سوگواری برای تصاویر؛ چیدمان آلفردو خار برای عکس‌هایی که نخواهیم دید
مارک دُردِن مقاله ۱۳۹۵/۰۱/۱۴

سوگواری برای تصاویر؛ چیدمان آلفردو خار برای عکس‌هایی که نخواهیم دید

«به نظرم در یک پارادوکس بزرگ زندگی می‌کنیم. از یک سو به‌وسیله‌ی هزاران تصویر بمباران می‌شویم، اما از سوی دیگر تصاویر هیچ‌گاه تا این اندازه، چه از طرف حکومت چه توسط نهادهای خصوصی، تحت کنترل نبوده‌اند. در نتیجه من اعتقاد دارم ما توانایی دیدن و به حرکت در آمدن از طریق تصاویر را از دست داده‌ایم. هیچ چیز ما را به حرکت وا نمی‌دارد. چیزها دیگر هیچ معنایی ندارند.»

ترجمه: امیرحسین کردونی

«به نظرم در یک پارادوکس بزرگ زندگی می‌کنیم. از یک سو به‌وسیله‌ی هزاران تصویر بمباران می‌شویم، اما از سوی دیگر تصاویر هیچ‌گاه تا این اندازه، چه از طرف حکومت چه توسط نهادهای خصوصی، تحت کنترل نبوده‌اند. در نتیجه من اعتقاد دارم ما توانایی دیدن و به حرکت در آمدن از طریق تصاویر را از دست داده‌ایم. هیچ چیز ما را به حرکت وا نمی‌دارد. چیزها دیگر هیچ معنایی ندارند.» (۱)

گفته‌ی آلفردو خار (Alfredo Jaar) به یکی از تندترین واکنش‌ها در تاریخ عکاسی اشاره دارد (۲). او در چیدمانش در سال ۲۰۰۲ با عنوان «سوگواری برای تصاویر» که برای «داکیومنتا 2» در کاسِل آلمان، یکی از بزرگترین و مهم‌ترین نمایشگاه‌های هنر معاصر، انجام شد با حسی قوی از وجود یک بحران، هیچ تصویری به ما نشان نمی‌دهد، بلکه به جای آن ما را با پرتوهای نور تابیده به دیوار کور می‌کند. تصریحی موکد بر حسی از پایان؛ بر این حس که به نقطه پایان نزدیک شده‌ایم. با این وجود این اثر به مسائل بنیادی چون چگونه اندیشیدن و ارتباط ما با تصاویر عکاسانه در فرهنگ معاصر می پردازد؛ در فرهنگی که با تضادها و مشکلات پدید آمده به دلیل تولید انبوه تصاویر مواجه است و معنا – چه احساسی و چه فکری- به علت تولید روزافزون و کنترل همه جانبه تصاویر هر چه بیشتر از بین می‌رود.

 

 

سوگواری برای تصاویر، علی‌رغم ژست پوچ‌گرایانه و ناامیدانه که دارد، بر پایه‌ی این تفکر بنا شده است که تصاویر مهم‌‌اند. قبل از ورود به اتاق نور کورکننده آلفردو خار، با سه متن نورانی در اتاقی تاریک روبرو می‌شویم. در اشاره‌ای به دقت کپشن‌نویسی در عکاسی مستند، متن‌ها هر کدام با زمان و مکان دقیق عنوان شده‌اند: کیپ تاون، آفریقای جنوبی، 15 فوریه، 1990؛ پنسیلوانیا، ایالات متحده آمریکا، 15 آوریل، 2001؛ کابل، افغانستان، 7 اکتبر، 2001. تاریخ اول به رویداد رسانه‌ای جهانی آزاد شدن نلسون ماندلا از زندان مربوط می‌شود و به واقعیتی درباره زندانیانی که در جزیره روبن زندانی شده بودند اشاره می‌کند. بسیاری از آنها هنگام کار اجباری خرد کردن سنگ آهک به پودر آهک در معدن نابینا شده بودند. خطوط پایانی متن به ما می‌گوید که هیچ عکسی از گریستن ماندلا هنگام آزاد شدن از زندان وجود ندارد چراکه نور شدیدی که در معدن آهک بازتابیده می‌شد آسیبی جدی به چشم او رسانده بود و قابلیت اشک ریختن را از او گرفته بود. برجسته کردن چنین جزئیاتی اهمیت فراوان دارد چراکه به صورت ضمنی با کرختی احساسی خار درباره جدا افتادگی ما از عکس‌ها در نسبت مستقیم است.

 

  

Alferedo Jaar
Alferedo Jaar
 

Alferedo Jaar
Alferedo Jaar
 

Alferedo Jaar
Alferedo Jaar

 

  

متن دوم و سوم بر از دست دادن و کنترل تصاویر در ارتباط با دو اتفاق مهم تاکید می کند. اولی از به‌خاک سپردن ۱۷ میلیون عکس از آرشیو بتمان (Bettmann) و یونایتد پرس اینترنشنال، توسط مدیر مایکروسافت، بیل گیتس، در یک معدن آهک تبدیل شده به انباری زیرزمینی حرف می‌زند (۳). این مجموعه شامل عکس های برادران رایت هنگام پرواز، احترام جان اف کندی پسر به تابوت پدرش، عکس‌هایی مهم از جنگ ویتنام و نلسون ماندلا در زندان است. نوشته‌ی آخر ما را آگاه می‌کند که وزارت دفاع آمریکا قبل از پرواز جنگنده‌هایش علیه افغانستان حقوق همه تصاویر ماهواره‌ای افغانستان و کشورهای همسایه‌اش را خریداری کرده است و به این وسیله موجب «کور‌شدن در برابر عملیات‌های جنگی و جلوگیری رسانه‌های غربی از دیدن تاثیر بمب ها...» شده است.

استعاره کوری و ندیدن به وسیله نوری که در چیدمان وجود دارد، ملموس می‌شود. در پاسخ به فرهنگ تصاویر انبوه، و در میان وفور اجتناب‌ناپذیر تصاویر و نمایش آنها در «داکیومنتا»، فقدان وجود تصویر در اثر خار ما را با تاثیری بیش از پیش به اندیشندن درباره دلالت‌های سیاسیِ استفاده و کنترل تصاویر وا می‌دارد. این اثر، سوگواری برای عکس‌های از دست رفته است، ترسی صریح از اینکه شرکت شخصی گیتس، کوربیس، میلیون‌ها عکس را در انباری زیرزمینی برای همیشه نگه خواهد داشت. و در همین حال فرآیند اسکن کند آنها (آن‌طور که متن نمایشگاه به ما می‌گوید بین سال های 1995 تا 2001 تنها 2 درصد از آنها اسکن شده است) این عکس‌ها را کاملا غیر قابل دسترس می‌کند.

اثر خار درباره‌ی از دست رفتن تصاویر سخن می گوید، او از نوری سوزاننده به مثابه سوگی برای عکس‌های بسیاری که آنها را ندیده‌ایم و شاید هیچگاه نبینیم استفاده می‌کند. کوری‌ای که هنر او درباره‌ی آن سخن می‌گوید، بیانیه است درباره‌ی رابطه امروز ما با تصاویر، دعوتیست به واکنش نشان دادن به تصاویر، برای شناخت ارزش آنها.  

--

(1) آلفردو خار در مصاحبه با پَت بیندر و گرهارد هاپت، 2002

(2) می توان از عنوان مرگ عکاسی یاد کرد که در دهه 80 میلادی از آن سخن به میان آمد. این عنوان در واکنش به تولید انبوه عکس، دیجیتالی شدن و از بین رفتن هویت عکاسی در نتیجه تغییرات بنیادین در ماهیت آن بیان شد.

(3) در سال 1995 کوربیس، که توسط بیل گیتس تاسیس شد، آرشیو بتمان را خریداری کرد.

منبع: کتاب «Photography Today» نوشته‌ی مارک دُردِن.