بزرگداشت مغازه‌ای که گالری بزرگان بود
دیوید گنزالس مقاله ۱۳۹۲/۱۰/۲۶

بزرگداشت مغازه‌ای که گالری بزرگان بود

زمانی که لری سیگل به عنوان یک عکاسی خیابانی جوان به نیویورک آمد، در این شهر محل‌های زیادی به نمایش عکس اختصاص نداشت. فقط موزه هنر مدرن بود و گالری لایم‌لایت و تعدادی قهوه‌خانه‌ها که عکس‌ها را به نمایش می‌گذاشتند. اما همین که آقای سیگل در موزه هنر مدرن نیویورک نمایشگاه «خانواده انسان» را دید، کافی بود تا اقدامی شگرف به ذهنش خطور کند. او گالری خودش را گشود.

ترجمه: شهاب شهسواری

زمانی که لری سیگل به عنوان یک عکاسی خیابانی جوان به نیویورک آمد، در این شهر محل‌های زیادی به نمایش عکس اختصاص نداشت. فقط موزه هنر مدرن بود و گالری لایم‌لایت و تعدادی قهوه‌خانه‌ها که عکس‌ها را به نمایش می‌گذاشتند. اما همین که آقای سیگل در موزه هنر مدرن نیویورک نمایشگاه «خانواده انسان» را دید، کافی بود تا اقدامی شگرف به ذهنش خطور کند.

او گالری خودش را گشود.

او یک محل لباسشویی در خیابان دهم شرقی را گرفت و به یک گالری عکس تبدیل کرد که بین سال‌های ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۲  بیش از ۷۵ عکاس جوان و جاافتاده در این گالری نمایشگاه برگزار کردند. مغازه کهنه با کف چوبی آجری رنگ زهوار در رفته‌اش، دست کم در بازار عکاسی از زمان خودش جلوتر بود. نزدیک به یک دهه‌ای طول کشید تا فضاهای تجاری مربوط به عکاسی مانند ویتکین (Witkin) و گالری‌های لایت به عنوان نمونه‌هایی دیگر شکل بگیرند. هر چند بر خلاف آقای سیگل این گالری‌های متاخرتر حسابی با توجه به مقبولیت این رسانه پول و پله جمع کردند.

اما آقای سیگل این توانایی را داشت تا اثر و جای پای خود را بگذارد، او در محله‌ای که خانه گالری‌های هنرهای سنتی بود، یک موفقیت و جایگاه زودرس برای عکاسی ایجاد کرد.

سیگل می‌گوید: «به نظرم اولین اثر مثبتی که ایمیج داشت این بود که مکانی برای مردم ایجاد کرد تا بتوانند آثار خود را نمایش دهند و دیگران بتوانند در شرایطی خوب این آثار را ببیند. من این کار را کردم چون خودم یک عکاس بودم. من دوستانی داشتم و ما همیشه عکس‌های یکدیگر را نگاه می‌کردیم و لذت می‌بردیم. اما همیشه احساس نادیده انگاشته‌شدن داشتیم، فکر می‌کردیم رها شده‌ایم.»

اما دیگر اینطور نیست. مجموعه‌ای منتخب از عکس‌های نمایش داده‌شده در طول سه سال برپایی این گالری با عنوان «بازگشت گالری ایمیج: ۱۹۵۹-۱۹۶۲» از هفته گذشته در گالری هاوارد گرینبرگ منهتن برگزار شده‌است. در این نمایشگاه آثاری از هنرمندانی مانند دوعین میکالز، سید گروسمن، دیوید وستال، چارلز هاربوت، گری وینوگرند و دیگران به نمایش در آمده‌است.

ایده این نمایشگاه را دو سال پیش آقای گرینبرگ زمانی که در افتتاحیه یک نمایشگاه آقای سیگل را ملاقات کرد با او مطرح کرد.

گرینبرگ می‌گوید: «ناگهان بدون هیچ مقدمه‌ای خودش را به من معرفی کرد، می‌خواست ببیند آیا من علاقمند هستم نگاهی به آثارش بیاندازم. خیلی خودمانی وسط حرف‌هایش اشاره کرد که زمانی هم در نیویورک گالری‌ای داشته‌است که نامش گالری ایمیج بوده‌است.»

گرینبرگ بلافاصله اسم این گالری را شناخت، او نام گالری را پیش از این بر روی تعدادی از نمونه‌های چاپ شده عکس‌های آقای وینوگرند که برای نمایشگاهی جمع کده‌بود، دیده‌بود. در عین حال این نام را در نیویورک تایمز در نقدی در مورد آثار ژاکوب دشین هم دیده‌ بود. گرینبرگ به عنوان یک دانشجوی تاریخ عکاسی می‌دانست که تعداد گالری‌های قدیمی کوچک وجود دارند که امروز نام آنها فراموش شده‌است. بعد از چند ملاقات و صحبت با آقای سیگل، تصمیم گرفت تا یک نمایشگاه با حضور هنرمندانی که در گذشته در ایمیج گالری نمایشگاه برگزار کرده‌بودند، برپا کند. یک بخش کوچک هم در کنار آنان به آثار خود آقای سیگل اختصاص یافت.

Ann Treer, Courtesy of the Robert Mann Gallery, New York -۱۹۶۰ - منهتن
Ann Treer, Courtesy of the Robert Mann Gallery, New York

۱۹۶۰- منهتن

گرینبرگ می‌گوید: «د آن دوران تنها تعداد بسیار کمی مکان موقر وجود داشت که عکاسی جدی را به نمایش بگذارند. هدف جدی و اصلی عکاسان دهه‌ها ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ این بود که کتاب چاپ کنند. گالری ایمیج یک پیشخان ارزشمند برای این عکاسان بود. در آن زمان یک جامعه از عکاسان در نیویورک وجود داشت که در واقع جامعه خیلی پر جمعیتی هم نبود. هر عکاسی که فعال بود قاعدتا نمایشگاه‌های گالری ایمیج را دیده‌بود، چرا که اصولا جای زیادی برای نمایش عکس‌ها وجود نداشت.»

آقای سیگل که متولد شهر جرسی سیتی بود اما در بروکلین نیویورک بزرگ شده‌بود، زندگی حرفه‌ای‌اش را به عنوان عکاس برای وکلا آغاز کرد. اما زمانی که تصمیم گرفت تا گالری‌اش را در مغازه لباس‌شویی خیابان دهم راه‌اندازی کند، برای خودش هم کار می‌کرد. آنجا را با «کمک دو نفر آدم فقیر از خیابان باوری نیویورک» تر و تمیز کرد و اولین نمایشگاهش را با آثار فرد پلات و لو برنستین افتتاح کرد. چهار ساعت پیش از آنکه نمایشگاه افتتاح شود، در حالیکه هنوز عکس‌ها روی کف گالری پخش بود و هنوز از دیوارها آویزان نشده‌بود، یک بیننده بی‌خبر وارد شد.

سیگل تعریف می‌کند که: «کسی که وارد شد یوجین اسمیت بود، نگاهی به زمین انداخت و پرسید آیا کمکی می‌تواند بکند؟ آنجا بود که ناگهان متوجه شدم تا پیش از این حتی یک بار هم تجربه آویزان کردن عکس از دیوار نداشتم. در واقع من یک پسر بچه ۲۴ ساله بودم که او به من کمک می‌کردند. او هم خیلی اینکاره نبود. می‌خواست عکس‌ها را با فاصله به شکل الگویی پله‌ای بچیند.»

سیگل آنقدر هم می‌دانست که نگذارد قاب‌ها اینگونه نصب شوند.

می‌گوید: «ناگهان یک شعاع نور رستگاری به من تابید. به این نتیجه رسیدم که عکس‌ها را در ردیف مستقیم بچینم.»

Arthur Freed, Courtesy of the Howard Greenberg Gallery, New York - حدود ۱۹۶۰ - کانینگهام سانفرانسیکو-
Arthur Freed, Courtesy of the Howard Greenberg Gallery, New York

حدود ۱۹۶۰ - کانینگهام سانفرانسیکو-

این نمایشگاه اول مطالعه‌ای در زمینه کنتراست به حساب می‌آمد، عکس‌های خیابانی برنستین و عکس‌های پلات از موسیقی‌دان‌هایی که با کلمبیا رکوردز قرارداد داشتند. در همین حال این نمایشگاه چوب خطی شد برای تعیین شکل و ماهیت نمایشگاه‌هایی که بعدا در این مکان برگزار شد.

سیگل می‌گوید: «هرچیزی و هر سوژه‌ای را می‌خواستم، این گالری برای تماشای همه این نگرش‌های مختلف بود، برای این ساخته‌شده‌بود تا تجربه گالری را برانگیزاند.»

در عین حال این گالری بعضی‌ها را هم کنجکاو و متعجب می‌کرد، مانند بیننده‌ای که از او پرسیده‌بود آیا این عکس‌ها از درون مجلات بریده‌شده‌اند؟

سیگل گالری را با نیم نگاهی به پایین نگه داشتن هزینه‌ها اداره می‌کرد. برای مثال به جای قاب کردن عکس‌ها آنها را می‌چسباند. همسر اولش که یک معلم مدرسه بود، با داشتن یک درامد ثابت کمک حال او بود و البته برخی هزینه‌ها هم با تدریس عکاسی در  سراهای محله یا تدریس گیتار و حتی آوازخوانی به سبک فولک تامین می‌شد.

او به عکاسی هم ادامه داد و با برخی از هنرمندانی که در گالری ایمیج نمایشگاه داشتند همراهی کرد. از جمله این هنرمندان یکی آقای وینونگراند بود.

آقای سیگل می‌گوید: «درست مانند شکار کردن بود، از یک طرف خیلی خودمانی و عادی قدم می‌زنی تا کاملا پنهانی و رمزآمیز باشی و از سوی دیگر همزمان اطرافت را مانند شیدایی می‌پایی و با کسی که همراهت است حرف می‌زنی. قرار است یک کار بی سابقه و تازه و با شرایط خاص را توضیح بدهی.»

پیدا کردن بازار خودش داستان دیگری داشت. سیگل می‌گوید اصولا قضیه با اینکه یک عکاسی اثر عکاس دیگری را بخرد فرق می‌کرد، در واقع فروش هدف گالری ایمیج نبود. با وجود اینکه در سال‌های آخر نمایشگاه به صورت تعاونی اداره می‌شد اما نتیجه آن آنگونه نشد که آقای سیگل امیدوار بود.

سیگل می‌گوید: «پولم تمام شد، وقت کم آوردم، دیگر نمی‌توانستم ادامه دهم، انها که همکاری می‌کردند تمام تلاش‌شان را کردند، اما در واقع این یک تعاونی نبود که در آن تعاون برقرار باشد.»

او به عکاسی و تدریس ادامه داد و حتی در دوره‌ای یک نمایشگاه هم در بالکن یک سالن تئاتر برگزار کرد، جایی که عکس‌ها در کنار نقاشی‌ها و مجسمه‌ها نمایش داده‌می‌شد. ایده نمایش همزمان و مختلط ژانرها برای او جذاب بود.

می‌گوید: «برای چند ماهی این کار را ادامه دادم، اما کم کم پیچیده‌شد. کم کم برای سالن نمایش سخت‌تر شد تا از زمان اکران کم کند، چرا که آنها مجبور بودن دقایقی اکران را قطع کنند و چراغ‌ها را روشن کنند تا حاضران نمایشگاه را ببینند.»

زندگی حرفه‌ای سیگل بعد از مدتی دچار وقفه شد، پس از یک تصادف رانندگی در سال ۱۹۸۹ او با آسیب‌دیدگی جدی پا مجبور به بستن پروتز برای مدت مدید شد. نزدیک به دو سال طول کشید تا بتواند دوباره راه برود، امری که مانند خوراک برای یک عکاس لازم است.

خیلی دردناک بود، چه از نظر ذهنی و چه از نظر جسمی. در نتیجه پروتز را کنار گذاشتم، به همین دلیل است که امروزه دیگه این طرف و آن طرف شناخته‌شده نیستم. اما با یک بشکن برگشتم، حالا که ۷۹ سالم است.»

منبع: +

  • بزرگداشت مغازه‌ای که گالری بزرگان بود
  • بزرگداشت مغازه‌ای که گالری بزرگان بود
  • بزرگداشت مغازه‌ای که گالری بزرگان بود
  • بزرگداشت مغازه‌ای که گالری بزرگان بود
  • بزرگداشت مغازه‌ای که گالری بزرگان بود
  • بزرگداشت مغازه‌ای که گالری بزرگان بود
  • بزرگداشت مغازه‌ای که گالری بزرگان بود
  • بزرگداشت مغازه‌ای که گالری بزرگان بود
  • بزرگداشت مغازه‌ای که گالری بزرگان بود
  • بزرگداشت مغازه‌ای که گالری بزرگان بود
  • بزرگداشت مغازه‌ای که گالری بزرگان بود
  • عکاس: دیرک آرایشگاه - نیویورک ۱۹۵۹

    Larry Siegel

  • عکاس: بدون عنوان. از مجموعه مترو‌ی نیویورک - ۱۹۶۰

    Enrico Natali

  • عکاس: شیکاگو. ۱۹۵۶

    Dave Heath

  • عکاس: بدون عنوان. ۱۹۴۹

    Lou Bernstein

  • عکاس: پارتی. ۱۹۵۴

    Saul Leiter

  • عکاس: بدون عنوان. حدود ۱۹۶۰

    Chales Pratt

  • عکاس: Toile. 1962

    Kenneth Van Sickle

  • عکاس: بدون عنوان. ژاپن. حدود ۱۹۶۰

    Sheldon Brody

  • عکاس: نیویورک - حدود ۱۹۵۹

    Garry Winogrand

  • عکاس: بدون عنوان - ۱۹۶۱

    Simpson Kalisher

  • عکاس: زنان (کشاورزان مهاجر) - Glassboro, N.J, 1957

    Charles Harbult

1 / 11 همه عکس‌ها

بزرگداشت مغازه‌ای که گالری بزرگان بود