میوا یاناگی؛ زنان ژاپنی
میوا یاناگی (Miwa Yanagi) متولد ۱۹۶۷ شهر کوبه ژاپن است. پدر او تاجری موفق و ثروتمند بود. او در خاطرات خود میگوید: «کودک متوسطی بودم، برنامه زندگی من آن سالها میان رفتن به مدرسهای معمولی و خانه پدری گذشت که البته بسیار هم خسته کننده بود.»
یانگی از همانسالها هرچند علاقه و یا برنامه خاصی برای تبدیل شدن به یک هنرمند را نداشت، علاقهی زیادی به هنر داشت و بههمینخاطر تصمیم گرفت تا رشته هنرهای زیبا را در دانشگاه ادامه دهد. تحصیل در رشته هنر برای او فراتر از یک تصمیم حرفهای به نظر میرسید. او در این زمینه اشاره میکند: «پدر و مادر من آدمهای بسیار معمولی هستند، و از من میخواستند تا ازدواج پایدار با فردی مناسب داشته باشم، و شغل امیدوار کننده ای برای آینده خود دست و پا کنم.»
زمانیکه که میوا یاناگی آماده ورود به دانشگاه توکیو میشد، برای آموزش طراحی با فردی جوان آشنا شد و همین آشنایی او با این فرد باعث رشد او در هنر گردید. بعدها او علاقمندی زیادی به رشته پرفورمنس آرت پیدا کرد. و اولین کار اجرایی اش در این زمینه مجموعهای با نام «دختران آسانسور - Elevator girls» بود. این مجموعه مربوط به یک موسسهی منحصربهفرد ژاپنی است که در آن زنان جوان توسط فروشگاههای بزرگی برای خوشآمدگویی به مشتریان استخدام میگردند. آنها با ایستادن در جلوی در آسانسورها و پوشیدن لباسهای شیک، به مشتریان تعظیم کرده و به ارائه تبریکات و اداب و رسوم میپردازند بهطوریکه امروزه برخی از این تشریفات کمتر شده اما برخی دیگر از شرکت ها همچنان به استخدام زنان میپردازند.
پرفورمنس دختران آسانسور در سال 1993 در گالری کیوتو اجرا شد. در این اجرا تعدادی از بازیگران بهصورت ساختگی و با پوشیدن لباس و یونیفرم به ارائه بعضی از آن آداب و رسوم پرداختند. اما یاناگی به هیچ عنوان با اجرای زنده پرفورمنس راضی نمیشد، او تمایل داشت ضمن داشتن کنترل بر روی آنها، دامنه مفهوم را هر چه بیشتر گسترش دهد. در همین راستا تصمیم گرفت تا این موضوعات را وارد حیطهی عکاسی کند. در کل در این مجموعه یاناگی بهعمد از مدلهای جوان و زیبا اما رباتیک و قابل تعویض بهره برده است. آنها همچون افرادی میمانند که در دنیایی که توسط عدهای دیگر بنا شده است، به دام افتادهاند و همچون وسایل جانبی قابل مصرفکردن هستند.
در سال ۱۹۹۶ بود که «یاساموسا موریمورا- Yasumasa Morimura» هنرمند موفق ژاپنی از خانهی او برای انجام برخی از کارهای مفهومی خود استفاده کرد. او در این دیدار با کارهای یاناگی آشنا شد و هر چه بیشتر تحت تاثیر کارهای او قرار گرفت بهطوریکه بعدا از آنها در کارهایش بهره گرفت. همین دیدار باعث دعوت از یاناگی برای شرکت در نمایشگاهی در فرانکفورت آلمان شد.
پس از این مجموعه یاناگی مجموعه جدیدی را با نام مادربزگهای من - My Grand Mothers» شروع کرد.او در این مجموعه از تعدادی از زنان جوان خواست تا تصور کنند که زندگی آنها در پنجاه سال آینده چگونه خواهد بود. وی با استفاده از گریم , وسایل صحنه و همچنین دستکاریهای دیجیتال توانست صحنههایی را از تصوراتی را از آینده زنان به وجود آورد. از لحاظ مفهومی این مجموعه اساسا متفاوت از مجموعهی دیگر یاناگی بود. مجموعه دختران آسانسور بخشی از سرخوردگی یاناگی بود که به عنوان یک زن جوان در یک جامعه به شدت استاندارد و با قوانین خاص خود زندگی میکرد. بهطوریکه حتی از او هم به عنوان یک معلم همواره درخواست میشد تا همانند پز مصنوعی در مجموعه دختران آسانسور رفتار کند. بهخاطر برخی از فشارهای اجتماعی جامعه ژاپن یاناگی عقیده دارد زنان جوان ژاپنی تمایلی به بیان اینکه چگونه میخواهند زندگی کنند ندارند. آنها شاید با پوشیدن لباسهای فانتزی زشت در وقتهای های آزاد خود راحت باشند، اما تفاوت واضحی میان زندگی نرمال و اجتماعی آنها وجود دارد. شاید گفتن اینکه آنها چگونه میخواهند زندگی کنند، سخت باشد، اما آنها به راحتی میتوانند از اینکه چگونه در نیم قرن آینده میخواهند زندگی کنند، صحبت کنند. این یک سفارش است، برای آنها تا بتوانند خاطرات دوران کودکیشان را به یاد آوردند، آنها احتیاج دارند تا از جوانی خود رها شوند.
یاناگی در مجموعه مادربزگ من اعتقاد دارد که افراد جوان با اعمال محدودیت نمیتواند آنچه را که میخواهند به نتیجه برسانند. اما هنگامیکه آنها از محدودیتهای سنی خود رها گشتند، آزادی بیشتر برای بیان آزادی و احساسات خود پیدا میکنند. برای مثال دختری با نام می خیال میکند که در پنجاه سال آینده او تنها خواهد بود و در حال تماشاکردن به محیط و مناظر خالی است که در طول زمان دست خوش تغییر گشتهاند. و یا دختری با نام یوکا معتقد است که در پنجاه سال آینده او در آمریکا با یک مرد عاشق زندگی خواهد کرد.
زمانیکه یاناگی در حال کارکردن بر روی مجموعه مادر بزگ من بود، مجموعه دیگری را بر اساس قصهی پریان اروپایی شروع کرد، او درباره این مجموعه میگوید: «در این کارها سعی کردهام تا از سیستمی نه چندان منظم و آراسته و در عین حال بیضرر و نسخهای از سبک دیزنیلند نمایش دهم. این نمایش همراه با فکر اندیشه مناسب برای نشاندادن به کودکان با احساسات ظریفشان است که البته نسخه قدیمی آن بسیار مخوف و ترسناکتر هستند.» یاناگی در این مجموعه گاه صحنهای را ارائه میدهد که قابل فهم است و گاهی هم صحنهای را می سازد که معنای آن بسیار مبهم است. اما در کنار تمامی این مباحث یاناگی بار دیگر تغییر عمدهای در روند کاری خود شکل میدهد، بهطوریکه او در مجموعه قبلی خود بیشتر درگیر استفاده از رنگ های روشن بود. در این مجموعه کارهایی سیاه و سفید و بی رنگی را ارائه میدهد. از آنجاییکه او در سریهای قبلی خود درگیر کاربرد از دستکاریهای دیجیتالی نیز بوده، اما در این مجموعهی جدید بدون استفاده از دستکاری دیجیتال سعی در به تصویرکشیدن مجموعهای از داستانهای افسانهای دختران خردسال مابین ده تا دوازده ساله است.
در عکسهای مجموعهی قصهی پریان یاناگی ازشخصیتهایی بهره میبرد که در آن نوعی نزاع و درگیری میان دو شخصیت دختر نوجوان و زن عجوزه به چشم میخورد. این سری به نوعی نشان دهندهی مفاهیمی همچون جوانی در مقابل پیری، بیگناهی در برابر فساد و تباهی است. یاناگی در این مجموعه در حال نشاندادن دختران جوانی است که به نظر میرسد در برابر آداب و رسوم سنتی و قدیمی درحال نزاع و مبارزهاند. تا بدین طریق بدون تبدیلشدن به یک زن نابهکار، شخصیت بالغ خود را بهدست بیاورند.
میوا یاناگی تا به حال نمایشگاههای زیادی را در آکادمی هنر نیجی در کیوتو، گوگونهایم، موزه جدید وسربورگ در برمن و … برگزار کرده است.
منابع: + +