چرا عکسها جلوی جنگ را نمیگیرند؟
امروز[۱۵ دسامبر] روزنامه نیویورک تامیز یادداشت به شدت احساسی و انتقادی مایکل کیملمن را ( Michael Kimmelman) در مورد فقدان واکنش عمومی به کشتار در سوریه منتشر کرد. در این یادداشت آمدهاست: «هم بمبها هستند که میآیند و هم تصاویری که از حلب بیرون میآیند و تعداد آنها بسیار زیاد است.» موضوع و ترحم جاری در این یادداشت، معطوف به این است که چرا بمبها موثرند، ولی عکسها بیتاثیر. و البته به اعتقاد این نویسنده دردناکتر اینکه عکسها نسبت به عکسهایی که از فجایع پیشین گرفتهمیشد بیاثرتر هستند. او به عکسهایی مانند عکس نمادین «ناپالم» به عنوان یکی از عکسهای شاخص از جنگ ویتنام بود، اشاره میکند و میگوید: «این عکسها برای هفتهها، ماهها و سالها بر چرخه اخبار موثر بودند و بر مقیاس سیاستهایی که عامل این فجایع بودند موثر واقع میشدند.»
طبیعتا سوالی که برای ما پیش میآید این است، چه اشکالی در کار ما وجود دارد؟ اولین جوابهایی که به ذهن میرسند، تردیدهای همیشگی هستند: تعصب، شبکههای اجتماعی و لبریز شدن احساس شفقت و ترحم که قطعا در میان این تردیدها جایگاه پایینی ندارد. خب همهی این عوامل را میتوان عامل کم اثر بودن عکسها دانست، اما گمان میکنم که بار دیگر اینجا هم برای عکاسی پاپوش دوختهشدهاست.
اجازه بدهید با تعدادی از واقعیتهای مسلم در مورد این موضوع شروع کنم: اول از همه اینکه پوشش جنگ سوریه و بحران پناهندگان که بر اثر آن ایجاد شدهاست باعث شد تا بسیاری از دولتها و افراد شروع به کمک کنند. صدها میلیون دلار از سوی دولتها و به صورت کمکهای امدادی خیریه به منطقه اعزام شد و هزاران نفر درهای خانههایشان را در سراسر جهان گشودند. قطعا عکسها نقشی در این اقدامها داشتند. این واقعیت که برخی از این عکسها به اندازهی عکسهای شاخص دوران گذشته دیدهشدهاند، خود به خود نشان دهنده مشارکت احتمالی آنها در این کمک رسانیها است و خیلی افراد هستند که بر درستبودن این گزاره صحه بگذارند.
اما این عکسها به تنهایی نبودند که این کار را کردند، و این ما را به مساله بعدی میرساند. آن عکسهای عالی نبودند که عامل گردش چرخه خبر برای این سالها شدند. کسانی مانند من که این عکسهای شاخص را مطالعه کردهاند، این را آموختهاند که ارزش آنها به اثر مستقیم و معمولیشان نیست. چرخه خبر بدون توجه به عکسها میگردد، در حالیکه عکسهای نمادین در طول زمان رشد میکنند. (اگر نمادین نباشند آنگاه دیگر شاخص نیستند.) این عکسهای نمادین به کارهای بسیاری آمدهاند و ممکن است اثر آنها درازمدت باشد، اما آنها جنگ را پایان نمیدهند، به قحطی پایان نمیدهند و در هر صورت تاریخ را در مسیرش متوقف نمیکنند.
و در کل هیچ کار دیگری هم نمیکنند، و این ما را به مساله بعدی در مورد انتقادهایی که از بلااثر بودن عکاسی میشود، میکشاند. چند کلمه تاکنون در مورد حلب نوشتهشدهاست؟ چند مقاله، یادداشت و پستهای وبلاگی؟ چند گزارش ویژه؟ چند نامه از سوی مقامات مذهبی؟ چند نامه به سردبیر؟ چرا نباید این نوشتهها بار گناه بلااثر بودن را بر دوش بکشند؟ آنها هم یک بار مصرف هستند، آنها نیز کوتاه مدتاند، عامل چرخش چرخه خبر برای مدت طولانی نمیشوند و هر اندازه هم که شهادت بدهند باعث راه افتادن اعتراضات عمومی نمیشوند.
در عین حال به این معنی نیست که افکار عمومی بدون هیچ امیدی، بیتفاوت شدهاند. برای اینکه هر چیزی بتواند جذاب و قانعکننده باشد، باید شرایط متعددی فراهم باشد. فقط اگر یک مثال بخواهیم بزنیم یک فرآیند سیاسی لازم است. افکار عمومی بیتفاوت نبودهاست و شفقت و دلسوزی بسیاری هنوز در دل مردم هست، همچنان امکانپذیر است که هم از شبکههای اجتماعی استفاده کنیم و هم شهروند دلسوزی باشیم، لزومی هم به پشتیبانی آدمهای از خود متشکر نیست. اما شکست بسیار بزرگ در زمین دولتها و دیپلماسی و رهبران سیاسی بود، آنها هستند که باید مسوولیتپذیر باشند.
فاجعه در حلب اجتنابناپذیر نبود، و هنوز نیاز زیادی برای پایان درگیریها وجود دارد، چه در حلب و چه در دیگر نقاط منطقه. کیملمن در مورد مهمترین نکات درست میگوید: ما وقتی خرابههای حلب را میبینیم باید احساس وحشت و شرم کنیم. افکار عمومی باید برای آنان که بیخانمان شدهاند تقاضای کمک کنند، برای بازسازی مخروبهها تقاضای کمک کنند، باید خواهان پایان جنگ شوند. او در عین حال زیرکانه پیشنهاد میکند که یک جنبش اعتراض عمومی نیازمند «سازماندهی آرام و گام به گام است.» همیشه این گونه بودهاست. و آنان که کشتارها را انجام میدهند روی همین کند بودن واکنش افکار عمومی حساب میکنند. مشکل پیچیده است و راهکارهای جایگزین بسیاری چه بزرگ و چه کوچک برای حل آن باید امتحان شود.
اگر شبکههای اجماعی هم کمک کنند که چه بهتر. اگر عکسها بتوانند تغییر ایجاد کنند، آنگاه باید شکرگزار باشیم که این رسانه وجود دارد. اما اجازه بدهید که خودمان را سر کار نگذاریم. اشکال اصلی از طرف ما یا رسانههای ما نیست. اجازه دادهشد حلب مخروبه شود و در حالیکه تمام این اتفاقات جلوی چشم ما رخ داد، آنان که مسئول آن بودند، هنوز واقعا معرفی نشدهاند.
منبع: +