آیا عکس نشانه‌ای شمایلی است؟ / خوانشی از آرای امبرتو اکو درباره نشانه‌های شمایلی
افسانه کامران مقاله ۱۳۹۵/۰۲/۲۰

آیا عکس نشانه‌ای شمایلی است؟ / خوانشی از آرای امبرتو اکو درباره نشانه‌های شمایلی

در واقع در عکس شباهت میان سوژه و عکس نه بر اساس شباهت‌های شیمیایی است که این شباهت‌ها بر اساس شباهت‌های ادراکی است که توسط فرهنگ و به مرور زمان در ما نهادینه شده است.

نوشتن درباره اکو شاید بی‌شباهت به تجربه راوی کتاب «نام گل سرخ» نباشد، راهبی جوان به نام ادسو که سال‌ها بعد از قتل‌هایی که در صومعه صورت گرفته بود به صحنه آن جنایات و ویرانه کتابخانه سوخته باز می‌گردد و جستجوکنان قطعه‌هایی از الواحی پوستی را پیدا می‌کند و در آنها به دنبال باقیمانده‌های کتاب‌ها می‌گردد.(گری رد فورد، 1385، ص331-330) برای نوشتن درباره اکو آن هم در چند صفحه به همان مخمصه‌ای گرفتار می‌آییم که راوی رمان نیز با آن دست به گریان بود. نوشتن درباره کسی که او را مشهورترین نظریه‌پرداز فرهنگی و ادبی اروپا در نیمه دوم قرن بیستم می‌دانند، بسیار سخت است. علی دهباشی در سال 1385 ویژه نامه‌ای درباره‌ی اکو در فصلنامه بخارا منتشر کرد و به بخش‌هایی از شخصیت اکو از منظر نقد ادبی، نشانه‌شناسی، ادبیات، تکنولوژی و فرهنگ روزمره از خلال ترجمه برخی یادداشت‌ها و مقالاتش پرداخت. فارغ از این ویژه‌نامه، عمده‌ی آثار ترجمه شده اکو در ایران بیشتر در حوزه ادبیات و رمان است(۱) اما با توجه به فراوانی آثار و دربرگیری حوزه‌های وسیعی از نقد ادبی، نشانه‌شناسی، مطالعات فرهنگی، تاریخ قرون وسطی، فلسفه و... عموما مقالات پراکنده‌ای نیز از اکو در مجلاتی چون خیال، بیناب، بخارا، ارغنون، فیلم و... ترجمه شده است و به غیر از رمان‌های او چند کتاب با نام‌های «نشانه‌شناسی»(۲)، «اسطوره سوپرمن و چند مقاله دیگر»(۳)، «ایمان و بی‌ایمانی»(۴) و «تاریخ‌ زیبایی‌شناسی»(۵) در ایران منتشر شده است.

همچنین در کتاب‌هایی چون «نشانه‌شناسی فرهنگی»، «هرمنوتیک مدرن؛ گزیده جستارها»، «اس‍ت‍ع‍اره‌: م‍ب‍ن‍ای‌ ت‍ف‍ک‍ر و اب‍زار زی‍ب‍ای‍ی‌آف‍ری‍ن‍ی»، مقالاتی از اکو ترجمه شده است. فارغ از هر گونه کنجکاوی درباره زندگی‌نامه شخصی اکو که امروزه به مدد جستجو در صفحات وب برای همگان امکان‌پذیراست(۶)، نشانه‌شناسی همواره به عنوان یکی از شاخه‌های مهم کاری امبرتو اکو در این ثبت‌های زندگینامه‌ای معرفی شده است، حتی عده‌ای از منتقدان آثار داستانی  او بر این باورند که وی توانسته است تا با استفاده از نظریات نشانه‌شناسی، رابطه میان خواننده و متن و البته معلومات وسیع‌اش درباره قرون وسطی- که به مدد تز دکتری او درباره زیبایی‌شناسی توماس آکویناس قدیس برایش فراهم شده است- رمان‌هایی چون نام گل سرخ، آونگ فوکو و غیره را خلق کند. رمان‌های اکو تقریبا جزو رمان‌های دشوارخوان به خصوص برای خوانندگان فارسی‌زبان تلقی می‌شود، چرا که در اکثر این رمان‌ها خواننده با ارجاعات تاریخی و ادبی فراوانی رو به روست که او را در دریایی از بینامتن‌های متون مقدس و تاریخی غرق می‌سازد.

با اینکه اکو همواره از تاریخ دو هزار ساله نشانه‌شناسی یاد کرده است اما می‌توان او را از پايه‌گذاران اصلي نشانه‌شناسي جديد به شمار آورد. او در مهمترین کرسی‌های دانشگاهی از جمله دانشکده معماری میلان، بلونیا و ... درباره نشانه‌شناسی تدریس کرده است و همچنین عضو هیئت مؤسس مجله بین‌المللی نشانه‌شناسی به‌ نام Versus و دبیرکل انجمن بین‌المللی مطالعات نشانه‌شناسی(1974) است اما اهمیت اکو در نشانه‌شناسی تنها به واسطه کرسی‌های دانشگاهی او و یا مقالات بی‌شمارش در این حوزه و حتی گونه‌ای فرار از تنگناهای نظری نشانه‌شناسی و روی‌آوری او به گونه‌ای خاص از رمان‌نویسی نیست. اکو در دوره‌ای که نشانه‌شناسی ساختارگرا حاکم بود و پیروان راست کیش سوسور به قرائت و برداشتی مکانیکی در پس هر متنی می‌اندیشیدند، با دیدگاهی متعادل به اهمیت و نقش زمینه اجتماعی و فرهنگی در قرائت نشانه‌ها پرداخت. او در کتاب«نظریه نشانه‌شناسی» (1976) در پی ادغام دیدگاه ساختارگرای یلمزلف با نشانه‌شناسی ادراکی-تفسیری پیرس بود (به نقل از چندلر، 1386، ص 31).

وی معتقد است که در نشانه‌شناسی نه از نشانه‌ها، بلکه باید از نقش نشانه‌ای سخن به‌ میان آورد؛ نقشی که رابطه‌ای قراردادی میان بیان و محتوا است. اکو به گونه‌شناسی نشانه‌ها معتقد نیست؛ او می‌گوید فرهنگ و قراردادهای منتج از آن، در زمره عوامل عمده تولید نشانه هستند. اکو کسی بود که ارزش‌های ناپیدای متون پیرسی را به ما شناساند، وی همواره از پیرس نه تنها به عنوان نشانه‌شناس بلکه به عنوان فیلسوفی که حق مطلب درباره او به درستی ادا نشده است، یاد می‌کند. در این مقاله تنها به آرای اکو درباره تصویر و نشانه‌شناسی که منابع اصلی آن مقاله «نقد تصویر»(۷) که  پیش‌تر در کتاب «تفکر عکاسانه»(۸) منتشر شده است و همچنین کتاب «نشانه‌شناسی»(۹) او خواهیم پرداخت. در این کتاب اکو گونه‌شناسی شیوه تولید نشانه‌ها را ارائه می‌دهد؛ وی تقسیم‌بندی نشانه‌ها خصوصا نشانه‌های شمایلی را در هم می‌ریزد و با واکاوی در آرای پیرس و یلمزلف فهم جدیدی از انواع نشانه‌های شمایلی و رمزگان آن را برای ما به ارمغان می‌آورد.

تقسیم‌بندی نشانه‌ها از منظر اکو:

اکو در کتاب «نشانه‌‏شناسی» خود مدعی شد که نشانه‌‏ها را نباید فارغ از قلمرو اجتماعی- فرهنگی‏شان مورد بررسی قرار داد. به همین دلیل او نظریه «نشانه‌‏پردازی ناکرانمند»(۱۰) را مطرح نمود. فهم و دریافت‏ نشانه‏‌ها از نظر وی در قلمرو فرهنگی اجتماعی مستلزم به‏‌کارگیری فرضیه و روش‏‌های پلیسی است که همواره استنباط‌های خود را در بوته آزمایش می‌‏سنجد. هر مفسری باید زبان خاصی را که در یک اثر هنری به کار رفته کشف و شناسایی کند و در سایه فهم این‏گونه زبان به معیارهای زیبایی‌شناختی اثر دسترسی پیدا کند. از نظر اکو نشانه‌‏شناسی‏ نباید به رشته‏‌ای خشک و بی‌‏روح تبدیل شود و به بهانه گرایش علم‌‏مدارانه از ورود به‏ ساحت‏‌های هنری و فرهنگی محروم گردد. نشانه‌‏شناسی باید به سپهر اندیشه یک اثر وارد گردد و به ابعاد و جنبه‏‌های درونی اثر پی برد(ضیمران، 1385، ص222).اکو در کتاب نشانه‌شناسی با بکارگیری مدل یلمزلف(۱۱) سعی در روشن‌کردن نقش نشانه‌ای نشانه‌ها دارد، یلمزلف با معرفی دوگانه‌های معنی/لفظ و صورت/جوهر از مفهوم دال و مدلول سوسور فراتر می‌رود. از این رو وی ابزار مفهومی قوی‌تری برای توصیف گفتمان‌ها و نظام‌های نشانه‌ای غیرزبانی به دست می‌دهد.

از نظر اکو «تمام نشانه‌شناسی نه از نشانه‌ها بلکه از نقش‌های نشانه‌ای تشکیل شده است»(اکو، 1387، ص 20). اکو معتقد است که به کارگیری مدل یلمزلف به ما این امکان را می‌دهد تا مواردی ر ا که در آنها از نقش نشانه‌ای برای دروغ گفتن، ارجاع به حالات یک جهان ممکن به جای جهان واقعی و همچنین امکان صورت‌بندی مفاهیمی چون تمثیل و شباهت را که با نشانه‌های شمایلی به کار می‌رود، را بفهمیم (اکو، 1387، ص21). در واقع چارچوب یلمزلف متون را طبق ابعاد متفاوت‌شان تحلیل می‌کند. بر مبنای آرای یلمزلف می‌توان تحلیلی نظام‌مند از متون به دست داده، شرح مفصلی از ساختمان نشانه ارائه داد. همچنین بر این اساس مشخص می‌شود که مادیت نشانه خود می‌تواند دلالت‌گر باشد.

- نقد اکو به شمایلی بودن نشانه تصویری

مهمترین دیدگاه اکو که می‌تواند در این مقاله راهگشای  نقد تصویر و تصویر عکاسی از منظر نشانه‌شناسی باشد، بحثی است که او درباره منش شمایلی نشانه‌های تصویری و کدهای بازشناسی مطرح می‌کند. وی در ابتدای مقاله «نقد تصویر» در خصوص مهمترین تمایز نشانه‌های تصویری و زبانی می‌گوید: «چه در آثار پیرس(۱۲) و بعد موریس(۱۳) و چه در موضع‌گیری‌های مختلف نشانه‌شناسی معاصر، همواره نشانه تصویری را نشانه‌ای دانسته‌اند که برخی از خواص شیئی را که نمایان‌گر آنست را داراست؛ حال آن‌که یک بررسی پدیدارشناسانه ساده هرگونه بازنمایی، اعم از آن‌که نقاشی باشد یا عکس، نشان می‌دهد که تصویر، هیچ‌یک از خصوصیات شیئی را که نشان‌دهنده‌ي آن است ندارد؛ و انگیختگی تردیدناپذیر نشانه تصویری برخلاف اختیاری بودن نشانه زبانی یک‌باره از بین می‌رود و این تردید را به ذهن ما راه می‌دهد که نشانه تصویری نیز کاملاً بی‌دلیل و دل‌خواهانه، قراردادی و بدون انگیزه است» (اکو ، 1377، ص73).

- نشانه تصویری از نظر اکو

از نظر اکو ویژگی‌های نشانه تصویری که منجر به بازشناسی آن می‌شود اینگونه تبیین می‌شود: «نشانه‌های تصویری برخی از شرایط دریافت حسی را مانندسازی می‌کنند که با کدهای ادراکی عادی هم‌بسته‌اند. به عبارت دیگر، ما تصاویر را به مثابه پیامی مرتبط با رمزگانی خاص دریافت می‌داریم، اما کلیه کنش‌هایمان در جهت شناخت تابع رمزگان ادراکی عادی است. لیکن، باید توجه داشت که نشانه‌تصویری صرفاً برخی از شرایط دریافت حسی را مانندسازی می‌کند: در این‌جا، ‌بار دیگر با مسئله گزینش و نگارش جدید مواجهیم. اصل ایجاز چه بر عمل یادآوری چیزهای درک شده و چه بر عمل بازشناسی (recognition) اشیاء آشنا حاکم است و مبنای آن همان چیزی است که آن را رمزگان بازشناسی می‌نامیم» (اکو، 1377، ص 73).

یکی از مهمترین رمزگانی که اکو در تعریف و ادراک نشانه‌های تصویری از آن یاد می‌کند، رمزگان بازشناسی است. این رمزگان برخی از بامعناترین ویژگی‌های شیئی را، به منظور یادآوری و پیام‌رسانی آنی، فهرست می‌کند. مثلاً، ما یک گورخر را از فاصله دور و بدون توجه به شکل دقیق سر یا تناسب میان اندازه پاها با پیکرش باز می‌شناسیم. کافی است که دو خصلت اصلی را بازشناسیم. چهارپایی را و خطوط اندام را. همین کدهای بازشناسی بر گزینش شرایط دریافت حسی، که تصمیم به نگارش‌شان به صورت نشانه‌ای تصویری داریم، نیز حاکم است (اکو، 1377، ص74).

بر این اساس، می‌توانیم بگوییم که «هر آن‌چه در تصاویر به نظر ما قیاسی، پیوسته، غیر مشخص (غیر عینی)، انگیزه‌مند، طبیعی و نتیجتاً «نامعقول» می‌آید، صرفاً چیزی است که با وضعیت کنونی شناخت و قابلیت‌های عملیاتی ما، هنوز موفق نشده‌ایم آن را به چیزی ناپیوسته، رقمی و کاملاً نایکسان تقلیل دهیم. اما در مورد پدیده مرموز تصویر که «شباهت دارد»، فعلاً همین که فرایندهای نهفته در مکانیسم‌های دریافت حسی را بازشناسیم، کافی است»(اکو، 1377: 75).. «از نگاه وی بی‌تردید کدهای تصویری ضعیف‌تر، گذراتر،‌ و محدود به گروه‌های قلیل یا گزینش‌های شخصی واحد هستند، چرا که از جمله کدهای نیرومند نظیر کدهای زبان کلامی نمی‌باشند»(همان).

هر چند شفر بر خلاف اکو به رمزگان بازشناسی اعتقادی ندارد و معتقد است که اکو نیز هم‌چون بسیاری دیگر از نشانه‌شناسان، به اشتباه عرف‌گرایی را معادل الزام آموخته‌های قبلی و وجود قواعد می‌گیرند. از نظر او «آموختن می‌تواند ماحصل تجربه‌ای باشد که از مشاهده رخدادهای طبیعی که اغلب به معنای تکرار واقعه مشخص است ناشی شود» (نقل از سونسون،1387، ص120). در اینجا لازم است تا معنای نشانه تصویری و تمایز آن با سایر نشانه‌ها را از منظر اکو دریابیم. از نظر اکو «نشانه تصویری تقریباً همواره یک واحد معنایی(۱۴) است. یعنی چیزی که در زبان کلامی هم‌تراز واژه نیست، بلکه هنوز یک پاره گفتار(۱۵) است. تصویر یک اسب به مفهوم «اسب» نیست بلکه حداقل بر این معنا دلالت دارد که «این‌جا اسبی سفید از نی‌مرخ ایستاده است»، مکتب مارتینه(۱۶) ثابت کرده است که «رمزگان‌هایی وجود دارند که قادرند واحدهایی معنایی را قراردادی سازند که به هیچ صورت دیگر به واحدهای تلفظی کوچکتر قابل تقسیم‌بندی فرعی نیستند» (اکو، 1377، ص75). تلاشی که اکو در تبیین نشانه شمایلی با سایر نشانه‌های تصویری دارد، نکته‌ای است که تا به امروز جذابیت و مقبولیت خود را در نزد نشانه‌شناسانی چون سونسون و ... حفظ کرده است. اکو معتقد است که تصویر یک شی بر مبنای نوعی رابطه همبسته فرهنگی دلالت بر آن شی دارد، و قبل از هر چیز باید خود را از چند مفهوم مرتبط به نشانه شمایلی خلاص کنیم.

 از نظر اکو نشانه‌هایی شمایلی‌اند که:

  1. ۱- دارای همان خصوصیات موضوع خود هستند

  2. ۲- شبیه موضوع خود هستند

  3. ۳- قابل قیاس با موضوع خود هستند

  4. ۴- به واسطه موضوع خود انگیخته شده‌اند

  5. ۵- نشانه‌های شمایلی به صورت اختیاری رمزگذاری شده‌اند. اکو معتقد است که بر خلاف این باور رایج، برخی از نشانه‌ها توسط فرهنگ رمزگذاری شده‌اند، بی آنکه بدین وسیله ثابت گردد که کاملا اختیاری هستند، به این ترتیب برای مقوله قراردادی بودن، انعطاف بیشتری قائل می‌شویم.

  6. ۶- نشانه‌های شمایلی، خواه اختیاری و خود انگیخته، به صورت واحدهای معتبری قابل تحلیل هستند که رمزگذاری شده و تابع تجزیه چندگانه مانند نشانه‌های کلامی می‌باشند. در واقع با پذیرش گزاره 5 ، گزاره 6 را هم باید بپذیریم، امری که از نظر اکو ما را با تناقض رو به رو می‌کند (اکو، 1387، ص40).

  7.  

در واقع در اینجا اکو نکته‌ی بسیار با اهمیتی را درباره نشانه‌های شمایلی مطرح می‌کند که عموما در نشانه‌شناسی تصویر به آن توجه نمی‌شود. از نظر وی، نشانه‌های شمایلی به لحاظ فرهنگی رمزگذاری شده‌اند، بی‌آنکه این امر به معنای آن باشد که آنها به صورت اختیاری با محتوای خود و نه بیان‌شان که به عناصر مجزا قابل تجزیه است، رابطه همبسته پیدا کرده‌اند.

حال می توان با این تحلیل اکو درباره شمایلی‌بودن عکس‌ها و خصوصا عکس‌های بر اساس شباهت به دلایل محکم‌تری رسید. در واقع در عکس شباهت میان سوژه و عکس نه بر اساس شباهت‌های شیمیایی است که این شباهت‌ها بر اساس شباهت‌های ادراکی است که توسط فرهنگ و به مرور زمان در ما نهادینه شده است. از این رو بعید نیست برای قبایلی که تاکنون تجربه‌ی عکاسی را نداشته باشند، عکس شخص هیچ شباهتی با خود شخص نداشته باشد! در ادامه اکو با واکاوی تعریفی که پیرس از نشانه‌های شمایلی ارائه می‌کند به ما نشان می‌دهد که «شباهت» نباید تنها وجه تعریف ما از نشانه‌های شمایلی باشد، چرا که طبق تعریفی که پیرس از شمایل ارائه می‌دهد، شمایل نشانه‌ای است که بتواند موضوع خود را از طریق مشابهت بازنمایی کند در اینجا مفهوم شباهت به معنای آن نیست که دارای همان خصوصیات باشد. به طور مثال شباهت در هندسه به معنای مشابهت در همه خصوصیات به جزء ابعاد است(تفاوت بین تمساح و سوسمار) از نظر اکو تعریف هندسی شباهت در تعریف نشانه شمایلی کارساز نیست. از نظر او باید در تعریف شمایل بر یک قرارداد فرهنگی که اعتبار برخی عناصر یک شکل را در رابطه با اشکال دیگر مشخص می‌کند، تکیه کرد (قواعد دگردیسی).

  1. اکو با رد نظر موریس (1946) مبنی بر اینکه نشانه‌ای شمایلی است که دارای خصوصیات مصداق‌های خود باشد با تاکید بر مثال‌هایی چون شباهت میان پرتره نقاشی یک فرد و خود شخص نتیجه می‌گیرد که نشانه‌های شمایلی از همان خصوصیات فیزیکی شی برخوردار نیستند اما یک ساختار ادارکی «مشابه» با ساختاری را به وجود می‌آورند که شی محرک آن است. از نظر او داوری در خصوص شباهت بر معیارهای معتبری مبتنی است که توسط قراردادهای فرهنگی وضع شده‌اند (اکو، 1387، ص44-43).

در واقع معیار مشابهت مبتنی بر قواعد(نظیر تعریف هندسی شباهت و یا تناسب) بعضی از جنبه‌ها را بر می‌گزیند و برخی دیگر را حذف می‌کند، این اتفاقی است که همواره در ادارک ما و تجربیات ما نسبت به خطای باصره وجود دارد (اکو، 1387، ص45-44). اکو با نقل قولی از گیبسون(۱۷) (1966) که مشابهت یک محصول است و نیاز به یادگیری دارد بر این مساله صحه می‌گذارد. از نظر اکو شمایل‌ها از طریق دگردیسی عمل می‌کنند.

همچنین از نظر وی «نشانه‌های طبیعی نه بر اساس خصلت طبیعی‌شان بلکه بر اساس خصلت قراردادی‌شان تعریف می شوند» (اکو، 1387، ص54). تاریخ هنر شاهد آن است که که هنرمندان بی‌شماری آثاری را در زمانه خود خلق کرده‌اند که به دلیل خصلت نه چندان واقع‌گرایانه‌شان مورد پذیرش قرار نگرفته‌اند. از نظر اکو «این امر دلالت بر آن دارد که هنرمند نوعی دگردیسی بر اساس قواعدی ابداع کرده است که هنوز توسط جمع مورد پذیرش قرار نگرفته است» (اکو، 1387، ص55-54).

- نتیجه گیری بحث اکو از شمایل

مهم‌ترین نتیجه‌ای که از نظریات اکو درباره نشانه‌های شمایلی می‌توان گرفت این است که در تصاویر، ما با مجموعه‌ای ماکروسکوپیک و متونی سرو کار داریم که نمی‌توان عناصر تجزیه‌پذیر آنها را تشخیص داد. آنچه نشانه شمایلی خوانده می‌شود، یک متن است؛ دلیل این امر نیز آن است که هم ارز کلامی آن یک کلمه ساده نیست، بلکه دست‌کم نوعی توصیف یا پاره‌گفتار و گاه حتی یک گفتمان، یک کنش ارجاعی یا یک کنش لفظی است. واحدهای شمایلی در خارج از بافت خود، شان و مقامی ندارند و در نتیجه به یک رمزگان تعلق پیدا نمی‌کنند؛ «نشانه‌های شمایلی» در خارج از بافت خود نشانه نیستند و چون شبیه به موضوع خود نیستند، به دشواری می‌توان درک کرد؛ چرا که آنها دلالت بر چیزی دارند، با این همه، آنها به چیزی دلالت می‌کنند. تنها می‌توان چنین تصور کرد که یک متن شمایلی بیش از آن که به یک رمزگان بستگی داشته باشد، خود فرایند ایجاد رمزگان است. از نظر اکو «مقوله شمایل‌گرایی هیچ سودی ندارد، جز اینکه این افکار را مغشوش سازد، این مقوله نه پدیده‌ای منحصر به فرد است و نه پدیده‌های نشانه‌شناختی را تعریف می‌کند. با تعمق بیشتر در می‌یابیم که این تنها مفهوم نشانه شمایلی نیست که دچار بحران شده است، بلکه خود مفهوم نشانه است که غیر کاربردی شده است و بحران شمایل‌گرایی صرفا یکی از پیامدهای فروپاشی بنیادی‌تر آن است» (اکو، 1387، ص62).

از نظر اکو «تدوین گونه‌شناسی نشانه‌ها پروژه‌ای اساسا اشتباه بوده است و به همین دلیل تا این اندازه به مهمل‌گرایی منتهی شده است. جایگزینی این پروژه با گونه‌شناسی شیوه‌های تولید نقش نشانه‌ای به ما این اجازه را خواهد داد که در چارچوب یک رده‌شناسی جدید، هم نقش نشانه‌ای مستقل و هم واحدهای بافتی در کلیت خود را در یک جا جمع کنیم. این واحدها نقش‌های نشانه‌ای کلان و کم رمزگذاری شده‌اند؛ نوعی واحدهای کلان بافتی که بی‌شک دارای نقش دلالت هستند، اما «واحدهای دستوری» آنها را نمی‌توان تشخیص داد» (اکو، 1387، ص63).

  • ۱) اطلاعات کتاب‌شناختی رمان و ادبیات داستانی اکو:

    • - اکو، اومبرتو؛ گل سرخ یا هر نام دیگر، مجتبی ویسی، تهران، اختران، 1386، چاپ اول.

    • - اکو، اومبرتو؛ نام گل سرخ، شهرام طاهری، تهران، شباویز، 1378.
  • - آونگ فوکو، ترجمه‌ی رضا علیزاده، نشر روزنه، تهران.

  • - بائودولینو، ترجمه‌ی رضا علیزاده، نشر روزنه، ،1386تهران.

  • - سه قصه، ترجمه ي غلامرضا امامی،نشر چکه،1392، تهران.

  • - از اکو سه کتاب کودک نیز به فارسی برای کودکان برگردانده شده است.

۲) اکو، اومبرتو؛ نشانه‌شناسی، پیروز ایزدی، تهران، ثالث، 1387.

۳) اکو، اومبرتو؛ اسطوره سوپرمن و چند مقاله دیگر، خجسته کیهان، تهران، ققنوس، 1384، چاپ اول.

۴) اکو، اومبرتو و مارتینی، کاردینال؛ ایمان یا بی‌ایمانی (مکاتبات اکو و مارتینی)، علی‌اصغر بهرامی، تهران، نی، 1382، چاپ اول.

۵) اکو، امبرتو، تاریخ زیبایی شناسی، هما بینا، نشر متن (فرهنگستان هنر)، تهران، چاپ اول 1385.

۶) سایت شخصی اکو

؟؟؟ ضمیران، محمد؛ اومبرتو اکو و نشانه‌شناسی، مجله فرهنگی و هنری بخارا (ویژه‌نامه اومبرتو اکو)، تهران، 1385، سال نهم، شماره مسلسل 52.

۷) نقد تصویر، امبرتو اکو، ترجمه ی فرهاد ساسانی ، فصلنامه خیال،شماره 20 ، زمستان 1385.

همچنین این مقاله  با نام «نقد تحلیلی تصویر»،  امبرتو اکو ، کاوه میر عباسی، فصلنامه عکاسنامه- زمستان 1377 ترجمه شده است ، در تفاوت ترجمه های این متن اکو باید گفت که ساسانی معادل های دقیق تری برای واژگان تخصصی نشانه شناسی یافته است اما در مجموع برگردان میر عباسی قابل فهم تر است. از این رو  در این رساله هر دو برگردان با نیم نگاهی به مقاله اصلی مورد استفاده قرار گرفته است( مولف).

۸) Umberto Eco, “Critique of the Image”, in: Victor Burgin (ed.), Thinking Photography, (London , Macmillan Press LTD, 1982).   

۹) اکو، اومبرتو؛ نشانه‌شناسی، پیروز ایزدی، تهران، ثالث، 1387.

۱۰) Unlimited semiosis

۱۱) Hjelmsle

۱۲) Pierce

۱۳) Morris

۱۴) Seme

۱۵) Utterance

۱۶) Martinet (منظوراکو مشخصاً آخرین تحقیقات لوئیس پریئتو Luis Prieto است) 

۱۷) Gibson

  • - اکو، امبرتو. 1377، نقد تحلیلی تصویر، ترجمه کاوه میر عباسی، عکاسنامه.

  • - اکو، اومبرتو؛ نشانه‌شناسی، پیروز ایزدی، تهران، ثالث، 1387.

  • - چندلر، دانيل. 1386، مبانی نشانه شناسی. ترجمه مهدی پارسا، انتشارات سوره مهر.

  • - سونسون،گوران.1387، نشانه‌شناسی عکاسی (در جستجوبي نمايه)، ترجمه سيد مهدي مقيم‌نژاد، نشر علم.

عکس: Bernardo Pérez