گفتگو با مواسس سامان، پیرامون مستندسازی جنگ و شورش
سووید داتا گفتگو ۱۳۹۲/۰۵/۰۶

گفتگو با مواسس سامان، پیرامون مستندسازی جنگ و شورش

مواسس سامان عکاس شناخته‌شده آژانس مگنوم که درگیری‌ها و جنگ در افغانستان، مصر و دیگر نقاط دنیا را پوشش داده‌است در این مصاحبه توصیه‌هایش را به عکاسان تازه‌کار ارائه می‌کند.

مواسس سامان: در مورد مستند سازی جنگ و شورش

ترجمه: شهاب شهسواری

وب‌سایت آیدیاز تپ، مجموعه‌ای مصاحبه با عکاسان آژانس عکاسی مگنوم، در همایش سالانه عمومی این آژانس عکاسی که در مرکز موسسه آیدیازتپ برگزار شده‌بود انجام داده‌است. مصاحبه با مواسس سامان اولین مصاحبه از این مجموعه است. مواسس سامان عکاس شناخته‌شده آژانس مگنوم که درگیری‌ها و جنگ در افغانستان، مصر و دیگر نقاط دنیا را پوشش داده‌است در این مصاحبه توصیه‌هایش را به عکاسان تازه‌کار ارائه می‌کند.

شما تا کنون از افغانستان، عراق، لیبی، سوریه، تونس و مصر عکاسی کرده‌اید. چه توصیه عملی می‌توانید به عکاسان جوانی بدهید که می‌خواهند به مناطق درگیری بروند؟

وقتی به عنوان حرفه به آن نگاه می‌کنید خیلی سخت است که تصمیم بگیرید کجا و چه زمانی در منطقه درگیری باشید. بخش اعظم کار شانس محض و اعتماد به غریزه است که طی زمان طولانی و تجربه زیاد به دست می‌آید. به خصوص زمانی که به مناطقی سفر می‌کنند که درگیری در جریان است با گشاده‌دستی و آزادانه برخورد کنند. سعی کنند آگاهی زیادی داشته‌باشند. بدانند که وارد چه جایی می‌شوند و دقت لازم را داشته‌باشند. در هر ماموریت باید تجربه‌اندوزی کنند و در درگیری‌های بعدی از این تجربه‌ها بهره‌برداری کنند.

با مردم محترمانه برخورد کنند، برای مثال به شکل ناراحت کننده‌ای مقابل یک نفر برای عکس گرفتن نپرند. به خصوص زمانی که با مرگ سر و کار دارند، این موضوع سوژه بسیار حساسی است و باید با روشی که رعایت حساسیت‌ها را بکند با آن برخورد شود.

من هم اشتباهاتی در گذشته‌ داشته‌ام. مثلا در اوایل کارم در افغانستان در سال ۲۰۰۱، اتفاقات زیادی می‌افتاد و همه چیز به هم ریخته بود. چندین پار پیش آمد که من و همکارانم ناگهان خودمان را در جاهایی ببینیم که اصلا امنیت ندارند. البته اگر مدت طولانی به این کار مشغول باشید، متاسفانه نهایتا روزی می‌رسد که خودتان را در شرایط بسیار خطرناک ببینید.

به عنوان راهنمایی برای خود آثار و عکس‌ها، پیشنهاد می‌کنم که دنبال داستان خاص جزئی در متن وسیع‌تر درگیری‌ها بگردید. چیزی که خودتان بتوانید به تنهایی از پسش بر بیایید. من جوانان زیادی دیده‌ام که تلاش می‌کنند تا سوریه یا مصر را «پوشش» دهند. این مساله می‌تواند خیلی خیلی خطرناک باشد، هیچ بعید نیست که نهایتا با یک مجموعه از عکس‌های قابل قبول مانند عکس‌هایی از عملیات‌ها و تصاویری از خشونت منطقه را ترک کنند، اما محصول نهایی ندرتا می‌تواند آنچنان نتیجه بخش باشد و چیزی به درک وسیع‌تر از شرایط محل اضافه بکند. اما اگر قطعه‌ای کوچک از یک روایت کلان‌تر را پیدا بکنید، چیزی ملموس که بتوانید احساسات را صمیمانه به تصویر بکشید، درگیری به عنوان یک کل درون آن بازتاب دارد و در عین حال مجموعه اثر خیلی تازه‌تر و جذاب‌تر خواهد بود.

عکس ۱: افغانستان ولایت کنر. مارس ۲۰۱۰. یک سرباز افغان، همرزمش را که پس از تک طالبان به مقری در نزدیک روستای تسونک در ولایت کنر به یک هلیکوپتر تخلیه مجروحین میبرد.</p><br>

<p>
 افغانستان ولایت کنر. مارس ۲۰۱۰. یک سرباز افغان، همرزمش را که پس از تک طالبان

به مقری در نزدیک روستای تسونک در ولایت کنر به یک هلیکوپتر تخلیه مجروحین میبرد.

چه چیز تو را به عکاسی جنگ متمایل کرد؟

در دهه ۱۹۹۰ تحصیل در رشته جامعه‌شناسی چشم من را به دنیا اطراف باز کرد. من مسحور پوشش تصویری جنگ در شبه جزیره بالکان شدم. جذب این شدم که شاهد درگیری‌های دوردست‌ها باشم و عکاسی این بهانه را در اختیارم قرار داد که بتوانم در آنجا باشم. همیشه در گشت و گذار مناطق دورافتاده و شرایط سخت با این هدف که فقط ببینیم چگونه می‌توانیم در آن شرایط زندگی کنیم، زرق و برق چشم‌نوازی دارد. برای من اینگونه بود: زندگی برای من هیجان انگیز بود، می‌خواستم سفر کنم، چیزها را ببینم و تاجایی که می‌توانم تجربه کسب کنم.

اولین سفرم در تابستان ۱۹۹۹ بود. در میانه دهه سوم زندگی‌ام بودم، به تازگی دوره آموزشی‌ام را در «نیوزدی Newsday» گذرانده بودم و تصمیم گرفتم که به کوزوو بروم. هیچ کس را نمی‌شناختم و به هیچ موسسه خبری وابستگی نداشتم. نزدیک به یک ماه در سطح کشور چرخیدم و عکس گرفتم و در واقع آن موقع نمی‌دانستم دارم چه کاری می‌کنم. کل هزینه سفر را خودم تامین کرده‌بودم و بعد از آن حتی یکی از عکس‌ها را هم نفروختم. می‌توان آن را یک تمرین خواند برای اینکه ببینم آیا این مسیری است که دوست دارم در آینده پیگری کنم یا نه. واقعیتش را بخواهید وقتی که همه چیز شروع شد، دغدغه من جنگ و درگیری نبود، بیشتر به سبک زندگی یک عکاس در مناطق دورافتاده بود که علاقمند بودم.

وقتی سنم بیشتر شد و در مورد عکاسی جدی‌تر شدم، کم کم پذیرفتم که منافع و تعهدهای بودن در این شرایط سخت خیلی فراتر از تندروی‌های شخصی و خودخواهانه می‌رود. عکاسی برایم به یک رسانه برای تحلیل و تفسیر بدل شد که از طریق آن می‌توانستم جرقه‌های گفتگو و شناخت را بزنم. نمی‌گویم که عکاسی توانایی این را دارد که دنیا را عوش کند اما در واقع شما به عنوان عکاس می‌توانی عاملی موثر در گفتگوی جاری در مورد آنچه اتفاق می‌افتد، باشید.

عکس ۲: عراق: بغداد – مارس ۲۰۰۳ – یک پسر بچه با اسلحه شکاری در گورستان انگلیسی‌ها در مرکز بغداد در هنگام یک طوفان شن می‌دود.</p><br>

<p>
عراق: بغداد – مارس ۲۰۰۳ – یک پسر بچه با اسلحه شکاری در

گورستان انگلیسی‌ها در مرکز بغداد در هنگام یک طوفان شن می‌دود.

غالبا عکس‌های رنگی شما بعدها به عنوان مجموعه‌های سیاه و سفید عرضه می‌شود. این انتخاب را به چه دلیل انجام می‌دهید؟

من همیشه عکس‌هایم را به صورت عکس‌های دیجیتال رنگی می‌گیرم. امروزه تقریبا همه عکس‌هایم را با یک دوربین  Olympus OM-D E-M5 می‌گیرم و تقریبا همیشه از یک لنز ۳۵ میلیمتر با f ۲ استفاده می‌کنم. اما به نظرم برخی از روایت‌ها بیشتر سیاه و سفید هستند تا رنگی. بستگی به حالم دارد و حال و هوای اثر. فرمول خاصی برای آن وجود ندارد. از لحاظ فنی به نظرم سیاه و سفید آسان‌تر است: آزادی بیشتری دارید. لازم نیست که تصویر حتما کامل و دقیق باشد. اما در عکس رنگی، خود رنگ‌ها اگر به اندازه کافی قدرتمند نباشند آنگاه عکس شما کارکردش را از دست می‌دهد. در برابر عکس سیاه و سفید به شما ابزار نفوذ بیشتری می‌دهد، فضای بیشتری برای تمرکز کردن بر روی محتوا به جای کمپوزیسیون و نورپردازی دارید.

مصر – قاهره – ۱۶ ژانویه ۲۰۱۱. شریفه ابراهیم پرستار یک مرکز خیریه به نام کمیته اسلامی شریف است که توسط اخوان‌المسلمین در محله شبرای قاهره اداره می‌شود. کمیته اسلامی شریف به خانواده‌های محرومی که در این محله زندگی می‌کنند خدمات بهداشتی و آموزشی رایگان ارائه می‌دهد.
مصر – قاهره – ۱۶ ژانویه ۲۰۱۱. شریفه ابراهیم پرستار یک مرکز خیریه به نام کمیته اسلامی شریف است

که توسط اخوان‌المسلمین در محله شبرای قاهره اداره می‌شود. کمیته اسلامی شریف به خانواده‌های محرومی که در این محله زندگی می‌کنند خدمات بهداشتی و آموزشی رایگان ارائه می‌دهد.

آیا شهروند خبرنگار و اینکه امروز هر کسی با یک گوشی تلفن همراه دوربین‌دار مي‌تواند بخشی از خبر باشد، نگرش و مواجهه شما را به عکاسی تغییر داده‌است؟

در واقع نه. بعضی وقت‌ها این عکس‌های زودگذر و معمولا احساساتی یا ویدئوهای یوتیوب و مفهوم رسانه‌های اجتماعی می‌تواند به عنوان یک شاهد تحسین شوند، به‌خصوص در مورد اتفاقاتی که ناگهانی رخ می‌دهند و هیچ کسی از پیش برای ثبت و ضبط آنها حضور ندارد. اما به عنوان یک عکاس به نظر من هنوز این نیاز جدی وجود دارد که مسائل را با حساسیت و دقت بیشتر عمیقا کنکاش کرد. نیاز به وجود یک نگاه شخصی یکتا و روشنگر چیزی است که همیشه مورد نیاز خواهدبود. در نتیجه به نظر من رسانه‌های اجتماعی هنوز بر من اثری نگذاشته‌اند چرا که من هنوز کاری را می‌کنم که خودم دلم می‌خواهد بکنم.

در نتیجه بر خلاف این واقعیت که روز به روز روزنامه‌های بیشتری تعطیل می‌شوند و نشریه‌ها تعدیل و کاهش هزینه می‌کنند، شما قاطعانه معتقدید که برای عکاسی خبری آینده‌ای قابل تصور است؟

بله. چنین اعتقادی دارم. ممکن است ابزار انتشار متفاوت باشد، ممکن است محصول نهایی متفاوت باشد، بیشتر چندرسانه‌ای و بیشتر تعاملی بشود، اما هنر و فن عکاسی خبری از زمانی که من به یاد می‌آورم تغییر زیادی نکرده‌است. یک آدم با یک دوربین که تلاش می‌کند با یک قضیه یا یک فرد مواجه شود، یک فرآیند کاملا ساده‌است. به تصویر کشیدن مسائل از طریق دیدگاه‌های متمایز عکاسی خبری برای درک بهتر و دقیق‌تر کاملا نیازی اساسی است و کاری خواهد بود که همیشه برای آن تقاضا وجود خواهد داشت و همیشه معنی‌دار است.

مارجه، ولایت هلمند. مارس ۲۰۱۰. ولسوال تازه منطقه مارجه حاجی ظاهر (بالا سمت چپ) با ریش‌سفیدان محلی در مرکز مارجه دیدار می‌کند.
مارجه، ولایت هلمند. مارس ۲۰۱۰. ولسوال تازه منطقه مارجه حاجی ظاهر (بالا سمت چپ)
با ریش‌سفیدان محلی در مرکز مارجه دیدار می‌کند.

سپاس از ترجمه و ارایه این گفتگو بسیار عالی بود

seyed fatemi

واقعا لذت بردم
ممنون
منتظر مطالب مفید دیگری هستیم.

مرتضی