چرا چیزی به نام عکس نمادین وجود ندارد
استوارت فرانکلین مقاله ۱۳۹۵/۰۸/۱۸

چرا چیزی به نام عکس نمادین وجود ندارد

آیا عبارت عکس «نمادین» بیش از اندازه تکراری و دست‌مالی شده نیست؟ مگر نماد و تصویر تقریبا به یک معنی نیستند؟

ترجمه: شهاب شهسواری

اولین برخورد من با تصاویری که به آنها نمادین گفته می‌شود یک پوستر چه‌گوارا با رنگ‌های صورتی و فیروزه‌ای بود. بعد از آن نوبت به میدان تیان‌آن‌من رسید. عکسی از مردی که سال ۱۹۸۹ جلوی ستونی از تانک‌ها در چین ایستاده‌است.

من جدیدا نسبت به واژه «نمادین» به شدت حساس شده‌ام و این واژه فکر من را به خودش مشغول کرده‌است. قطعا اگر شما در دوره و جای دیگری زندگی کرده‌باشید با تصاویر «نمادین» دیگری روبرو شده‌اید. در هالیوود عکس‌های هنرمندانه‌ای از گرتا گاربو (Greta Garbo) وجود دارد، در چین تصاویر مائو. اما آیا عبارت عکس «نمادین» بیش از اندازه تکراری و دست‌مالی شده نیست؟ مگر نماد و تصویر تقریبا به یک معنی نیستند؟

بگذارید مثالی بزنم، به دعوای عکس‌های کلیسا در دوران بیزانس فکر کنید. آنان که طرفدار پاپ گرگوری اول بودند، فکر می‌کردند که تصاویر می‌تواند به بی‌سوادان کمک کند تا داستان‌های انجیل را بیاموزند. آنها که مخالف بودند، یعنی افرادی از کلیسای شرقی که به زبان یونانی سخن می‌گفتند، هوادار روش سنتی‌تر پرکردن کلیسا با تابلوهایی از تصویر قدیسان یا شمایل بودند، (شمایل دقیقا همان کلمه یونانی است که معنی تصویر می‌دهد.) قدیسانی که برای بیش از ۱۲۰۰ سال در ادعیه از روی شمایل‌هایشان تحسین شده‌بودند اکنون برای میانجی‌گری و وساطت میان دعوا فراخوانده شده‌بودند.

 

در سوگ مسیح - حوالی سال ۱۴۸۰ - اثر آندره‌آ مانتینا (Andrea Mentgna) عکس از: دِآ جی سیگولینی (Dea\G Cigolini) - منبع: گتی ایمجز/دی‌آگوستینی
در سوگ مسیح - حوالی سال ۱۴۸۰ - اثر آندره‌آ مانتینا (Andrea Mentgna) عکس از: دِآ جی سیگولینی (Dea\G Cigolini) - منبع: گتی ایمجز/دی‌آگوستینی
 

چه گوارا، چند لحظه پس از مرگ - منبع: اس‌تی‌آر / رویترز
چه گوارا، چند لحظه پس از مرگ - منبع: اس‌تی‌آر / رویترز

  

گزارش شده است که قدیس ارنستو «چه» گوارا هم دست کم وقتی در سال ۱۹۶۷ در بولیوی اعدام شد، به دار و دسته قدیس‌ها پیوست. وقتی که زنده بود قیافه‌اش شبیه به نقاشی یک بچه دبستانی از چهره‌ی مسیح بود. اما وقتی مُرد، چهره‌اش شبیه به نقاشی دمروی «در سوگ مسیح» اثر «آندریا مانینا» شد. به شکل بی‌نظیری او هم‌زمان به شمایلی مذهبی و شمایلی سکولار بدل شد.

آیا این رویدادی درون رویداد دیگر است که عامل نمادین (شمایل‌وار) شدن یک تصویر می‌شود یا خود عکس‌ها نمادین (شمایل‌وار) هستند؟

در واقع سوال این است که آیا عکس آلبرتو کوردا (Alberto Korda) از «چه» نمادین (شمایل‌وار) بود که تا کنون میلیون‌ها بار بازنشر شده یا شخص «چه» یک نماد (شمایل) بود؟  در کنار بسیاری دیگر از عکس‌ها در کتاب « شمایل‌های عکس (Photo Icons)» اثر نویسنده‌ی آلمانی «هانس میشل کوتزل (Hans-Michael Koetzle) از عکسی از «چه» در حال سیگار کشیدن که توسط «رنه بوری (René Burri) به سال ۱۹۶۳ گرفته‌شده‌است هم با عنوان نمادین (شمایل‌وار) یاد شده‌است. آیا این هر دو عکس هر دو نمادین (شمایل‌وار) هستند یا خود «چه» است که نمادین (شمایل‌وار) است؟ در عین حال تا حالا ندیده‌ام هیچ کس از عکسی نمادین (شمایل‌وار) از آدولف هیتلر سخن بگوید، در حالی که تعداد زیادی عکس ماندگار و خاطره‌انگیز از او وجود دارد.

لباس شام محصول کمپل که از روی طراحی چاپ روی سطح اندی وارهول تهیه شده‌است - عکس از: لوئیزا گولیاماکی (Louisa Gouliamaki) - منبع: آژانس فرانس پرس / گتی ایمجز</p>


<p>
لباس شام محصول کمپل که از روی طراحی چاپ روی سطح اندی وارهول تهیه شده‌است - عکس از: لوئیزا گولیاماکی (Louisa Gouliamaki) - منبع: آژانس فرانس پرس / گتی ایمجز

برگردیم به میدان تیان‌آن‌من، چهار عکاس (که تصادفا یکی از آنها خود من بودم) از درون هتلی در کنار میدان داشتیم عکس‌هایمان را از مردی می‌گرفتیم که جلوی ستونی از تانک‌ها ایستاده‌است. هر یک از نسخه‌های عکس این چهار عکاس به صورت‌های و در زمینه‌های متفاوت برچسب شمایل‌وارگی و نمادین خورده‌اند. بار دیگر، آیا این یک رویداد درون رویداد دیگر است یا اینکه تصاویر خودشان نمادین (شمایل‌وار) هستند؟ یا شاید اصلا این صفت نمادین (شمایل‌وار) یک صفت بی‌معنی، دست‌مالی شده، مملو از اهداف سیاسی و یا حتی یک عبارت تبلیغاتی و بازاریابی است؟ برای پاسخ دادن به این سوالات باید به پیگیری پیشینه تاریخی شمایل‌های غیردینی (Secular) از نشانه‌شناسی تا غلو بپردازیم.

یک قرن پیش از ظهور فرهنگ عامه (Pop Culture) عبارت شمایل در نشانه‌شناسی ظهور کرد، دانشی که در آن کلمات و بعدها تصاویر تفسیر و تحلیل می‌شدند. اثبات «اشاری (Indexical)» وجود یک نماد (شمایل) مثلا درون یک عکس، جدا از خود تصویر، عکس، نقاشی یا برای مثال شمایل توییتر روی صفحه نمایش دستگاه تلفن همراه شما بود. (نظریه نشانه‌ها اثر چارلز پیرس Charles Peirce)؛ در نتیجه محتوا از فرم جداست. (شمایل‌شناسی Iconology اثر اروین پانوفسکی)

جای دیگری که دوباره شمایل و عکاسی با یکدیگر مخلوط شدند زمانی بود که سال ۱۹۷۹ اثر آنسل آدامز (Ansel Adams)  در هفته‌نامه تایم منتشر شد. آن سال درست همان سالی بود که به آن دوران رونق عکس (photo-boom) می‌گویند، هم‌زمان قیمت عکس‌ها در حراجی‌ها ناگهان شروع به رشد کرد. رابرت هیوز (Robert Hughes) نقاد استرالیایی بیش‌تر به خاطر نقدهای تندش به اثر کوسه ببری معلق در فرمالدهید مشهور است. او نظری درست بر خلاف آدامز دارد و می‌نویسد: «عکس‌های او از مرداب‌ها، صخره‌ها، صنوبرها و ستون‌های سنگی، قرار است که به شکل شمایل به نظر برسند، شمایل مذهبی کیش آمریکا به عنوان یک وجود واحد.»

شمایل اما دوباره به عنوان یک عبارت تبلیغاتی و بازاریابی از کلاه شعبده بیرون آمده‌است، اد کولمن (AD Coleman) به یاد می‌آورد که: «روزنامه‌نگاران سرویس فرهنگی واژه شمایل یا آیکون را برای همه چیزها به کار می‌بردند: برای ستاره‌های موسیقی راک، برای مانکن‌های مد، برای کالاهای مصرفی، هر چیزی که فکرش را بکنی. هر چیزی. از قوطی سوپ برند کمپل (Campbell) گرفته تا ساختمان ایمپایر استیت دیگر «نمادین (شمایل‌وار)» شده‌بود. هر کسی از محمد علی گرفته تا فیل اسپکتور (Phill Spector) شده بودند شمایل‌های فرهنگ پاپ یا عامه.»

سال ۱۹۸۳ در کنار «دیوید بوئی (David Bowie) که نیوزویک لقب «شمایل متامیز یخی» را داده‌بود، شمایل‌های فوتوژورنالیستی هم روی کار آمدند یا دست کم می‌توان گفت که ملت استفاده از عبارت شمایل را برای عکس‌های جنگی مشهور آغاز کردند.  در سرمقاله‌ای در مجله‌ی نیویورکر با عنوان «تمام تاریخ جنگ ویتنام» نوشته شد: «تمام تاریخ جنگ با عکس‌های خاصی پیوند خورده‌است که می‌توان به آنها اهمیت نمادین (شمایل‌وار) دارد: یک راهب بودایی که خود را در میان خیابانی در سایگون به آتش می‌کشد، سربازان آمریکایی کلبه‌های روستاییان را با فندک‌های‌شان به آتش می‌کشند، تصویر دختری در دانشگاه دولتی کنت که زانو زده و دستش را به سمت یکی از کشته‌شدگان اعتراضات ضد جنگ دراز کرده‌است.»

جالب اینجاست که سه دهه بعد از این سرمقاله امروزه عکس‌های دیگری از جنگ ویتنام هستند که زودتر به ذهن خطور می‌کنند، دختری با لباس سوخته که از آتش بمب ناپالم فرار می‌کند. یکی از اصلی‌ترین مشکلات با ذهنیت عکس‌های شمایل‌وار یا نمادین فوتوژورنالیستی، درست از همان زمان که شروع به رشد و شهرت کرد، این بود که این ذهنیت تمایل داشت تا عکس‌های خبری دیگری را که روایت بیشتری را می‌رساندند، بپوشاند. مثلا نگاهی به عکس جو روزنتال (Joe Rosenthal) از سربازان آمریکایی در حال برافراشتن پرچم آمریکا در ایوو جیما بیاندازید.

تفنگداران دریایی ایالات متحده آمریکا سال ۱۹۴۵ پرچم آمریکا را بر فراز قله سوریباچی در ایوو جیما نصب می‌کنند. عکس از جو روزنتال (Joe Rosenthal) / اسوشیتدپرس</p>


<p>
تفنگداران دریایی ایالات متحده آمریکا سال ۱۹۴۵ پرچم آمریکا را بر فراز قله سوریباچی در ایوو جیما نصب می‌کنند. عکس از جو روزنتال (Joe Rosenthal) / اسوشیتدپرس

 

اول از همه اینکه هیچ ژاپنی‌ای هیچگاه این عکس را نمادین (شمایل‌وار) نمی‌شناسد. دوم این که این عکس کاملا هراس و وحشت حاصل از جنگ را حذف می‌کند. هزاران سر بریده و اجساد مردگان در میان ماسه‌های آتشفشانی مدفون شده‌اند. عکس‌هایی که سال ۱۹۴۵ نویسنده‌ای به نام جیمز ایگی (James Agee) زمانی که آنها را مرور می‌کرد به شدت تحت تاثیر تراژدی موجود در آنها قرار گرفت. اما در میان تصویر «عکس نمادین (شمایل‌وار)» پرچم، نبرد کاملا پاک شده و تمام شده‌است. چنین الگویی خود را در میدان تیان‌آن‌من هم نشان می‌دهد، جایی که عکس‌های کشتار عظیم در میدان که همزمان با واقعه در سراسر جهان منتشر شدند، امروز از جلوی چشم‌ها پنهان شده‌اند.

با وجود این، هر چند که عبارت شمایل وار نهایتا برای ما تبدیل به عبارتی دست‌مالی شده و تکراری می‌شود، ممکن است همچنان برای سوژه‌های درون تصویرهایی که از آن با عنوان «عکس نمادین (شمایل‌وار)» معنی‌دار و مرتبط باشد. دوربین برای سوژه مشهور دوربین استیو مک کوری (Steve McCurry)، دختر افغان چشم سبز، شربت گل، عامل زیر و رو شدن زندگی او بود. عکسی که سال ۱۹۴۸ مک کوری از این دختر چشم سبز گرفت سال‌ها ابزار بازاریابی و تبلیغات مجله نشنال جئوگرافیک بود و به تازگی به پایه یک ماموریت خیریه قرار گرفته‌است که قطعا زندگی ستاره بی‌خبر این عکس را هم تحت تاثیر خود قرار می‌دهد.

واژه نمادین یا شمایل‌وار با هر جایی شدنش سوخت. آن‌چه در دهه ۱۹۸۰ هم زیاده از حد غلوآمیز بود، امروزه چند برابر شده است. در نوشته‌های مختلف از «مجسمه‌های لاغر نمادین (شمایل‌وار)» از گیاکومتی (Giacometti) می‌خوانیم، یا به «ریش‌های سفید شمایل‌وار» لئون راسل (Leon Russell) بر می‌خوریم، «کاغذدیواری شمایل وار پوست موزی»، «تیتر شمایل وار در مورد انقراض حیوانات»، «بدن‌سازهای خوش هیکل شمایل وار» که البته شمایل‌شان را با گذراندن وقت بسیار زیادی در باشگاه به دست آورده‌اند. شلوارهای نمادین (شمایل‌وار) تومی هیلفیگر (Tommy Hilfiger). عشاق خودروها به شیشه‌های دو تکه مدل کوروت استینگری (Corvette Stingray) مدل ۱۹۶۳ به عنوان شمایل نگاه می‌کنند. تازه می‌رسیم به جنگ صلیبی میان آثار باستانی و فرهنگی «ملکه را در کاخ باکینگهام ببینید یا یک عکس عالی با ساعت بیگ بن بیاندازید، اینها فقط تعداد کمی از بسیار آثار شمایل وار لندن هستند.» یا شاید هم نه!

زمانی که اچ جی ولز (H. G. Wells) نویسنده علمی-تخیلی در مورد شتاب یافتن رویدادها در در دنیای آینده می‌نوشت، قوه ادراک بشر را تحت تاثیر داروهای روان‌گردان در حال سرعت یافتن تصویر می‌کرد و در برابر جهان را در حال کندتر شدن به تصویر می‌کشید. به نظر می‌رسد که آنچه امروز رخ می‌دهد، به خصوص در دنیای تصاویر، درست بر خلاف تصور ولز است. شتاب دهنده‌های امروزی شبکه‌های اجتماعی هستند که در آنها هیچ عکسی فرصت زیادی ندارد، به مقام نمادین (شمایل‌وار) دست پیدا کند، پیش از آنکه با دیگری جایگزین شود. نمونه آلان کردی (Alan Kurdi) یک مثال کامل است. برای یک لحظه شمایل وار بود اما بلافاصله جایش با بسیاری عکس‌های دردناک دیگر که از جنگ در سوریه مخابره می‌شد، گرفته‌شد.

 

عمران دقنیش پنج ساله که در هنگام یک حمله هوای به یک ساختمان در شهر حلب سوریه درون خانه بود - منبع: اسوشیتدپرس</p>


<p>
عمران دقنیش پنج ساله که در هنگام یک حمله هوای به یک ساختمان در شهر حلب سوریه درون خانه بود - منبع: اسوشیتدپرس

 

بیایید قبول کنیم، کلمه «شمایل وار» مانند بسیار کلمات دیگر از عرش به فرش فروافتاده‌است. واژه‌ای است که به آرامی با جسمی مجروح در دره‌ای فرو رفته در کنار کلمات امروزی‌تری مانند اسطوره‌ای، به یادماندنی، مشهور یا حتی مشهور برای اهالی منطقه خاص، می‌خزد. این واژه برای توصیف عکس‌هایی همانند عکس‌های میدان تیان‌آن‌من چه اندازه کارایی دارد؟ هیچ!  غالبا این رویدادها یا شخصیت‌های درون عکس‌ها (مانند چه گوارا) بوده‌اند که نمادین (شمایل‌وار) توصیف شده‌اند. حالا در دنیای پسا عکس نمادین (شمایل‌وار) چه باید کرد؟ تا اینجا من فقط در مورد آسمان‌خراش‌های پسا نمادین (شمایل‌وار)ی خوانده‌ام.

توضیح عکس یک:

«تصاویر کشتارها از دید مردم پنهان ماند ...» عکس استوارت فرانکلین از میدان نیان آن من سال ۱۹۸۹ - منبع: مگنوم

منبع: گاردین