دربارهی کتاب «باغ آلبالو»
نام «باغ آلبالو» در عرصه هنر و ادبیات یادآور آخرین نمایشنامه چخوف است و شاید ارتباط معنایی میان نمایشنامه چخوف و کتاب عکس؛ دلیل انتخاب باغ آلبالو برای نام این کتاب است به نحوی که داستان این نمایشنامه دربارهی یک زن اشرافزادهی روس و خانوادهاش است که بهعلت قرض، رو به ورشکستگی هستند و باغ آلبالوی خاطرهانگیزشان در گرو بانک است، و چون خانواده غیر از قرض عایداتی ندارد، قرار است در موعد معینی باغ و ملکشان حراج شود. درعینحال، این خانواده هیچ کاری برای نجات خود و جلوگیری از فروش باغ انجام نمیدهند، و در پایان، باغ آلبالو به یک دهقانزادهٔ تازه به ثروت رسیده فروخته میشود و خانوادهی رانوسکی باغ را ترک میکنند، درحالیکه صدای تبری که درختهای باغ را قطع میکند شنیده میشود.
کتاب «باغ آلبالو» تلاشی است از ارائه یک نسخهی عملی برای آنچه پیشتر در کتاب عکاسی مستند به عنوان تئوری واقعه و واقعیت مطرح شد. شیرِژیان در کتاب عکاسی مستند تلاش کرد با ترسیم یک کل بزرگ ارتباط میان اتفاقات موجود را شرطی برای بیان واقعیت گوشزد کند و همچنین با تحلیل و نقد عکاسی مستند ایران و جهان تئوری واقعه و واقعیت را مسیری برای تجدید نظر در واقعیت دانستن لایه اول وقایع مطرح می کند و عکاس مستند را به نگاهی جامعهشناسانه دعوت کند تا مسیر رسیدن به واقعیت را به واسطهی آگاهی از ارتباط میان وقایع کشف کند و تلاش می کند این نوع نگاه که ریشه در تاریخ فلسفه ایرانی دارد اصلی قلمداد کند تا عکاسی مستند ایرانی را بر این تئوری بنا کند. از طرفی ایشان در کتاب عکاسی مستند واقعیت طلبی را امری جدا نشدنی از انسان بررسی میکند که انسان عصر حاضر برای مقصد حقیقت راهی به جز شناخت واقعیت از طریق عقلانیت ندارد پدیده های جهان پیرامون را وقایعی میداند که در عین حال که واقعی هستند ولی نمی توانند بهتنهایی واقعیت باشند و عکاس مستند را به شناخت واقعیت پیرامون خود دعوت میکن. همجنین هشدار می دهد که عدم درک شناخت واقعیت برای عکاس مستند به معنی ترویج واقعیت ساختگی (set up) است که با تکرار رنگ اصالت میگیرد درحالیکه واقعیت یکپارچه تنها مسیری است که می تواند انسان را برسر منزلگاه حقیقت هدایت کند.
کتاب باغ آلبالو در قالب سه اپیزود عکاسی شده است که عکاس در توضیح آن بیان می کند: «اپیزودها در حقیقت ضمن بیان منحصر به فرد و مستقلی که دارند، در عین حال اپیزود قبل و بعد از خود را کامل میکنند. اپیزودها مانند واقعهها، با اتصال و اتحاد خود کل بزرگتری را در ذهن مخاطب شکل میدهند؛ کلی که یک روایت ذهنی از تاریخ معاصر ایران است.»
هنرمند درپیشگفتار نخست کتاب توضیح می دهد که این مجموعه در یک سفرعاشقانه (سفر واقعی و استعاری) شکل گرفته است و واقعیت در پس یک باغ، خود را بر او عریان کرده است و در آن فضای غیر قابل پیشبینی و عدم دسترسی به دوربین عکاسی موبایل را غنیمت دانسته است و از حیرتش وقت مواجه با آنچه دیده است عکس گرفته است و به همین دلیل اپیزود اول کتاب در باغی اطراف نیشابور با موبایل ثبت شده است ولی دو اپیزود دیگر در زمان و مکانی قابل پیشبینی بار دیگر با موبایل ثبت شده است و همین استفاده از عکاسی با موبایل در سه اپیزود فارغ از توجه هنرمند به وحدت فرم کتاب ؛ حاوی دو پیام است: یکی آنکه استلزام ثبت واقعیت برای هر کس که امکان ثبت تصویر دارد و دوم پرهیز عامدانه از فرم های فانتزی و زیبایی شناسی که تاثیر گرفته از ابزار حرفه ای عکاسی است.
کتاب «باغ آلبالو» یک مستند هنری است که هنرمند با وام گرفتن از واقعیت بیرون با یک نگاه شاعرانه به مطالعه سیر تاریخی انقلاب ایران پرداخته است. عکاس مستند در این کتاب با نگاهی آوانگارد با استفاده از موبایل و پرهیز از زیبایی شناسی های رایج، به جای دادن اطلاعات در یک رابطه یک طرفه، مخاطب را به کشف رابطه تاریخی خودش در اثر هنری دعوت میکند، کشفی که مخاطب خودش بخشی از آن است و بدون اضافه کردن تجربه تاریخی مشترک به اپیزودها، از فهم کتاب عاجز می ماند درحالیکه هنرمند تلاش میکند مخاطب خود را در فهم کتاب مشارکت دهد.
با توجه به بمباران رویدادهای خبری ایران و کشورهای همسایه توسط آژانس های خبری، نگاه مرسوم عکاسی مستند در ایران تحت تاثیر نوع زیست در خاورمیانه به خبر نزدیک است و همچنان با توجه به گفتمان رایج رسانههای بین المللی از شرایط اجتماعی و سیاسی ایران و حمایت در نوع انتشار مجموعههای این منطقه باعث گردیده مسیر نگاه عکاسان مستند در ایران به سمت مجموعههای رویداد محور حرکت کند.
بنابراین با توجه به نگاه رایج مستند ژورنالیستی در عکاسی مستند ایران، شاید مجموعه «باغ آلبالو» در نگاه اول یک کار شخصی به نظر برسد ولی با توجه به رفت و برگشت عکاس در جهان «واقع» و«خود» و پیوند رویدادهای واقعی با جهان بینی عکاس بدون دخل و تصرف در واقعیت بیرون؛ یک مجموعه مستند اجتماعی است که تلاش دارد تحولی در راستای تکامل عکاسی مستند را رقم بزند.
کتاب درنظر دارد یک تصویر با تحلیل شاعرانه از انقلاب ایران ارائه دهد و با توجه به پیوند سیاست با انقلابها، صحبت کردن درباره هر انقلابی فارغ از گفتمانهای رایج؛ حرکت بر لبه تیغ است. در این کتاب فارغ از فلشبکهای سیاسی ما شاهد تحلیل تاریخی - اجتماعی در قالب یک نگاه هنری هستیم چون هنرمند تلاش می کند جدا از گفتمان های رایج سیاسی با اتکا بر مسائل اجتماعی جامعه ایران به شکل مستقل سیرگذار جامعه ایران را با محوریت انقلاب بررسی کند.
برای کمک به تحلیل محتوایی کتاب، از جلد آن شروع می کنم، طراحی جلد یکی از امتیازهای کتاب است. تصویری از آلبالوهای یخ زده که روی جلد و پشت جلد را پوشش داده و یخ زدگی و فریز شدن آلبالوها نمادی از ایست تاریخ است، برای نسلی که از خود دیگر تاریخ نمیسازد.
ما در کتاب با سه اپیزود روبرو هستیم: باغ آلبالو، آگهیهای گمشدهها و خیاطی.
محوریت و اشتراک موجود میان هر سه اپیزود روزنامه است. روزنامه نه بیانیه است و نه اطلاعیه و با نشر اخبار و اطلاعات برای همان روز تلاشی برای روشن کردن افکار عمومی است و به موجب همین تازگی است که می توان با مطالعه دورهای روزنامهها بدون واسطه به شرایط سیاسی و اجتماعی آن دوره پی برد و نکته ای که برای دیدن این کتاب اهمیت دارد توجه به تیتر و خبرهای روزنامههایی است که در اپیزودها دیده میشود و عکاس تلاش میکند با وام گرفتن از تیترها مخاطب خود را با رویدادهای روزانهی آن روزها و این روزها در یک همنشینی تاریخی رها کند.
در اپیزود اول (باغ آلبالو) هنرمند تلاش می کند در باغ که نمادی از حقیقت است داستان انقلاب را بیرون از مکان همیشگی آن (خیابان انقلاب) به مخاطب نشان دهد و با تیترهای انقلابی که خون آلبالوها را در خود مکیده است فضای استعاری پیوند انقلاب در مکان حقیقت را نشان دهد. تیترها تلاشی به بازنگری آرمانها دارد و مخاطب با خواندن این تیترها لحظه ای از زمان جدا می شود و در یک سیر تاریخی به موشکافی میان فریادهای انقلابی آن روزها مینشیند.
اپیزود دوم (گمشده ها) اختصاص دارد به آگهی گمشدههای سالهای منتهی به انقلاب. سالهایی که در صفحات روزنامه ها پر بود از گمشدهها، قرار گرفتن این اپیزود در میان اپیزود دیگر، حلقه وصلی میان اپیزود اول و سوم است که بیانگر گمشدگی از تاریخ است و هم خود به تنهایی هویتی مستقل و فارغ از دو اپیزود دیگر دارد و اشاره دارد به گمشدگی از خود. اشاره میکند به نسلی که يا خود گمشده است و يــا گمشده ای دارد و گمگشدگی بیماری نسلی است که نه می داند از کجا آمده است و نه می داند به کجا میرود.
در اپیزود سوم (خیاطی ) روزنامه های دهه نود است؛ که به الگوی های خیاطی بدل شده است برای دوختن لباسی در تن امروز. امروزی که شاید میوه درختان آلبالویی باشد که نتیجه خون بهای خود را در الگوهای یقه انگلیسی و یقه لاله ای میبیند که همچنان همانند اپیزودهای دیگر شرایط زیستی اجتماعی و سیاسی خود را در تیترها و اخبار به هم تنیده است .
کتاب باغ آلبالو از یک کتاب حاوی مجموعه عکس فراتر می رود و به یک سند شاعرانه تاریخی بدل می شود. برای نانوشته های تاریخی که اینبار رنگ تصویر به خود گرفته است. ورقزدن و تماشای کتاب «باغ آلبالو» را میتوان برای کسانی که هنوز دغدغه دیدن و کشف کردن دارند پیشنهاد کرد.