انزوای مفاهیم اجتماعی
رضا سیفی مقاله ۱۳۹۳/۰۲/۱۱

انزوای مفاهیم اجتماعی

مفاهیم همواره به توصیف شان شباهت پیدا می کنند، آن چنان که به تبعیت از زبان شناسی سوسور هیچ رابطه الزامی میان واقعیت و تداعی های معنایی نمادین سازی آن وجود ندارد. واژه هایی چون آزادی، قضاوت، امید، ایثار و ... همچون دال های سیالی در دل نظام های اجتماعی، تنها توسط صورت بندی شان با سایر عناصر در یک زنجیره تبیین می گردند و دلالت تحت الفظی شان بر مازاد دلالت استعاری شان متکی است.

در حقیقت در نظام های اجتماعی، این دال های سرگردان با هویتی باز به واسطه ایدئولوژی حاکم و از طریق بسته های توصیفی علامت گزاری شده ای روکش دار می شوند و در گستره نمادین معنا می یابند. این بسته های توصیفی در سطح دال ها حوزه ای مشخص را وحدت می بخشد و هویت اش را بر می سازند و به مثابه نقطه تراکم غنایی معنا درک می شوند تا اینگونه دال ها به شبکه سامان یافته مفاهیم راه یابند. از طریق این انزوای مفاهیم اجتماعی.

مفاهیم همواره به توصیف شان شباهت پیدا می کنند، آن چنان که به تبعیت از زبان شناسی سوسور هیچ رابطه الزامی میان واقعیت و تداعی های معنایی نمادین سازی آن وجود ندارد. واژه هایی چون آزادی، قضاوت، امید، ایثار و ... همچون دال های سیالی در دل نظام های اجتماعی، تنها توسط صورت بندی شان با سایر عناصر در یک زنجیره تبیین می گردند و دلالت تحت الفظی شان بر مازاد دلالت استعاری شان متکی است. در حقیقت در نظام های اجتماعی، این دال های سرگردان با هویتی باز به واسطه ایدئولوژی حاکم و از طریق بسته های توصیفی علامت گزاری شده ای روکش دار می شوند و در گستره نمادین معنا می یابند. این بسته های توصیفی در سطح دال ها حوزه ای مشخص را وحدت می بخشد و هویت اش را بر می سازند و به مثابه نقطه تراکم غنایی معنا درک می شوند تا اینگونه دال ها به شبکه سامان یافته مفاهیم راه یابند. از طریق این فرآیند هسته هویت ابژه شکل می گیرد و حوزه ایدئولوژیک معنا، صورت بندی می شود و با توقف جریان سیال و آزاد عناصر، آن ها را تثبیت می کند.

عکس‌های کیارنگ علایی در مجموعه «پرده دوم اتفاق» به نحوی یادآور این فرآیند روکش دار ساختن مفاهیم و آرمان های ناب در دل نظام های اجتماعی هستند. در این مجموعه که متشکل از یازده فریم عکس به صورت غیرترتیبی است، عناصر نمادینی با بار معنایی مشخص در مکان های خالی به دور از فضای شهری رها شده اند، در حالیکه رشته هایی نورانی به دورشان پیچیده شده است و بدین طریق در تضاد با فضای تاریک پیرامون خود قرار گرفته اند. هر یک از ابژه هایی که عکاس با هوشمندی انتخاب نموده است، چون دال های فرهنگی، به صورتی نمادین یادآور مفاهیم ناب و کلانی در گستره جامعه انسانی اند. ماکتی از گنبد و گلدسته که اشاراتی مستقیم به سویه های مذهبی و باورهای دینی دارد و گویی به واسطه حضور در مکانی نامربوط کارکردهای اصیل خود را از دست داده است، بیرقی برافراشته به آسمان تیره و تار که تصویر پرنده ای بر آن نقش بسته است و مفاهیمی چون آزادی، رهایی و صلح را به ذهن متبادر می کند، تندیسی با چشمان بسته، که ترازوی عدالت را در دست دارد، مزرعه ای از گل های آفتاب گردان، آلونکی چوبی و از این قبیل.

این ابژه های نمادین به مثابه همان دال های سیال موجود در نظام اجتماعی از طریق رشته های نورانی تنیده شده به دورشان روکش دار شده اند، آنچنان که گویی تنها بواسطه این رشته های نورانی است که مجال حضور یافته اند.

بستری که در آن قرار گرفته اند - و حال و هوای گرگ و میش اطرافشان -همچون مغاکی دهشتناک بر انزوای آن ها تاکید می کند. بستری که انگار یادآور همان حوزه ایدئولوژیک نظام های اجتماعی در دنیا است. در عین حال هاله نورانی پدید آمده در پیرامون شان که افسون فتیشیستی محتوایی معنادار به آن ها بخشیده، بیشتر خصلتی تزئینی را یادآور می شود. در واقع آن بسته های توصیفی و معنایی که به واسطه این تنیدگی به ابژه های پیوست شده، بیش از هر چیز تنها آن ها را بزک کرده است تا در حجمه تاریکی پیرامون، اصیل و ناب به نظر آیند و مورد تقدس قرار گیرند. سویه استعلایی که بیشتر ظاهر ابژه ها را زینت داده است تا اینگونه برجسته بنمایانند. در حقیقت عکس های این مجموعه بیان نقدی است بر سرشت ایدئولوژیک نظام های اجتماعی در دنیا که به ماهیت تعارض آمیز آن اشاره می کند و به هویت مستقر مفاهیمی انسانی و عمیق که خصلتی سطحی و ظاهری یافته اند طعنه میزند. مفاهیمی که به خودی خود و در جایگاه ذاتی شان (جایی بیرون از این گستره ایدئولوژیک) از ارزشی اخلاقی و اسطوره ای برخوردارند.فرآیند هسته هویت ابژه شکل می گیرد و حوزه ایدئولوژیک معنا، صورت بندی می شود و با توقف جریان سیال و آزاد عناصر، آن ها را تثبیت می‌کند.

عکس کاور: قسمتی از عکس کیارنگ علایی

دنیای زیبایی برای خودش داردءاین یک نگاه استانی خوبی است
بیخود نباید از واژههای غربی برای عکسهایی استفاده کرد که غرب خود این نوع نگاه را نمیپذیرد وجایگاههی ندارد
اگرنه جای این تصاویر در موزههای جهان بود نه در گالری میدان سلماس

مهگامه

باعث دلگرمی که برای عکس ها این گونه معانی زیبا و دلنشین خلق می کنید.

مرتضی