این عکس ها از طرفی نوعی تضاد دیده می شود و بر هویت دوپاره اجتماعی سوژه ها دلالت دارد و از طرفی دیگر حالت آتلیه ای بودن عکس ها و پیش زمینه آنها که یک مکان مذهبی است نوعی از بحران در مکان مذهبی را نمایان می کند.
در حقیقت مکان مذهبی تبدیل به یک ویترین شده است. ویترینی که کارکردی ندارد و در حقیقت به این وضع دوپاره تاکید می کند و به آن معنا می بخشد .
مکان مذهبی که قرار است نماد عبادت و دیانت باشد کارکردی اجتماعی می گیرد و دیگر فردی نیست ولی از طرفی فردی هم هست ! زیرا تنها به ویترینی برای عکاسی تبدیل شده است.

سید پیمان نقیبی رکنی