برای آخرین و اولین بار؛ نگاهی به دو مجموعهی متأخر «سوفی کل»
«تصویر آخر» از تعدادی عکس همراه با متن تشکیل شده است. در این مجموعه که همهی عکسهای آن در استانبول گرفته شده، سوفی کل از افراد نابینایی که بینایی خود را به شکلی ناگهانی از دست دادهاند خواسته تا دربارهی آخرین تصویری که دیدهاند صحبت کنند. عکس هر یک از این افراد همراه با متن صحبت آنها بر دیوارهای گالری به نمایش در آمده است. در عین حال، تصویری که این افراد نابینا توصیف میکنند، چه به صورت مستند و چه ساختگی در کنار عکس و متن قرار داده شده است.
در کنار این مجموعه، مجموعهی «دیدن دریا» قرار گرفته که شامل تعدادی فیلم دیجیتال است. کل در استانبول، افرادی را در سنین مختلف – از کودک تا پیر - یافت که علیرغم آنکه شهر محل زندگیشان توسط آبها محصور است، هرگز دریا را ندیده بودند. او این افراد را -در حالی که از آنها خواستهشده با دست چشمهایشان را بپوشانند- به ساحل می آورد. آنها دست از روی چشم خود برمیدارند و برای اولینبار با دریای سبز- آبی بیکران روبهرو میشوند. دوربین فیلمبرداری همهی این روند را ثبت میکند، در حالی که عکسهای گرفته شده توسط سوفی کل تنها از پشت سر این افراد گرفته شده است. هر یک از این افراد برای مدت زمانی نامحدود و به اختیار خودشان با دریای پیش روی خود تنها میمانند و سپس به درخواست پیشین هنرمند بر میگردند و به دوربین، رو می کنند. دوربین فیلمبرداری نگاه و حالتی را که پس از اولین مواجهه با دریا در چهره شان ایجاد شده ثبت میکند. این کار به صورت چیدمان ویدئویی و در حالی که صدای دریا شنیده میشود نمایش داده شده است
سوفی کل هنرمند فرانسوی و متولد سال ۱۹۵۳ در پاریس است. کل از هنرمندان سرشناس معاصر به حساب میآید و توسط روزنامهی نیوزویک به عنوان یکی از ده هنرمند مهم در حوزه ی هنر مفهومی معرفی شده است. او که به تولید آثار روایی شهرت دارد، همواره مفاهیمی همچون هویت، ارتباط بین آدمها، حافظه و ادراک را مورد توجه قرار داده است.
در مجموعهی مورد بحث که برای اولین بار در سال ۲۰۱۱ در موزه ی «سابانچی» استانبول به نمایش درآمد، مسئلهی «دیدن» و «ادراک» مطرح میشود. سوفی کل پیش از این نیز در سال ۱۹۸۶ مجموعهی دیگری با عنوان «نابینا - The blind» را در معرض تماشا قرار داده بود که با استقبال منتقدان و عموم مواجه شد. در آن مجموعه، با افرادی که به شکل مادرزاد نابینا بودند مصاحبه شده بود و از آنها خواسته شده بود تصویری از زیبایی توصیف کنند. سپس پرترهی هریک به همراه متن صحبت و تصویر مورد اشاره منتشر شد. پاسخ یکی از آن افراد چنین بود: «زیباترین چیزی که تاکنون دیدهام دریاست. دریایی که آن قدر تا دوردست ها میرود که دیگر نمی توان دیدش». در مجموعه ی حاضر رویکرد اجرایی کلی، مشابه مجموعهی «نابینا»ست با این تفاوت که جنس فقدان مورد بحث متفاوت است. در «تصویر آخر» حافظهی دیداری مورد کنکاش قرار می گیرد و شاهد التقاط میان تخیل و واقعیت در ارتباطی صمیمی با آدم ها هستیم. با خوانش هم زمان متن نوشتاری ( زبان) و متن دیداری ( تصویر) حس فقدان، غیاب و آرزو برانگیخته میشود. ماهیت تصاویر ذهنی، میزان دسترسی افراد به دیدههای خویش و کیفیت و شکل بیان این تجربههای دیداری برجسته میشود. این افراد، کسانی اند همچون خود ما که در اثر یک حادثه، دیگر قادر به دریافت اطلاعات بصری از محیط نیستند. حال، پرسش درباره ی "تصویر" و "زیبایی" از این افراد، سوالات جدیدی را در ذهن مخاطب بر خواهد انگیخت. نکته ی قابل توجه دیگر در این مجموعه، نحوه ی میانجیگری هنرمند است که با کنار هم قرار دادن این سه شکل ارتباطی، عملا مخاطب را نیز در موقعیت ناتوانی بصری رها میکند. خواندن توصیف فرد نابینا، دیدن تصویری از او که مخاطب از نگاهکردن به چشمهای او- به دلیل نابینایی- عاجز است و نیز تماشای تصویری که با متن نوشتاری کاملا یکسان نیست و تنها حدودی از آن را نمایش میدهد، عدم امکان دسترسی به تجربهی بصری دیگری را پر رنگ میکند.
مجموعهی «دیدن دریا» با مسئلهی «امر والا - The Sublime» سر و کار دارد. به نقل از ادموند بورک: «حس ایجادشده توسط عظمت و امر والا در طبیعت، شگفتیست و شگفتی حالتیست که تمام جوش و خروشهای روحی به وسیلهی درجهای از وحشت به تعلیق در میآیند... تأثیر امر والا در بالاترین درجهی آن، همین شگفتی است.» کانت فیلسوف بزرگ آلمانی قرن هجدهم نیز در کتاب «نقد قوهی حکم» مطالعات خود را بر واکنش احساسی مخاطب در مواجهه با کیفیت های پویا، بی انتها و رعب آور موجود در طبیعت متمرکز کرد. سوفی کل، با انتخاب دریا به عنوان سوژه ی کار خود، شکل مواجهه با امر والا را ثبت میکند. این افراد که عموما مهاجران ترکی هستند که از سایر قسمتهای ترکیه به استانبول آمدهاند و در حاشیهی مناسبات اقتصادی و فرهنگی قرار دارند، با حفظ «خود» خویش در برابر دوربین قرار میگیرند و دموکراسی بصری توسط تمهیدهای هنری هنرمند اجرا میشود. دوربین در همه حال پشت افراد قرار گرفته است. مخاطب این ویدئوها امکان تماشای اولین مواجههی این افراد با بیکرانگی پیش رویشان را ندارد. او تنها میتواند لحظاتی پس از آن را ببیند، زمانی که فرد مذکور به تصمیم خویش سر میچرخاند و برای نگاه کردن به دوربین اعلام آمادگی میکند. باز هم در اینجا همچون مجموعهی مکملی که در بالا از آن یاد شد، مسئلهی امر شخصی و عمومی مطرحشده، مرزهای آن مورد توجه قرار میگیرد. هم زمان، به اشتراکگذاشتهشدن چنین تجربهی فردی شاخصی حس صمیمیت و نزدیکی را در مخاطب بر میانگیزد و نیز او را وا میدارد تا در حافظهی خویش به دنبال تجربهی شخصی بگردد و شکل انگیزش خود را به یاد آورد.
سوفی کل در این مجموعهها نیز سوالات معمول خود را -که دغدغهی هنریاش به حساب میآیند- پیش کشیده است: «زیبایی چیست؟» ، «دیدن به چه معناست؟» و این کار را از طریق چند صدایی و به کارگیری رسانه های مختلف هنری پیش برده است.
مجموعهی حاضر، تاکنون در بسیاری کشورهای دنیا از جمله ژاپن، ترکیه، چین، انگلیس، دانمارک و ایتالیا به نمایش گذاشته شده و هم اکنون در موزه ی هنر معاصر کانادا برای بازدید علاقمندان مهیاست.