انتشار کتاب دو جلدی «فتوژورنالیسم»
کتاب «فتوژورنالیسم» ۷۸۴ صفحه تمامرنگی، صدو سی و هشت هزار تومان قیمت دارد و با تخفیف ویژه در ایام نمایشگاه در غرفه کتاب پرگار صدهزار تومان ارائه خواهد شد.
در بخشی از مقدمه این کتاب به قلم اسماعیل عباسی آمده است:
«نخستین جلدِ کتاب فتوژورنالیسم در 1387 و جلد دوم آن در 1389 منتشر شد. با وجود استقبال خوب از طرف خوانندگان و نایاب شدن آن در بازار، چاپ مجدد آن تا کنون ممکن نشد. چاپ کتاب در قطع پیشین، قیمت کتاب را در حدی نامتعارف افزایش میداد. راه حل را در کاستن از اندازه و چاپ آن در قطع وزیری دیدیم. امیدوارم این امر مؤثر بوده باشد. در همان زمانِ چاپِ کتاب، سایتِ دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها، گفت و گویی از من منتشر کرد که در آن اساساً به نحوة شکلگیری کتاب پرداخته شده بود. با سپاس از مدیریتهای محترم دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها و کتاب پرگار که تجدید چاپ کتاب را ممکن ساختند، آن مصاحبه را با مختصر ویرایشی در اینجا و به عنوان پیشگفتار چاپ دوم میآورم. بیتردید در فرصتی مناسب نسبت به تجدید نظر و چاپ آن اقدام خواهم کرد.»
همچنین گفتوگویی با اسماعیل عباسی در بخش ابتدایی کتاب منتشر شده که در ادامه آمده است:
چرا به سراغ اين موضوع و این كتاب رفتید؟
ما در بيشتر زمينههاي عكاسي فاقد كتابهاي آموزشي مناسب هستيم. در زمينة تاريخ عكاسي هر چند دو سه كتاب منتشر شده است، اما هيچكدام از ديد من هنوز در حد رفع نيازهاي آموزشي ما نيستند. در زمينة آموزش نقد عكس ما فقط يك كتاب داريم. در زمينة دائرهالمعارف عكاسي كه اصلاً نداريم و فقط همان فرهنگ عكاسي است كه انتشارات سروش منتشر كرده است. در زمينة عكس خبري يا عكاسي مطبوعاتي يا درستتر است بگويم فتوژورناليسم، تاکنون كتابي نداشتیم. با توجه به رشد اين شاخه از عكاسي و افزايش عكاسان مطبوعات و برگزاري كلاسهاي عكس خبري در دانشكدهها و حتي تأسيس دانشكدهاي با عنوان دانشكدة خبر، منبع و مأخذ درستي كه بتواند در اختيار دانشجويان ما باشد، در دست نبود. پس از جستوجو در اينترنت و مطالعة نقد و نظرهايي كه در مورد كتابها انجام گرفته بود، نهايتاً رسيدم به كتاب فتوژورناليسم، نوشتة كِنِت كُوبر.
به اعتقاد من كتاب فتوژورناليسم كه من آن را مبنای کار خودم قرار دادم، در تمامي زمينههاي عكاسي مطبوعاتي حرفي براي گفتن دارد. اين كتاب با مطالب متنوع براي دبير سرويس بخش عكس، عكاسان و حتي خبرنگاران و روزنامهنگاران مطالبي آموزنده دارد و هر كس به فراخور حرفة خود ميتواند پاسخ بسياري از پرسشهايي را كه پيوسته با آنها روبهروست در اين كتاب پيدا كند.
كتاب فتوژورناليسم، چه ويژگيهايي دارد؟
بيشتر كتابهايي كه در اين زمينه در دنيا منتشر شده است، به مباحث فنی و عمومی عكاسي پرداختهاند، مثل دوربين و عدسی چيست، طرز کار ديافراگم و شاتر و از اين نوع حرفها و نهايتاً يكي دو فصل هم در آخر به عکاسی مطبوعاتی اختصاص دادهاند. كتاب كُوبر بزرگترين امتيازش اين است كه بر اساس مصاحبه با دهها عكاس سرشناس جهان تأليف شده است. اين يعني توجه به تجربة عملي عکاسان. كتاب البته شكل مصاحبه ندارد اما اطلاعات ارائه شده تماماً و اساساً بر مبناي تجربههاي فتوژورناليستهاي دنياست. نويسنده هيچ الگويي را توصيه نميكند. مثلاً در اشاره به عكاسي از مردم كوچه و بازار هم شيوة عكاسي هانری كارتيهبرسون را مطرح ميكند و هم ارنست هاس را. اين كه كارتيهبرسون بدون اجازه گرفتن يا گفتوگو با افراد، بيهوا از آنان عكس ميگرفته و هاس پيشاپيش با فرد صحبت ميكرده و پس از كسب اجازه از او عكاسی ميکرده. كُوبر امتيازات و كاستيهاي هر دو شيوه را هم بيان ميكند و پيروي از اين الگوها را ميگذارد به عهدة عكاس كه ببيند روحيهاش با چه شيوهاي سازگارتر است.
كتاب علاوه بر اين امتياز ديگري هم دارد و آن استفاده از عكس است كه فراوان در كتاب ميبينيم و انصافاً نويسنده نمونههاي خوبي را هم انتخاب كرده است. نكتة مهم ديگر پرداختن به تمامي زمينههاي فتوژورناليسم است، مثل خبر ناگهاني، خبر عمومي، پرتره، عكس گيرا، تصويرسازي، و... .
يك نكته را هم در اينجا اضافه كنم كه كتاب اصلي 400 صفحه داشت و من پس از ترجمة كامل كتاب و در مراحل پاياني كارم متوجه شدم كه نويسنده بهزودي ويرايش جديدي را منتشر خواهد كرد. بيدرنگ از طريق دوستان در خارج، كتاب جديد را تهيه كردم و يك بازنگري اساسي، يعني تلفيق دو متن، انجام گرفت. بعضي از مطالب ويراست پيشين را نويسنده حذف كرده بود، احتمالاً براي پيشگيري از افزايش حجم كتاب. فصلهايي را هم به كتاب افزوده بود، مثل ويدئو، مولتي مديا و... . در مواردي هم احساس كردم با استفاده از مطالب يا عكسهايي از كتابهاي ديگر و مطالبي كه از طريق اينترنت قابل دسترسي بود متن را كاملتر كنم. علاوه بر تهية كتابهاي ديگر كه به همت دوستان از خارج خريداري كردم، مطالب بسياري را از پايگاههاي گوناگون اينترنتي جستوجو و ذخيره كردم.
بهطور نمونه در مورد قوانين عكاسي، تمام قوانين عكاسي كشورهاي ديگر را از اينترنت دریافت و ذخيره كردم. يا حتي در مورد عكاسي از بلايا و فجايع، به پايگاهي دست پيدا كردم كه در اين مورد به عكاسان آسيبديده از مسائل روحي و رواني ناشي از عكاسي از چنين صحنههايي ياري ميرساند. توصيههاي متخصصان اين مؤسسه را ترجمه و به متن كتاب افزودهام. يا حتي گزارشها و داستانهای تصویری برندة جايزة پوليتزر را ترجمه و همراه با عكسها به كتاب اضافه كردهام.
بدينترتيب حجم كتاب به حدود 700 صفحه افزايش يافت و انتشار كتاب را در يك مجلّد دشوار كرد. همين موضوع باعث شد با تغيير فصلبندي كتاب، آن را براي دو جلد آماده كنم.
از مطالب كتاب چيزي حذف نشده است. فقط در فصل عکاسی ورزشی که به فوتبال امریکایی پرداخته بود آن را حذف و متنی در مورد عکاسی از فوتبال رایج و جهانی جایگزین آن کردم. اما در مورد عكسها تغيير و تحول زیاد بود. من عكسهايي را كه در متن به آنها اشاره شده بود و در كتاب موجود نبود از منابع ديگر تهيه و به كتاب افزودم.
راستش احساس ميكردم اضافه كردن عكسهايي كه در كتاب به آنها اشاره شده و در كتاب اصلي نيامده براي خوانندگان ما مفيدتر خواهد بود. چند كتاب هم به همين خاطر از خارج تهيه كردم. البته تهيه و ارسال اين كتابها خود حديث مفصل دارد. بايد توجه ميكردم كه كيفيت عكسها خوب باشد و به خاطر رنگي بودن كتاب تلاشم بر اين بود كه عكسها رنگي باشند و بهروز. نميخواستم براي مثالهاي اشاره شده در متن عكسهايي تهيه كنم كه از نظر تقويمي قديمي باشند. شما در اين كتاب از مسابقات المپيك 2008 چين كه در تابستان 87 برگزار شد يا انتخابات امريكا و اوباما رئيسجمهور منتخب، عكس ميبينيد. عكسهايي كه تاريخ عكاسي آنها بسيار به تاريخ چاپ كتاب ما نزديك است. حتي در بخش تاريخچه، نويسنده به نشرياتي اشاره كرده بود كه عكس آنها به نسخههاي جديد آن نشريه مربوط ميشد. من از طريق اينترنت گشتم و عكسهايي از نسخههاي اوليه اين نشريات به دست آوردم.
جالب است به نكتهاي هم اشاره كنم كه نويسنده در يكي دو مورد لغزشهاي سادهاي در ضبط اسامي اين نشريات داشت كه من پس از اطمينان با نويسندة كتاب تماس گرفتم و آنها را يادآوري كردم. يا در مواردي پرسشهايي برايم مطرح ميشد كه پاسخ آنها را در كتاب نمييافتم و از آقاي كِنِت كُوبر در اين موارد پرسش ميكردم و او همدلانه پاسخ ميداد.
تعدادي از عكسها به دلايلي كه براي همگان روشن است، قابل انتشار نبود. اين عكسها حذف شد. مشكل در مورد عكسهايي بود كه در متن مستقیماً به آنها اشاره شده بود و نويسنده در موردش بحث كرده بود. اين عكسها را نمیتوانستيم حذف كنيم و به ناچار دستكاري كرديم. البته تمامي اين عكسها با نشانة مثلث، مشخص شدهاند.
با توجه به این که مخاطبان كتاب اصلی غربيها هستند، آيا كاري براي بومي كردن كتاب كردهايد؟
واقعيت اين است كه بيشتر فصلهاي كتاب به جغرافياي خاصي تعلق ندارد و مسائل مطرح شده مسائل مشترك اهالي مطبوعات است. از اين نظر قطعاً خواننده ايراني و اهالي مطبوعات و فتوژورناليستهاي ما هم ميتوانند از آن بهره ببرند. من در ابتدا ميخواستم بخشهايي را مانند قانون كه مستقيماً به قوانين حاكم بر مطبوعات آمريكا نظر دارد حذف كنم و قوانين مربوط به كشورمان را جايگزين كنم. هر چند كه به اين نكته واقف بودم كه در اين مورد دستمان خالي است، باز دست به بررسي زدم. بررسيهاي اوليه نيز اين مسئله را ثابت كرد كه ما قوانين مدوني در اين مورد نداريم. بعداً به اين نتيجه رسيدم كه بودن اين فصل از يك نظر براي ما مفيد خواهد بود كه در مورد قوانين عكاسي، كه ما فاقد آن هستيم، چارهانديشي كنيم و چارچوبهايي را مطابق شرايط خودمان تعريف و تدوين كنيم.
يكي از مشكلات عكاسي، نداشتن همين قوانين روشن است كه هم عكاس محدوديتها را بشناسد و هم اهالي و مجريان قانون حدود كارشان را بدانند. همين موضوع مرا به فكر انداخت كه جامعة عكاسي ما ميتواند با توجه به اصول اخلاقي و اعتقادي به موارد اشاره شده در كتاب بينديشد و پيشنويسي را تدوين كند و احتمالاً به ياري مجريان قانون به نتايج روشني دست يابد. در اين كتاب مثلاً گفته است كه عكاس ميتواند، از فردي مصدوم و سانحهديده در خيابان، عكاسي كند اما به محض ورود به آمبولانس يا بيمارستان او بايد مجوز اخذ كند. نبود همين قانون ساده در كشور ما موجب شده است كه مجريان قانون در مواردي مانع كار عكاس شوند و از سوي ديگر، نبود همين قانون موجب شده است كه عكاس خود را محق بداند كه در بيمارستان هم سراغ فرد مصدوم برود. اگر اين محدوده را قوانين ما مشخص كنند نه عكاس خود را محق ميداند كه به حريم شخصي افراد تجاوز كند و نه مجريان قانون بيدليل مانع كار عكاس ميشوند.
غير از اين، در موارد ديگر هم سراغ اهالي مطبوعات رفتم تا آگاه شوم، مثلاً براي تهية عكس از آنچه كه غربيها خبرهاي ناگهاني (Breaking News) مينامند، به چه شكلي عمل ميكنند. متأسفانه حتي در اين موارد هم وضعيت روشن و مشخصي نداشتيم. يا در صحنههاي حوادث در غرب محدودهاي را مشخص ميكنند به عنوان صحنه جرم. عكاس حق ندارد وارد اين محدوده شود. در حالي كه اين نكته در ايران بهطور قاطع براي عكاس توجيه نشده است. از اين رو گاه عكاسان ما گلهمند هستند كه چرا در فلان جا مانع كارشان شدهاند. از اين موارد فراوان ديده ميشود. عدهاي گفتهاند داشتن قانون بد بهتر از بيقانوني است. البته، من موافق تصويب قانون بد نيستم، اما معتقدم همين قوانين بد ميتواند تكليف دو طرف، مجري قانون و عكاس را روشن كند.
برميگردم به پرسش شما، من معتقدم كه طرح اين نوع مسائل در كتاب ميتواند ما را متوجه کمبودها بکند و به انديشيدن و يافتن چارچوبهاي خودمان راهبر شود.
چقدر به متن وفادار بوديد؟
با توجه به اينكه جنبة آموزشي اين نوع متنها در اولويت است، بنابراين روان بودن متنِ مقصد (فارسي) مهمتر از آن است كه ساختار فرنگي را عيناً حفظ كنيم و به قول اهل فن متن ما بوي ترجمه بدهد. من بهسادگي و انتقال مفاهيم بسيار اهميت ميدهم و سعي ميكنم نثرم طوري باشد كه گويي يك فارسيزبان حرف ميزند. البته اين بدان معنا نيست كه به متن وفادار نبودم. جز مواردي كه به ضرورت ــ همانطور كه قبلاً گفتم ــ از متن سطرهايي حذف شده است، در بيشتر موارد از منابع ديگر مطالبي هم به كتاب افزودهام.
در هر حال با توجه به مطالبي كه افزوده شده، و نيز به دليل افزايش عكس و مطالب مرتبط با آن، كتاب از يك جلد به دو جلد تبديل شده است و در نتيجه حتي فصلبندي كتاب هم جابهجا شده است. در يك جمعبندي ميتوانم بگويم با در نظر گرفتن آنچه كه گفته شد، اساساً به متن اصلی وفادار بودم که نکتهای جا نیفتد.
به مطالب جلد دوم هم اشاره ميكنيد؟
جلد دوم کتاب نُه فصل دارد، از این نُه فصل، چهار فصل را تألیف و به کتاب افزودهام. این فصلها عبارتند از، ترکیببندی، عکاسان جهان، ورلدپرس فتو و جایزة پولیتزر. افزون بر این گزارشها یا داستانهای تصویری برگزیدة جایزة پولیتزر را ترجمه و در لابهلای فصلها پراکندهام. امروزه عکاسی به سمت تهیة مالتی مدیا و تصویربرداری ویدئویی گرایش پیدا کرده و فصل 16 و 17 جلد دوم به این دو موضوع مهم پرداخته است. البته در نظر دارم کتاب ویدئوژورنالیسم نوشتة کنت کوبر را که اخیراً به دستم رسیده، به عنوان جلد سوم این مجموعه منتشر کنم.
چرا عنوان كتاب را فتوژورناليسم انتخاب كردهايد و نه عكاسی براي مطبوعات.
واژة فتوژورناليسم را بدان سبب ترجيح دادم كه فتوژورناليست از ديد من، به روزنامهنگاري گفته ميشود كه به جاي قلم از دوربين استفاده ميكند. در حالي كه از عنوان «عكاسي براي مطبوعات» چنين برداشت ميشود كه عكاس يا فتوژورناليست عامل مكمل يا سرويسدهنده به مطبوعات است. جالب این که در ایران به عکاسان مطبوعات عکاس خبری میگویند.
در ايران عكاس روزنامه ممكن است براي تكميل مطالب روزنامه عكس تهيه كند، اما اساساً و در اصل عكاس هم يك روزنامهنگار است. او فردي است صاحبنظر كه براي بيان انديشههايش به جاي قلم با دوربين مينويسد. او مانند مقالهنویس یا ستوننویس یا گزارشگر روزنامه باید به سراغ موضوع برود و از آن مقالة تصویری، گزارش تصویری یا داستان تصویری تهیه کند. شايد اگر بخواهيم معناي تحتالفظي براي فتوژورناليسم پيداكنيم بتوانيم آن را روزنامهنگاري تصويري يا روزنامهنگاري با عكس معنا كنيم.
در كار با چه مشكلاتي روبهرو شديد؟
تقريباً يكسال و نيم وقت صرف ترجمه شد. و بهطور متوسط 12 ساعت كار در روز. شايد اگر خودم را محدود به ترجمه متن ميكردم و در پي افزودن مطلب يا عكس نبودم كار زودتر از اينها پايان ميگرفت اما وسواس بيش از حد كار را طولاني كرد. مثلاً من متن اوليه را ترجمه كردم و هنگامي كه كتاب دوم به دستم رسيد، كلمه به كلمه متن ترجمه را با كتاب جديد مطابقت دادم و تغييرات را اعمال كردم. مطالبي را كه نويسنده كمتر بدانها توجه كرده بود، از طريق مقالههايي كه از اينترنت ميگرفتم تكميل ميكردم. يا مثلاً در مورد عكسها بگويم كه عكسها از كتاب نخست اسكن شد. با دريافت نسخة دوم خيلي از عكسها را كنار گذاشتم و عكسهاي جديد را از كتاب دوم جايگزين آنها كردم يا از طريق كتابهاي ديگر و منابع اينترنتي آنها را كامل كردم. خيلي از عكسهاي اصلي هم كيفيت مطلوبي نداشت از اينرو به پردازش جدي نياز داشت. حتی در یک مورد (عکسهای پدر مسافرخانه، صفحة 242، جلد اول، از خانم کاری رِنه هال خواهش کردم اصل عکسها را برایم بفرستد. او هم لطف کرد فایل های بسیار سنگین و تمامی عکسهایی را که گرفته بود برایم فرستاد. 24 ساعت با سرعت پایین اینترنت آن دوره گرفتار دریافت عکسها بودم.
در جلد دوم كه فصلي را به ويرايش فني عكس و فتوشاپ اختصاص داده، راضيكننده نديدم. نه عكسها مطلوب بود و نه مطلب. در نتيجه به كمك یکی از دوستان كارشناس هم متن را تغيير دادم و هم عكسها را. واقعيت اين است كه ما در ايران كتابي را كه چاپ ميكنيم غالباً بازنگري نميكنيم و همان نسخه بارها و بارها چاپ ميشود. حيفم آمد كه كتاب بهروز نباشد. به زحمتش ميارزيد كه كار طول بكشد اما درنهايت مطلوب باشد.
در مورد معادلهاي فارسي هم در مواردي واژهسازي كردم، مثلاً به جاي Candid معادل عكس بيهوا را پيشنهاد كردم. يا بهجاي Spot News يا Breaking News خبرهاي ناگهاني (خبري كه از وقوع آن آگاهي نداريم. در واقع ناآگهانه رخ ميدهد.) را انتخاب كردم.
در مواردي هم واقعيت اين است كه معادل فارسي براي اين واژهها نداريم، مثل راديو اسكنر كه عيناً خود آن را نوشتم. يا عدسي وايدانگل (عدسي گشاد زاويه) يا تله فتو، كه عدسي وايد و تله فتو را به عدسي گشاد زاويه و دورگير يا واژههايي اينچنيني كه بسيار دور از ذهن هستند ترجيح دادم. گاهي پارسيزدگي افراطي درك مفهوم را دشوار ميكند. اين نوع معادلگزينيها بايد از طريق كتابهاي درسي به مخاطبان منتقل شود و نه اينكه پس از سالها استفاده يكباره در يك كتاب اقدام به پريشان كردن ذهن خواننده بكنيم.
صفحهآرايي كتاب زير نظر و با مديريت شما انجام شده، اين طراحي مطابق كتاب اصلي است يا در آن تغييراتي به مناسبت دادهايد؟
اين طراحي را نخستينبار در ويژهنامة سيانس اِوي، كه نشرية فرانسوي است، حدود بيست سال پيش ديدم. در آن موقع صفحهآراي مجله دانشمند بودم. پنجسال پيش كه سردبيري مجلة دوربين عكاسي به من سپرده شد با تغييراتي آن را در مجله اعمال كردم. كتاب فتوژورناليسم كه به دستم رسيد، ديدم صفحهآرايي كتاب خیلی شبیه طرح مورد علاقه من است. اين طرح را با توجه به خط فارسي اندكي تغيير داديم، اما اين تغييرات بيشتر در نسبتها بود تا طرح كلي. در هر حال به قول گرافيستها كار چندين بار اتود شد تا رسيديم به طرح فعلي. البته در اندازة عكسها گاهي به تناسب صفحه تغييراتي داده شده است و عيناً مثل كتاب اصلي نيست. يا خانم ذوالفقاري فهرست و فصلهاي پاياني را طراحي كرد. نماية داستانهاي تصويري در متن فارسي وجود دارد اما در متن اصلي نيست. استخراج نمايه يكي از مشكلترين كارهاي كتاب بود و در حدود ده روز كار برد. معمولاً در كتابهاي فارسي به دليل همين دشواري كار ناشر از خير نمايه صرفنظر ميكند، اما به نظر من وجود اين بخش بسيار ضرورت دارد.
کنت کوبر کیست؟ و چه جایگاهی در بین عکاسان و به طور خاص در بین فتوژورنالیستها دارد؟
کنت کوبر از اساتید و مدیران فتوژورنالیسم در دانشگاه ایالتی سانفرانسیسکو، در کالیفرنیاست. عکسهای او در نیوزویک، تایم، بیزینسویک، سانفرانسیسکو اگزمینر و نشریات دیگر چاپ شده است. او مشاور روزنامة گلدن کیت اکسپرس هم هست. 30 سال است که فتوژورنالیسم درس میدهد. سوابق درخشانی هم در عکاسی بیهوا، ویرایش عکس، مستندسازی ویدئویی و مالتیمدیا دارد. جایگاه او را در فتوژورنالیسم میتوان از اظهارنظرهایی که عکاسان سرشناس دربارة او ارائه کردهاند، دریافت. در پشت جلد اول کتاب فتوژورنالیسم عکاسان معروفی که دربارة کار او نظر دادهاند میتواند تا حدودی موقعیت او را برای ما روشن سازد.
آیا ورود رسانههای ارتباطی جدید به معنای مرگ فتوژورنالیسم است؟
من چنین عقیدهای ندارم. امکانات جدید شرایط جدیدی به وجود میآورد و چهرة پدیدهها را دگرگون میکند، همانطور که در مورد فتوژورنالیسم چنین است. اگر عکاس خبری زمانی با گرفتن یک عکس کارش به پایان میرسید، عکاس امروز امکاناتی نظیر وبسایتها را در اختیار دارد که میتواند بیش از یک دو عکسی که در مطبوعات کاغذی عرضه میکرد، عکس عرضه کند. مثلاً تا 50 عکس. عکاس امروز با پدیده مالتیمدیا روبهروست. او میتواند تصاویر ویدئویی را همراه با عکسهایش و همراه با صدای شخصیت عکسهایش و صدای محیط کار او ارائه دهد. اینها مرگ فتوژورنالیسم نیست، تغییر پوسته و تغییر چهره است. عکاس امروز امکانات فراوانی به دست آورده است و در این رقابت باید مجهز شود. چشم تیزبین عکاس بزرگترین سرمایة اوست که در کنار این فناوریهای جدید و تسهیلات فراوان میتواند مؤثرتر از گذشته باشد. عکاسان آزادکار در گذشته امکان عرضة عکسهای چاپنشدة خود را نداشتند الان با یک فتوبلاگ آثار خود را در معرض دید جهانیان قرار میدهند. وقتی چنین امکاناتی در اختیار همه باشد بازار رقابت دشوارتر میشود.
و سخن آخر؟
واقعيت اين است كه كتاب فتوژورناليسم پروژة سنگيني بود و بهويژه انجام آن با وسواس فراوان همراه بود. با اطمينان ميگويم اگر اهالي مطبوعات و نهادهاي آموزشي ما به مطالب اين كتاب توجه نشان دهند، تحول اساسي در فتوژورناليسم ما ايجاد خواهد شد. آرزويم اين است كه نتيجة كار سودمند باشد.
نشانی کتاب پرگار در نمایشگاه:
بخش ناشران عمومی – سالن A3 راهرو7 غرفه شماره31
همچنین علاقهمندان میتوانند این کتاب را از وبسایت پرگار خریداری کنند.