گالری مهروا
آدرس: خیابان کریمخان زند، خیابان آبان جنوبی، (شهید عضدی) شماره ۳۸تلفن: ۸۸۹۳۹۰۴۶
-
ساعت کار: ۱۷:۰۰ تا ۲۱:۰۰ - پنجشنبهها گالری تعطیل است.
سیمرغ
سیمرغ - امیرعلی گلریز
... شاید خواستهام سیمرغ را از دل منطقالطّیر و با تمرکزِ جدی بر نمودِ
نقاشانهاش در گلومرغِ ایرانی، که خود برای نزدیک به سه قرن، نماد
نقاشان آزاد بوده است؛ با نگاهی دیگرگون از جنس خویش، تصویر کنم...
شاید هم خواستهام بگویم که گرچه وحدانیت در گروی کثرت است، ولی
این کثرت است که واحد را میسازد؛این اقلیتها هستند که میتوانند
اکثریتها را شکل دهند و... شاید هم نه!... شاید بعد از ده سال طرح و
تحقیق، و پنج سال اجرا، به موازات تمام آنچه در این سالها به انجام
رساندهام، خواستهام در راستای مفاهیم مجموعه، صبر را در برابر
شتابزدگیهای روزانه و تضادهای متداول که در تقابل و تکامل یکدیگرند،
بسنجم... شاید هم نحوهی ساخت و پرداخت در گلومرغ و در نهایت،
ذات جستوجوی سیمرغ، خود این صبر را میطلبیدند... شاید این وادیِ
آغاز هم نباشد اما... شاید فقط خواستهام اتّحاد و صلح و دوستیِ بیشتر را
گوشزد کنم... شاید هم... اما جدای از هر شایدی، یقین دارم که این مجموعه
ادای دینیست به: سیمرغ، شیخ فریدالدین عطار نیشابوری، ابوحامد محمد
غزالی، رضا عباسی، محمد زمان و ...
دهه
نمایشگاه گروهی به مناسبت ده سالگی گالری مهروا با حضور چهل و پنج هنرمند :
امیرحسین اسماعیلی / مصطفی اکبری / ژاله اکبری / مهروا آروین / ایلیا تهمتنی / مهرداد جعفری / سیامک جمشیدی زاده / سوگل جواهری / مامک حجازی / بابک حقی / هوفر حقیقی / پیمان دوام / آذین راد / الهه رضازاده / مریم رضوی / زروان روحبخشان / روزبه روزبهانی / فاطمه زنجانیان / سپهر زند / سدمتی / مجتبی سرانجام پور / مهرنوش سنقری / نجمه شوکتی / میلاد صفابخش / وحید عظیم زاده / سپهر علی محمدلو / لیلا فلاح / میلاد کارآموز / سعید گادیاری / امیرعلی گلریز / نسیم گلی / پدرام لسانی / لیلا فلاح / سولماز مالک / عطا محمدی / علی مرزبان / سپهر مصری / مهتاب مولوی / ماهان مومنی / حامد نورایی / محمودرضا نوربخش / مرجان وزیری / آنیتا یعقوبی / شیوا یغمایی
w
w - نجمه شوکتی - گالری مهروا
“هرچه بیشتر شبیه خود باشیم، کمتر به دیگران شباهت داریم؛ این
همان چیزیست که ما را بیهمتا میسازد.”(والتر الیاس(والت) دیزنی)
با تعدد رسانههای امروزی و آموزشهای قدرتمندی که فرهنگ و
ریشههای هر جامعهای را تحت تأثیر قرار میدهند،آیا هنوز میتوان از
انتخابهای شخصی حرف زد؟
جهانت را از دیدگان من ببین!
جهانت را از دیدگان من ببین - نمایشگاه نقاشی گیلدا هاشمزاده در گالری مهروا
روزمرگی زندگیام را صرفِ تصویر کردنِ ذهن پریشانم کردهام. خلق
کردهام، همانگونه که خدایم مرا خلق کرد. خوب به مخلوقهایم نگاه کن!
چهرههایی پر از سوال و درد، شبیه به چشمهای من و تویی که گم
میشویم دردنیای روزمرهگیها؛ و ما سعی میکنیم این نگاهها را دوست
بداریم. نگاههایی پر از سوال که ردشان بدنهامان را سستتر میکند؛ اما
من میبینم که چطور حبس بدنهاشان شدهاند و چطور تنهای افکارشان
هستند؛ و تو تنها نیستی، من با تو هستم.
شمع و چراغها را خاموش کنین
شمع و چراغها را خاموش کنین - مهرنوش سنقری - گالری مهروا
من تفنگام
من تفنگام - نمایشگاه تصویر سازی سپهر زند
نمایشگاه تصویرسازی سپهر زند .
"من تفنگام" نام رمانی علمیتخیلی است، نوشتهی "احسان پویا" که
وقتی در تابستان93 تصویرسازی این اثر را به من پیشنهاد کرد، بیش از
نیمی از آن نوشته نشده بود. همان اندازه از داستان، بهقدری برایم گیرا و
لذتبخش بود که دو سال از وقت خود را با هر مشقتی بود وقف
تصویرسازی این کتاب کردم که امیدوارم مراحل انتشار آن هرچه زودتر
به سرانجام مطلوب برسد.
داستان روایتیست خیالی از حال و آیندهای رُباتیک. راوی داستان، دخترِ
خردسالی است که خاطرات و زندگی پدرش، جنگهای جهانی و تحولات
اجتماعی مردم ایران(منطقهی 136 غربی) و کشورهای دیگر را از دریچهی
خیالپردازانه خود بازگو میکند.
تلاش من در تصویرسازی این کتاب بر دو پایه بود:
1 - تصاویر تا جای ممکن استقلال خود را از نوشته حفظ کنند، تا بتوانند
مانند یک نقاشی دارای هویت مستقل بوده و بدون واسطه هم، با مخاطب
ارتباط برقرار سازند.
2 - کوشیدهام تا تصویرسازیها متناسب با فضاهای گوناگون داستان، هر
یک ساختار و تکنیک مخصوص به خود را داشته باشند. کوششی که رنج
بسیاری در پی داشت؛ اما سرمستیاش بیشتر بود.
داوری اینکه تا چه اندازه در ایجاد این یکپارچگی موفق بودهام را به شما
وا میگذارم.
درپایان، تصویرسازیهای این کتاب را به "شیدا . ر" تقدیم میکنم.
اگر یاد او نبود...
گوهر هستی
گوهر هستی - نمایشگاه نقاشی سوگل جواهری در گالری مهروا
خانهی در خود تبعید
خانهی در خود تبعید
نمایشگاه گروهی
گالری مهروا
اگر از این بگذریم که مهاجرت به تاریخ زیست بشریت قدمت دارد و در تاریخ ایران حداقل در سده اخیر چندین و چند موج جدی از آن را داشته ایم، کافی ست به همین دههی گذشته مان نظری بیفکنیم تا ببینیم که کسان بسیاری از اطرافیان مان کشور را ترک گفته اند یا که همین روزها درحال کندن اند. چه این که این کندن به آسانی و در پی آسایش نیست و نباشد، اما تو گویی آنان را راهی جز طی این مسیر نیست و نبوده است، چه به بهانه ی درس و تحصیل، چه به سودای زندگی ای همراه با آرامش و رفاه. انگاری که هم این روند را کندی ای نیست و هم نه این موج را سر بازایستادن.
مجموعه ی پیش رو از کنار هم نهادن آثار هنرمندانی که یا خود تجربهی مهاجرت را داشته اند، یا درآستانه ی مهاجرت اند، یا در مهاجرت به سر می برند، و یا آن که به آن به عنوان تردیدی و یا شاید هم گره ای ذهنی فکر می کنند، شکل گرفته است. به گونه ای که در روند خلق این آثار، دغدغه های شخصی درکنار تجربهی زیسته ی نسلی قرار می گیرد که دههی جنگ را جهیده، با بیم و امیدهای سال های هفتاد سرکرده، بحران های روزهای هشتاد را با زخمهایش پشت سر گذارده و اکنون خود را در نیمه ی دهه ی پایانی سده می بیند. این هنرمندان با نگاهی به وضعیت منطقه و جهان، مشخصن کشورمان و مایی که در درون یا بیرون آنیم، مقوله ی مهاجرت را به زبانی ارائه می کنند که امکان گویایی برای صداهای فروخورده ای باشد که خواسته یا ناخواسته، دانسته یا نادانسته، درلحظه ی رخت بربستنِ سفری بی بازگشت به نگاهی صد ناگفته کلامی باشد.
پدرام رمضانی
آشنایان
آشنایان / ندا مرادی / گالری مهروا
در مجموعهی قبلیم، «اینجا کسی نیست»، به حضور نامحسوس آدمها
پرداختم؛ آدمهایی که میآیند، میروند و یا میمانند.
در این مجموعه به آدمها نزدیکتر شدم؛ حضورشان پررنگتر است، چون
فارغ از بودن و نبودنشان تاثیری ماندگار بر من و زندگیم گذاشتهاند و من
از طریق اشیاء این تاثیرات را به تصویر کشیدهام.
تنهایی
تنهایی - نمایشگاه سپهر علی محمدلو در گالری مهروا
فضای میانی
فضای میانی - میلاد صفابخش - گالری مهروا
بزرگداشت
بزرگداشت - مرجان وزیری - گالری مهروا
از یک شوخی شروع شد: شوخیِ تفننی و بیقصد و غرض با آثار بزرگان هنر؛
آثاری که در تاریخ هنر، جایگاه خود را به دست آورده و ثبت کردهاند.
کمکم رگههایی از شعرها و موسیقیِ کوچهبازاری و هجو هم در کارهای این
مجموعه نمود پیدا کردند و به این شوخی جانِ بیشتری دادند: شعرها و
ترانههای بیمعنا و کلمههای مندرآوردی که از کودکی همراهمان بودهاند
و تا بزرگسالی در مراسم متعدد و بعضی ترانههای جدیِ گذشته و حال
حضور داشتهاند؛ و یا نحوهی برگذاریِ بعضی مراسم، ملودیها و سازهای
موسیقیِ کوچهبازاری که گاه در مجموع طنزآلود به گوش میرسند. اینها،
همه و همه، دغدغهی ذهنیام بودهاند؛ تمام اینهایی که در فرهنگ عامه
سرازیر شده و میشوند و حتی اگر در زندگیمان جایی ندارند، اکثرشان را
شنیدهایم و آشنایند.
ابعاد آزادی در فضا
ابعاد آزادی در فضا / پیمان دوام / گالری مهروا
آزادی در وسیعترین معنای کلمه حالتی است که در آن چیزی محدود و
وابسته به چیزهای دیگر نباشد و بتواند در فضا جابهجا شود، و در مورد
انسان، حالتی است که در آن ارادهی شخص برای رسیدن به مقصود خویش
به مانعی برخورد نکند.
اما این تعریف بسیار کلی و مطلق است، حال آنکه آزادی به معنای مطلق
برای هیچ موجودی در جهان وجود ندارد و بنابراین، در هر بحثی از آزادی
نسبیت آن را باید در نظر داشت و در مورد انسان همواره علت آزادی (یعنی،
آزاد از چه) و جهت آن (یعنی، آزاد برای چه) مطرح است.
دانشنامنهی سیاسی . داریوش آشوری . انتشارات مروارید
تهنشین
نمایشگاه انفرادی عکس نسیم گلی با عنوان «تهنشین» در گالری مهروا
نسیم گلی ، متولد 1364 تهران است و این اولین نمایشگاه انفرادی اوست.
در این نمایشگاه 31 اثر عکاسی دیجیتال سیاه و سفید به نمایش در می آید.
در استیتمنت این نمایشگاه به قلم هنرمند آمده :
آذرماه سال ۱۳۹۱ در مراسم خاکسپاری مادربزرگم بود که تصمیم گرفتم روی این مجموعه کار کنم . بعد از سالها فامیل (تو بخوان یک قوم) را یکجا ، در قبرستان میدیدم. مرده و زنده.
تاریخ بود جلوی چشمانم. متوجه شدم چقدر از گذر زمان غافل بودم . واز مواجهه با تغییر نسلها شوکه شدم .
حدود سه ماه بعد در بهار ۱۳۹۲ شروع به عکاسی کردم و در پاییز ۱۳۹۳ مجموعه به سرانجام رسید .
تا جایی که امکان داشت سعی کردم نشانههایی که بیانگر زمان یا مکان مشخصی باشند حذف کنم. و سوژهها را در یک وضعیت بیزمان و بیمکان قرار دهم. چون به نظرم ، انسانها فارغ از اینکه در چه مقام و مرتبه ، و مقیم چه جغرافیا و اقلیمی باشند در حال عبور از حال و رسیدن به آینده تنها و تنها در گذشته تهنشین میشوند.
2 – 12 بهمن 1394 – ساعت 5 – 9 به جز پنجشنبه در گالری مهروا به آدرس : تهران – کریم خان زند – شهید عضدی – شماره 38 برگزار می شود.
آنجا
نمایشگاه گروهی «آنجا» از روز 18 / 10 / 94 به مدت ده روز در گالری مهروا برگزار میشود.
این مجموعه که به همت امیرحسین اسماعیلی جمع آوری و مدیریت شده است ، با آثار نقاشی هفت هنرمند:
امیرحسین اسماعیلی / ژاله اکبری / پرهام پیوندی / الهه رضازاده / ساینا نوری /
سام نیکمرام / صادق همتی
به نمایش در می آید.
سید امین باقری در بیانیه این نمایشگاه نوشته است :
به زعم تی.اس. الیوت، بودلر نخستین هنرمند قرن نوزدهمی است که به زیباییِ سفر به مکانها و ماشینهای امروز مفهوم بخشید. (دوباتن، آلن. هنر سیر و سفر.ترجمه:گلی امامی. تهران. انتشارات نیلوفر.) صحبت از همان حسیست که ممکن است ما پس از دیدن آثار ادوارد هاپر نسبت به اطراف خود داشته باشیم. آثاری که ملهم از مکانهای غیرِ معمول هستند، آنچنان که شاید هر روز از کنارشان رد شویم اما آنها آنقدر منزوی شدهاند که دیگر برایمان الهامبخش نیستند مگر آنکه در اثری هنری جلوه کنند، جاهایی نظیر اتاق هتلهای ارزان قیمت، غذا-ارزانفروشیها، میدانهای زشتِ شهر، ایستگاههای کسلکنندهی تاکسی و قطار و مترو با ازدحام مزخرف همیشگیشان، پمپ بنزینها، پارکینگهای تاریک و حتی گوشهای از اتاق خواب که اول بار
گزاویه دومتق در آن دقیق شد. لابد مکانی در زندگی همهی ما وجود دارد که مفهومش تنها برای خودمان یگانه است. گرچه بی توجهی مردم به مکانهای غیر معمول و مناظر غریب، اغلب ناشی از ساده انگاشتنِ اهمیتِ زیبایی آنها نیست، اما ممکن است ناشی از بیعلاقگی هنرمندان به ثبتِ تصویری از آنها باشد. چه بسا پس از نقاشیهای ونسان ونگُگ، حالا دیگر ما به سختی بتوانیم در طول سفری به جنوب شرقی فرانسه از رفتن به گندمزارهای آرل در پرووانس امتناع کنیم. سوای اینها در تماشای چشماندازهای نامتناجس، لذتی اسرارآمیز توأم با حالتی سرشار از غیبتِ حضور وجود دارد که میتواند برای چند لحظه باعث شود تا خود را فراموش کنیم. گرچه نمیتوان از تجاربی تا بدین پایه شخصی، سیاههای از مناظر مهم تهیه کرد اما اگر کسی در این بازارِ پُرهیاهو مرا دعوت کند تا به منظرههای گمنام، پرت و دورافتاده توجه کنم، بسیار خرسند خواهم شد اگر به مدد آن بتوانم آخرین نسخه از تنهایی و انزوای برساخته از هیاهوی مجازیِ جهانِ امروز را هَک کنم و مادام که به غزل غمگنانهی جاهای غریب گوش سپردهام، به جزییاتِ پیش و پاافتادهی بیشتری در آن دقت کنم. غیر از ما چه کسانی به آنجا نگاه کردهاند؟ چه کسانی در آنجا عمر گذراندهاند؟ آنجا در ذهنِ چند نفر جاودانه است؟ردّ دستِ چه کسانی بر اشیاءِ آنجاست؟ ممکن است در یافتن پاسخ برای پرسش اصلیِ جان راسکین در باب مالکیت زیباییِ مکانها به سختی بیافتیم؛ اگر غافل شویم از عکاسی، نقاشی، طراحی و صد البته -بیش از هر چیز دیگری- مشاهدهی چیزها و جاها.
سید امین باقری . پاییز 1394
نمایشگاه گروهی نقاشی آن جا از هجدهم تا بیست وهشتم دی ماه –
به جز پنجشنبه – از ساعت پنج تا نه در گالری مهروا
به آدرس : تهران – کریم خان زند – شهید عضدی – شماره 38
برگزار می گردد.
تلفن تماس : 88939047
کوپُن
شیوا یغمایی در تجربهی تازهاش با عنوان "کوپُن" تصویرگر محصولات مصرفیست، در قالب رسانهی تردشدهی نقاشی که بیش از بُعد ذاتیِ اثر و نمودِ آن، باید به ارجاعات و حواشی آن توجه شود. تاکید بر جهانِ اشیاء، بدعتی بود که با پاپآرت آغاز شد، آنزمان که هنر به مخالفتِ خودش و به طرفداری زندگی اشتغال یافت .آثار این مجموعه تداعیکنندهی خاطراتِ جمعیِ دوران جنگ و بحرانهای اجتماعی و اقتصادی مرتبط با آن زمانه است. نقاشیهایی که گاه بیتوجه به فراروایت مطلقگرای زیباشناختیِ مدرنیستی، تلاش دارد که معناگراییِ زمانمند و مکانمندی ایجاد کند، تا ما را در مواجه با گذشتهی خاکستری نسل جنگ به چالش بکشاند. رنگهایی صنعتی و فرمهای خشک و بی روحی که قرار است در باز اجرای گاه یک به یکیاش محصولاتی صرفِ مصرفی را به کالایی هنری بدل سازد. وارهل معتقد بود همین عناصر مصرفیست که طبقات اجتماعی را به یکدیگر مرتبط میسازد. در این مجموعه شاهد 5 رکن اساسی هنر پستمدرن یعنی تاریخ و توجه به گذشته، نشانه و نشانهسازی، توجه به خاطرهی جمعی، روایت و جایگزینی فرهنگ بومی بهجای فرهنگ جهانی هستیم و این، برخوردی چپگرایانه (چپِ جدید) در عبور از نگرشِ مطلقگرایانهی راستِ مدرنیستیست. در عین حال کمینهگرایی، یکپارچه نگری، تولید اثر در یک فرایند شبه صنعتی، سریالیزم و گاه تاکید بر متریال، آثارِ این مجموعه را به شیءِ پُستمینیمالیستیای بدل میسازد. کوتاه سخن آنکه “کوپُن” یک فرایندِ اندیشمندانه است که میتواند مخاطبش را درمواجه با یک خاطرهی جمعی دچار خند.اندوهی عمیق سازد.
ایلیا تهمتنی.
در منقبت میم ر غین
نمایشگاه آثار لیلا فلاح در گالری مهروا
« در منقبت میم ر غین»
با نیم نگاهی به تادیب النسوان
تادیب النسوان در 1309 شمسی به صورت چاپ سنگی در تهران منتشر شد.
موضوع اصلی تادیب النسوان که نگارندهاش ناشناس است، انتقاد از آداب و سلوک زنان است و دستورالعملی است که اگر زنان بکار ببندند رضایت مردان و شوهران را در پی خواهد داشت.
بیشترِ دستورالعملهای رساله در راستای خواستهها و منویات مردان و تمتع ایشان از لذات زندگی و مسایل جنسی است و نویسنده از زبان مردان در قالب نصایح پندآموز، اطاعتِ بیچون و چرای زنان را خواستار است تا آنجا که تصریح دارد رستگاری زن در این جهان و آن جهان تنها در گرو اطاعت محض از شوهر است.
(افسانه نجم آبادی – مقدمه بر معایب الرجال – سوئد 1993 )
#آریایی#درود_به_شرفت#بزن
ششم آذر، نمایشگاه عکسهای محمودرضا نوربخش با عنوان «#آریایی#درود_به_شرفت#بزن» در گالری مهروا گشایش مییابد.
محمودرضا نوربخش در بیانیهی این نمایشگاه نوشته است: «به فرض محال اگر باور داشته باشيم كه اصالتِ تاريخ فاقد جهت دهي حكومت ها و از سوي ديگر مخالفان آن در جهت منافع شان است، شايد برآيند فرهنگ عموم مردم مثلا اگر فرض كنيم پيش از ورود اعراب به ايران سفره ي هفت سين، هفت شين بوده نيت و نياز دسته ي اشاعه دهنده ي اين شك تاريخي در تفسير جايگزين اين دو آنقدر محرز است كه فرض عدم آگاهي محقق از ريشه ي عربي كلمه ي شراب و ورود آن به زبان فارسي، باور ناپذير و پذيرش آن توسط قومي با نبوغ زبانزد جهان به صورت توده اي "نياز باور" و بي توجه به تطابق تاريخي، بهتان به حساب مي آيد! از اين گونه موارد بسيار است كه مدام در اذهان توليد و چالش بين نياز مردم و عرف، قوانين و سنت را به حاشيه مي كشاند و با اغراق هاي ناشي از نارضايتي و خرافه مدام جعل دستجمعي در تاريخ شفاهي به وجود آورده و منتشر مي كند.
حال مي خواهيم به عكس اين حاشيه ها را از زبان به تناقض هاي ديداري و محيطي وارد كنيم تا همه ي متن مبرا از هر حاشيه اي را به خودِ حاشيه بكشانيم. و مطالباتشان از تاريخ است كه ويژگي هاي هويت معاصر آنها را مي سازد.»
افتتاحیه : جمعه - ششم آذر ماه - ساعت 5 الی 9
این نمایشگاه تا 16 آدر به جز 5شنبه - از ساعت 5 تا 9 برقرار است.
۸۹
نمایشگاه گروهی نقاشی 89 با همکاری علیرضا آدمبکان
با آثار:
پگاه رجامند - مهرنوش ساوری - آرزو علامی - شکوفه کلا - مهتاب مولوی
در گالری مهروا
چرا گروه می شویم؟
حقیقت آن است که قرارگیری در مسیر زمان باعث ایستادن ما در کنارِ یکدیگر است. اما این رویه، تمام ماجرا نیست. جزئیات در طی این مسیر اهمیت پیدا کرده است و منجر به بروز شاخصههای مشترکی درنوع نگاه و نحوهی پیشبرد تصویر شده است. این شاخصهها از سویی به دلیل آموزههای مشترک و راهحلهای مقدماتی برای خلق تصویر خودنمایی میکند و از دیگر سو، نگاه مشترک به محیط، انسان، طبیعت، و زندگی باعث آن میشود. به این ترتیب، شباهتهایی هرچند پنهان و زیرمتنی مابین محصول هر یک از ما به وجود آمده است.هدف از تشکیل این گروه به هیچ روی اعلام بیانهای اعتراضی یا انتقادی نسبت به سایر اشکال خلق تصویر نیست، که تنها میخواهیم از این مسیر، راهحلهای ساده اما عمیق خود را در نگاه به هستی، به مخاطب پیشنهاد کنیم. این راهحلها کلی بوده و چارچوب مشی ما را در بر میگیرد:- انسان و نه فقط پیکر انسان، بلکه تاثیر وجود انسان بر محیط، روشنترین سویهی نگاه ماست. این موضع لزوما جنسیتی نیست و انسان به معنای عام مورد خطاب است.- تلخیها، شکستها، درخودفرورفتگیها، و نشدنها، نمود بارزتری در تصاویر ما دارد و این ناشی از درک این چنین ما از دوران معاصر و رنجی است که انسان معاصر میبرد.- راهحلهای دکوراتیو و تزئینی در آثار ما جایی ندارد،حتا اگر به عنصری از عناصر زیبای طبیعت رجوع شود نیز، استفاده از آن در راستای همان تلخی و کژی است. مهم آن که اصرار بر تلخی و کژی به عنوان یک مُد و پز شبه روشنفکرانه، مورد تایید ما نیست و این تنها شکل دریافت ما از محیط است، چه بسا که بارقههای امید و نگاه به زیبایی نیز مورد توجه قرار میگیرد.- بیانگری چه در فرم و نحوهی رفتار با متریال نقاشانه و چه در بازتاب محتوا مورد تاکید ماست و ما خود را جدا از تاریخ این نگاه در نقاشی معاصر ایران نمیدانیم، چنان که بزرگانی چون پزشکنیا، یکتایی، محصص، لاشایی، ملکی و ... چنین خلق کردهاند.آگاهیم که روند حرفهای تولید و نمایش اثر که مماس با نقد و رفتار مخاطب است میتواند در پیشبرد اهداف ما موثر باشد و این باعث میشود تا ما پنج نفر در کنار هم بایستیم، در کنار هم خلق کنیم و از آن چه بر تکتکِ ما میگذرد دفاع کنیم.
تیرماه هزار و سیصد و نود و چهار
ایندیا
نمایشگاه گروهی عکس «ایندیا» با همکاری روزبه روزبهانی و حضور آرش حمیدی، مجید سعیدی، روزبه روزبهانی، سحر فدائیان و محمدرضا ماندنی محمودرضا نوربخش از روز جمعه هشتم آبان ماه مدت ده روز در گالری مهروا برگزار میشود.
در بیانیهی این نمایشگاه به قلم روزبه روزبهانی آمده:
«نگاه عکاس را میتوان مجموعهای از تجربه زیسته شامل خاطرات و مرور آن در ذهن، مطالعات، شنیدهها، دیدهها و اندیشههایش دانست که در پی کشف ما به ازای آنها در جهان بیرون است. ترکیبی پیچیده از فاهمه و عینیت که توسط دوربین ثبت میشود. شش عکاس با تجارب و نگاه متفاوت در سفری غیر مشترک به سرزمینی واحد، عکاسی کردهاند که تنوع عکسها بیانگر نگاه متفاوت هر کدامشان به جهانی یکسان است.»
افتتاحیه : جمعه هشتم آبان ساعت 17 – 21
نمایشگاه تا هجدهم آبان ماه ساعت 17 – 21 برقرار است.
گالری مهروا پنجشنبه ها تعطیل است.
بساط عکس ۲
نمایشگاه انفرادی عکس داریوش راد ، با عنوان «بساط عکس ۲» از روز جمعه ۲۴ مهرماه در گالری مهروا برگزار میشود.
داریوش راد در بیانیه این نمایشگاه که در راستای نمایشگاه پیشین او (بساط عکس ۱) است، میگوید:
«به ظن من ِ عکاس ، بارز ترین تعریف عکس در فیزیک آن است . "آن" ی که در قابی نقش می بنند .
باری در سالیان اخیر دنیای دیجیتال این نقش را کمرنگ کرده و حال ما با حجمی از اطلاعات
احاطه شده ایم . عکس هایی که انبار می شوند ولی دیگر حتی خاک هم نمی خورند . بساط عکس مجالی ست برای چاپ شدن این اطلاعات و هویدا شدن شان روی کاغذ ، همینطور فرصتی ست برای مخاطبین که نسخه های محدود آثارم را با قیمتی ناچیز به خانه ببرند
بساط عکس ۲ مروری ست بر تجربههای عکاسی من که در سال های ۱۳۸۶-۸۷ ثبت شدهاند.»
زمان: ۲۵ تا ۲۹ مهر ۹۴
ساعت بازدید: ۵ عصر تا ۹ شب
در فنجان چای حل میشوم
در فنجان چای حل میشوم / مریم رضوی / گالری آرته
طراحی های مجموعه پیش روی زیرکانه است. نه قدرت طراح و نه ضعف او را به هیچ روی نمی توان در این آثار درک کرد. زیرکی آثار از همین جهت است.
این آثار مخاطب را در یک وضعیت معلق واری قرار میدهد، همچون سوژه های تصویر شده اش. اما مسئله ی این آثار چیست؟
شاید مهم ترین نکته ایی که می توان به آن اشاره کرد آن باشد که طراح در پی روایت پردازیست ( و از همین روی به سوی کنش طراحانه_هنرمندانه حرکت نکرده است تا روایت یکه تاز میدان باشد) و از نا خودآگاه خود سخن بگوید.
اما نکته اینجاست که این چگونه ناخودآگاهی است که این چنین قاطع و با خطوطی با وضوح هر چه تمام تر به نمایش در آمده است؟! آیا نا خودآگاه را با وضوح و قاطعیت (آن هم در حالتی میان خواب و بیداری ) می توان به نمایش در آورد؟
چنین به نظر می رسد که طراح راه دیگری برای نمایش عدم قطعیت برگزیده باشد.آن هم با کنکاش در فرم آثار و با ایجاد سایه ایی در پشت طرح های تصویر شده.خطوط قاطعی که با سایه های کم رنگ تری به شکل یک هاله به نمایش در می آیند. تصویر و سایه ی آن .
این همان به چالش کشیدن یکه بودن تصویر و گریز از قطعیت جهان طرح هاست. گریز از یکه بودن و وضوح، یگانه راهی برای اشاره به عدم قطعیت نا خود آگاه است.
رضا قضاوی
پایان
هنرمندان حاضر در این نمایشگاه عبارتند از فرید امین الاسلام - سیامک توفیق – سمیه جعفری – بابک حقی – هوفر حقیقی – داریوش راد – روزبه روزبهانی – مجتبی سرانجام پور – وحید عظیم زاده – مسعود قرائی – میلاد کارآموز – علی کاظمی – نسام کشاورز – سعید گادیاری – امیرعلی گلریز – نسیم گلی – پدرام لسانی – محمدرضا ماندنی – عطا محمدی – مهدی منصوری و سبا نعمتی
در توضیح این نمایشگاه آمده است:
پایان. (اِ) آخر و انتها و نهایت و کرانهی هرچیز. (برهان ). غایت.کران.
اَمَد. اَجَل. عاقبت. فرجام. قُصاری. (دهار). سرانجام. انجام. مُدیه.
مُدی. منتهی. تَک. تَه. قعر. خاتمه. اختتام. ختم. غِبّ. مَغبّه...
افتتاحیه : بیست و هفت شهریور - 6 مهر 1394 - ساعت پنج تا نه
این نمایشگاه تا ششم مهرماه - به جز پنجشنبه - برقرار است.
داستان عامیانه
داستان عامیانه / سپهر مصری / گالری مهروا
داستان عامیانه
عنوان اولین نمایشگاه انفرادی سپهر مصری – هنرمند تبریزی متولد 1373 است که از سیزدهم شهریور ماه در گالری مهروا برگزار می شود.
در این برنامه ده اثر از سپهر مصری به نمایش در می آید که همگی طراحی دستی با ماژیک و رنگ افست روی پارچه است.
زرتشت رحیمی، این هنرمند جوان تبریزی را یافته ، به گالری مهروا معرفی نموده و از میان آثارش ، ده اثر را جهت نمایش عمومی انتخاب کرده است و در بیانیه نمایشگاه " داستان های عامیانه " نوشته:
نخبه گرایی هنرمدرن که با کمبود اقبال، و شاید به گنگی در ایجاد زبانی تصویری و همه فهم منجر می شود.
هنرمندی را که نیاز به سخن گفتن و نقد مخاطب را رودررو احساس می کند به ایجاد ترفندی وادار می سازد و آن استفاده از زبان مشترکی است که فرهنگ عامه را شکل می دهد و از آنجا درِ جدل خود را باز می کند.
در این مجموعه هنرمند با وجود کمبود منابع مستدل و مستند(تغییر سیاست در فرهنگ پس از انقلاب و گسست عمیق درشکل بسیاری از مسائل به این کمبود ها دامن زده است) دست به کنکاش و مطالعه ی بخشی از تاریخ معاصر فرهنگ عامه در ایران می زند و آنچه را می یابد، با نگاهی هوشمندانه ، طنزآلود و انتقادی تبدیل به آثاری می کند تا بازی را برهم زند و داستان را آنگونه که می بیند بازگو کند، به شکلی که مؤثر بیفتد و بیننده را در برابر لحظه ای قرار دهد که به زعم من مصرف کننده تبدیل به مصرف شونده شده است.
زرتشت رحیمی 1394
--------------------------------
این نمایشگاه تا بیست و سوم شهریور همه روزه به جز پنجشنبه از ساعت پنج تا نه بعداز ظهر برقرار است.
دکادک
اولین نمایشگاه انفرادی مهشید رزم آرا ، با عنوان دکادک Dakakak از روز جمعه - 30 مرداد ماه ساعت پنج تا نه در گالری مهروا برگزار می گردد.
این نمایشگاه تا 9 شهریور ادامه دارد.
ساعات بازدید : 17 - 21
پنجشنبه ها گالری مهروا تعطیل است.
آدرس : تهران - کریم خان زند - شهید عضدی - شماره 38
در بیانیه ی این نمایشگاه آمده :
در تکاپوی رسیدن به فرسودگی، درنگ کردن
لحظهای تأمل؛ این لحظه؟ یا این لحظه؟
هر لحظه، لحظهی دیگری است؛
فرسودگی را متوقف کردن، یا به تعبیر سانتاگ: شلیک.
اما شلیک به چه؟ به که؟ به خویش؛ به خویشی که نمیمیرد، اما زخمی،
به زندانی ابدی میافتد.
جریانی بیوقفه از درنگهای پیاپی.
این نمایشگاه مشتمل بر هشتاد اثر طراحی سلف پرتره با تکنیکهای گوناگون است.
زندگی
زندگی / نمایشگاه عکسهای عطا محمدی در گالری مهروا
تعداد آثار : 14 اثر - در ابعاد 100در70
عطا محمدی متولد 1368تهران است و این دومین نمایشگاه انفرادی اوست.
بیانیه ی این نمایشگاه شعری است با عنوان " زن دگی " از مسعود مجاور آگاه
دلبستگیِ یگانهی این خیال را وانهادم، پیش از آنکه بشناسمت
در معمای ملاقات آمدن و زادن.
در ابتدای دیدگان خواب.
در کودکانگي سالخوردهی تصور جهان از تو.
با هیاهوی چسبندهی آغوشت در سرزمین کلاغ های سرگردان.
در عروسک های خوابِ نابِ زندگي
در نغمهی ترانههای گنگ
اما تو از جنس مرکبي.
سایهای بزرگ از بیزاریِ ژرف و عریان شب.
در آستانهی هيأتي تابناک در آواز نخستین کولی .
در رمز نشانههای ناگهان.
---------------------------------------------
افتتاحیه : 16 مرداد ساعت 5 تا 9
نمایشگاه تا 26 مرداد - همه روزه به جز پنجشنبه و ایام سوگواری تعطیل برقرار می باشد.
انکار
انکار / مهرنوش سنقری / گالری مهروا
همه میمیرند
نمایش ~چیدمان یک روزه ماهان مومنی
در گالری مهروا
نفت سیاه
نفت سیاه / وحید احمدی طباطبایی / گالری مهروا
میجوشد و غلیان میکند، دل زمین را میشکافد و میدرد، نفت، این طلای سیاه که برای زندگی چارهای جز این تلاش جانکاه ندارد؛ همچون جنینی پیر در دل زهدانی فشرده، قرنهاست خون زمینیان را میمکد تا به رشد و تکامل برسد. این زایش پرطنش در دل قارهی کهن از دیرباز جشن و درد را با هم به تاریخ و مردم هدیه کرده است. نفت نقش مهمی در اقتصاد، سیاست و فرهنگ ما بازی کرده است. همواره انتظار میرود که کشورهای نفتخیز، از توسعه، رفاه و خوشبختی بیشتری بهرهمند باشند؛ ولی بین داشتن این منابع طبیعی، و رشد اقتصادی و پیشرفتهای فرهنگی و اجتماعی همواره رابطهی معکوس وجود داشته است! که حتی فشارهای خارجی به واسطهی عامل نفت در این کشورها باعث تغییر حکومتهای مختلف، جنگ، صلح، سازش، قرارداد، کودتاه، انقلاب، تحریم و حق اختلافات داخلی شده است، تا جایی که اغلب، حکومتهای مقتدر و مزدور در این کشورها روی کار آمدهاند. او نیز اینجا ایستاده است؛ وحید احمدی طباطبایی. این لحظه از تاریخ روی این خاک ایستاده و تلاش میکند موقعیت اجتماعیاش را در مواجه با این مقوله مشخص کند. با ذهنی کنجکاو و پویا، درد و شوقِ این میلاد را توأمان به تصویر کشیده است. در تمام آثار این مجموعه که از بستری نفت پوشیده شده است، گاه این طلای سیاه با فشار به بیرون فوران میکند و همواره خود، فیگورهای انسانی، حیوانات و موجودات ماورایی و قطعات تکنولوژیک و صنعتی را که باهم و بههم آمیخته و آویختهاند، به هوا میبرد و گاه معلق در فضایی غریب و مبهم بر بستری از رنگهای گرم و بافت زنده و درخشان، با تولد پیکرهها و اعضای فیگورهای انسانی و حیوانی در نقاشیهای پر دردش، ارجاعات ادبی را منتقل میکند؛ با این حال درد موجود دراین آثار در تضاد با سطوح گرم و درخشان، در غایت خود، نوعی زیبایی و امید رابه دور از ریشخند و بدبینی تداعی میکند.
بیتا وکیلی
فرش خاکستر
فرش خاکستر / گروهی / مهروا
با آثار کیانا برومند / ایلیا تهمتنی / سمیرا حاتمیزاده / بهار حمزهپور / هادی حیدری / محسن رضاپور / مهرداد عمرانی / نیلوفر لهراسبی / ندا مرادی / میلاد هوشمندزاده / محسن یزدیپور /
برهههای مهم تاریخی در هر زمانهای میتوانند تمام و کمال آیندهی جامعهای را دگرگون کنند. این لحظههای ناب و تکرارنشدنی مردمانش را گاه به عرش و گاه به فرشمی رسانند.دوم خرداد هفتاد و شش در تاریخ معاصر ایران یکی از آن برهههاست. برای ما و همنسلیهای ما روایت مکرر بیمها و امیدهاست. روزهاییکه سخت و تلخ، پرشور و حال، هرچه بود، بر ما گذشتند و رفتند. روزهایی که از ذوق خواندن تیتر روزنامهی فردا صبح، خواب به چشمانمان نمیآمد. روزهایی که شهر و خیابان را با بُردِ فوتبال دیگرگونه شناختیم و روزهایی که ناگوار به خانههامان پناه بردیم. روزهایی که تو گویی در آنی همه چیزش دود شد و به هوا رفت. از آن وضعیت، فرشی مانده برایمان از جنس خاکستر، درست به مانند همیشهی تاریخ. اما خاکستری که در بطن خود آتشی دارد گرم و پایا که با دمیدنی، باززاییش گریزناپذیرست و با همین دم آنچه به ظاهر جان باخته را، به آسمان میپراکند و سراسر، همهجا را از آن خود میکند. یک پهنه آسمان خاکستر. خاکستری با شمایلی که نشان از نابودی و پایان است اما گرمای وجودیاش کورسویی از امید را همراه دارد. عرش و فرشی برابر هم و برهم که دو سویهی تقابل امید و ناامیدی ست. و این ما در این بین به مرور و بازنماییی آن روز و روزهای در پیاش نشستهایم؛ انگاری در تعلیق، درست به مانند همیشهمان...
پدرام رمضانی
... و خدا دید.
... و خدا دید. / مصطفی اکبری / گالری مهروا
فرشتههایی روی زمین هستند که هر روز صبح با ما بیدار میشوند، مثلِ ما از خانه بیرون میآیند، مثلِ ما کار میکنند، ولی همقد و اندازهی ما نیستند. به ظاهر شاید کوچکتر از ما باشند، به همین دلیل اغلب در روزمرگیهای ما گُم میشوند، چون وقتی روی زمین باشی بهسختی متوجه حضورشان میشوی. اما از زمین که فاصله بگیری، آنها را از آسمان راحتتر پیدا میکنی، چون از بالا روشنتر و پرنورتر هستند، مثلِ ستارههای آسمان. معمولاً خسته که میشوند، به آسمان نگاه میکنند... خیره... و منتظر میشوند تا خدا آنها را ببیند...
بخشی از سود حاصل از فروش آثار و نسخه های چاپی به موسسه حمایتی خانه مهر کودکان /کودکان کار/ اختصاص خواهد یافت.
عامل نارنجی
عامل نارنجی /
نمایشگاه گروهی " عامل نارنجی " که با تلاش میترا اسدی گردآوری شده است، از چهارم تا چهاردهم اردیبهشت در گالری مهروا برگزار می شود.
در این نمایشگاه آثاری از خانمها
مریم اسدی ، میترا اسدی ، نسیم تقی پور ، هدی درودیان ، نازگل شوکت فدایی و فرزانه مالمیر
به نمایش در می آید.
در بیانیه این نمایشگاه به قلم ساسان صدیق نیا آمده است :
نمود جنگ، خون است و توحش و خرابی و بازتابش عکسالعملی است در تنفر از خرابی و قتل و خون! معیاری برسازندهی نوع دوستی و انسانیت. تولید انبوه شاخصههای رمزگانی که "غیر"ِ جنگ را در خود بازتولید میکنند. برداشت از این "غیر" تعیینکنندهی نقطهای صفر برای جنگ است. آنان که انسان را دارای غریزه و طبیعتی رو به سوی خشونتورزی میدانند، آنان که او را داری نفسی مبتنی بر همیاری میدانند و چه آنان که او را سیال و تحت تاثیر مجاورت نهادها و جایگاههای اجتماعی میپندارند همه صلح را واژهای "غیر" برای جنگ میدانند. ولی چه میشود آنگاه که صلح خود عامل برانگیزانندهی جنگ شود، اصلا خود جنگ شود، خود توحش شود. آنگاه که رابطه علّی بههم ریزد، برساختن یک "باید " از دل "هست " ناممکن گردد. بازنمایی بمیرد و از هر امیدی برای "غیر" دست شوید. صلح یک واژه شود، نثار یک لبخند بر خون شود. زمانی که جنگ به تصویر تقلیل داده شود صلح از هر قابلیت محتوایی تهی خواهد شد و مرزی با خیراتپراکنی نخواهد داشت. پلبستنای بر تخاصمات آشتی ناپذیر خواهد شد. تفکر و آگاهی از کار خواهد افتاد زمانی که انسان بگوید : "میدانم اما با این حال...." صلح فیگوراتیو و یک همبستهی منظم و کلیتی بسامان، صلحی که تخاصمات را دور میزند خود را بیطرف جا میزند و دنبال آشتی میدود. این آشتی خودِ جنگ است. این معنای گستردهتر جنگ در مستعمرهی زیست-جهان ماست. هیچ لوح سفیدی بر فراز ما نیست. جهان نامرئی تضادها و تخاصمات، ایماژی از واقعیت و صلحی وحشی علیه آشتیناپذیری خود میخواهد. این آشتی همان جنگ است، صلحی در امتداد جنگ با ابزارهای دیگر. جهان فاقد نقطهی بیرونی علیه توحش جنگ است. دیگر تضادی میان صلح و جنگ نیست. دامن زدن به تخاصمات و ایجاد عناصر تنشزا علیه کلیت یکدست، اعمال قهری است علیه توحش جنگ و صلح!
سوگچامه
سوگچامه، نمایشگاه ماهان مومنی در گالری مهروا /
رویکرد هنرمند در این مجموعه، که به آن Altered book و یا Altered Poetry اطلاق میشود، رویکردی است که کتاب، صفحات، متنها و تصاویرش را مواد اولیه هنرمند قرار میدهد. هنرمند در این رویکرد با دخل و تصرف در کتاب و صفحاتش و دگرگونی معنایی با حدف و یا اضافه کردن به متن و ثبت و انتخاب تصاویر همسو با مفهوم جدید، خوانشی نوین از کتاب و برگبرگش به دست میدهد؛
و این خوانش هنرمند از صفحاتی از کتاب"تو مشغول مردنات بودی"
** تو مشغول مردنات بودی/نشر حرفه هنرمند/گزیده شعر و عکس جهان/ترجمه محمدرضا فرزاد
بسط عکس /۱
بسط عکس/۱ - داریوش راد - گالری مهروا
به ظن منِ عکاس، بارزترین تعریف عکس در فیزیک آن است که در قابی نقش میبندد. باری در سالیان اخیر دنیای دیجیتال این نقش را کمرنگ کرده و حال ما با حجمی از دادهها احاطه شدهایم . عکسهایی که انبار میشوند ولی دیگر حتی خاک هم نمیخورند . بساط عکس/1، مجالیست برای چاپشدن این دادهها و هویدا شدنشان روی کاغذ؛ مروریست بر کنجکاویهای سالهای نخستین عکاسی دیجیتالم، سالهای 1384-85...
آثار این نمایشگاه در ابعاد پانزده در پانزده و به قیمت پانزده هزارتومان به فروش میرسد.
بخشی از سود حاصل از این بساط به موسسه هم آوای ماندگار / مرکز توانمندسازی مادران و دختران منطقه دروازه غار / تعلق میگیرد.
داریوش راد
اسفند 93
هشت
نمایشگاه هشت حامد نورائی در گالری مهروا
بیاندازه جذاب است اگر تصویری به ما یادآوری کند که میتوان در عین سادگی، برای حتا لحظهای مهربان بود و دوست داشت. مهم نیست که جایگاه اجتماعی انسانها یا بهرهی آنها از سرمایههای مادی چه اندازه است، قلب بزرگ آنهاست که درجهی خوشبختیشان را معین میکند. چینش آدمها، عناصر و موضوع ناشی از آن در تصاویر حامد نورائی علیرغم جزئیات فراوان، بافتهای گوناگون، لایههای درهم پیچیده و تلاش برای ساخت فضایی عمیق، به شدت سادهاند. این سادگی به هیچ
روی از نوع کم مغز و بدون درد نیست که در ارتباط مستقیم با زیستِ حامد، زاد و بوم او و نوع ارتباط آدمهای پیرامون او است؛ و این باعث انتقال صریح و بدون واسطهی زاویهی نگاه حامد به بیننده میشود.
اگرچه فقر، کهنگی، عدم دسترسی به تجملات زندگی شهری، هویت و سادگی زیست مفاهیمی هستند که در سراسر تصاویر به ذهن متبادر میشود، اما یک دستی و روند خطی تشکیل تصاویر حامد باعث میشود تا اگرچه قابهایی جداگانه با ترکیباتی مجزا ارائه میشود اما پنداری همگی یک تصویرند و این تفاوتاند که باعث میشود که تصاویر تاثیر کمرنگی داشته و از بیان مستقل سود نبرند. تلاش حامد برای بیان و انتقال تمام آنچه که با پوست و گوشت خویش احساس کرده، قابل
ستایش است و میپندارم صراحت در این بیان میتواند موجب بروز تصاویری نو به دور از پیچیدگیهای تکنیکی اجرا شود و میدانم که صراحت احساسات در بوم حامد نورائی امری غیر قابل انکار است.
آنان که دوستت دارند همواره دوستت خواهند داشت...
آیدین خانکشیپور
زمستان نود و سه
ریچارد اودن بازیهای جانی
ریچارد اودن بازیهای جانی - حمید جانیپور - گالری مهروا
این پروژه ادای دینی است به ریچارد اودن از نگاه دوربین حمید جانی پور.
زمانلرزه
زمانلرزه - نمایشگاه عکس هوفر حقیقی در گالری مهروا
«گامهای نخستین شکلگیری این مجموعه، حاصل مراجعات پی در پی من بوده به آرشیو عکسهای سفرهایی که تا به حال رفتهام. دیدن دوباره و دوبارهی عکسهای سفرهایی که میرویم شاید تنها به خاطر به حضور آوردن آن لحظات اینک به غیاب رفته باشد، اینکه چه خوب بود و چه خوش گذشت و بس. من این تصاویر - که تنها با رجوع من و همسفرهایم به آنها شروع به حرف زدن میکردند – را مادهی خام کار خود قرار دادم و با کمی دخل و تصرف و حذف و اضافه قصد دارم به تصاویری حراف برای دیگران بدلشان کنم. با این ایده کار روی این مجموعه شروع شد.
طبیعت همیشه چیزی فراتر از زیبایی صِرف برای من بوده. رویارویی"امر زیبا" و "امر والا". فضای بین این دو مفهوم، محل تلاقی حیرت است با زیبایی. انسان در آن فضا فرصتی ناخواسته مییابد برای دامن زدن به کشمکش عقل و تخیل. زمین همیشه آنچه از ازلاش به خود دیده، یعنی زمان را روی الواحی با قلمی به رنگ زمینه ثبت میکرده است. خاطراتی نانوشته و ناخوانده. نه آنچه که ما آن را سیر خطی تاریخ میخوانیم که حافظهای بازیابی نشده و مغشوش. دوخته شدن زمین به زمان، درست از محل تلاقی. این تصاویر غرضی جز ارائهی تاریخی تخیلی و مصور و روایتی کلان از آنچه بشر و زمین و زمان بر هم گذراندهاند، ندارد. زیرا من معتقدم، انسان روزی دوباره به طبیعت باز خواهد گشت، ولی این بار نه او همان آدم قبلی است و نه ما. نه ما همان انسان اولیهی در او متولدیم و نه او همان باکرهی ملون باستانی»
گلچین ایرانی
نمایشگاه عکس گلچین ایرانی محمودرضا نوربخش در گالری مهروا
در بیانیه این نمایشگاه آمده است :
1) هر گونه فعالیت تجاری در زمینه تولید، توزیع ، تکثیر و عرضه نوارهای صوتی و تصویری نیاز به اخذ مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دارد. متخلفین از این امر به جریمه نقدی از یک میلیون تا ده میلیون ریال محکوم خواهند شد. 2) تعداد نوار بیش از " ده نسخه " به عنوان " عمده " تلقی می گردد. 3) تهیه و توزیع و تکثیرکنندگان نوارها و دیسکتهای شو و نمایشهای مبتذل در مرتبه اول به سه ماه تا یک سال حبس و یا دو میلیون ریال تا ده میلیون ریال جزای نقدی و در مرتبه دوم به تحمل یک سال تا سه سال حبس و یا پنج میلیون ریال تا سی میلیون ریال جزای نقدی و در صورت تکرار به سه تا ده سال حبس و یا ده میلیون ریال تا پنجاه میلیون ریال جزای نقدی و ضبط کلیه تجهیزات مربوطه بنا به مراتب به عنوان تعزیر محکوم می شوند. 4) استفاده از صغار برای نگهداری ، نمایش ، عرضه ، فروش و تکثیر نوارهای غیر مجاز موضوع این قانون موجب اعمال حداکثر مجازاتهای مقرره برای عامل خواهد بود. 5) کلیه وسایل و تجهیزات مربوطه که بر اساس این قانون از محکومین ضبط می گردد به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تحویل می شود و در خصوص وسایل و تجهیزات تحمیل شده از سوی مراجع ذیصلاح در شهرستانها نیز به همین نحو عمل می شود. 6) رسیدگی به جرائم مشروحه موضوع این قانون در صلاحیت دادگاه های انقلاب است . 7) هر شخصی که مبادرت به هر گونه اعمالی برای معرفی آثار سمعی و بصری غیر مجاز به جای آثار مجاز نماید و یا موجب تضییع حقوق صاحبان اثر شود، اعم از جعل برچسب رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی الصاق شده بر روی نوار و یا تعویض نوار یا محتوای داخل کاست نوار دارای برچسب و نظایر آن ، بر حسب مورد علاوه بر مجازات جعل و پرداخت خسارت وارده در جایی که تضییع حق موجب خسارت مالی است در صورت مطالبه به صاحبان اثر به جریمه نقدی از دو میلیون ریال تا بیست میلیون ریال محکوم میشود.
روشندان
روشن دان ، روایت تنهایی انسان معاصر است به روایت کورش ادیم، نسیم احمدی، مونا بزرگی، هوفر حقیقی، آذین راد، امین طلاچیان، فرزانه قدیانلو، ابراهیم کاشانی، امیرعلی گلریز، سولماز مالک و محمودرضا نوربخش.
هریک از عکاسان با یک اثر در این نمایشگاه حضور دارند.
این نمایشگاه که آذین راد گردآوری کرده، از روز جمعه بیست وهشتم آذر تا هشتم دی همه روزه از ساعت پنج تا نه در گالری مهروا برگزار می شود.
دیشب خوابشو دیدم
دیشب خوابشو دیدم نمایشگاه نقاشی در گالری مهروا / گردآورنده: مرجان اندرودی / با آثار: مرجان اندرودی، محمد بررنگی، صالح تسبیحی، پرستو حقی، سبا سلیمانی، نجوا عرفانی، احسان غلامی، سولماز مالک، لیدا معتمد، میثم موسوی
از خواب گفتن سخت است. این سنگ سنگین برداشتنی نیست. به پرندهای نشسته میماند که به محض نزدیک شدنت به آسمان پر میکشد و به ماهیای که از دستت لیز میخورد و به حیات زیر آبش باز می گردد.
"زمانی، من جوانگ جو، به خواب دیدم که پروانهای هستم که در اطراف میپرد. ناگهان از خواب جستم و خود را دیدم که جوانگ جو هستم. اینک نمیدانم که من انسانی بودم که خواب پروانهای را دیدم و یا پروانهای که خواب میبیند و خود را انسان میپندارد"
جوانگ جو، فیلسوف چینی
خواب مقاومت میکند،منطق نحیف واقعیت را درهم میشکند و به تعیین و تعریف تن نمی دهد.تنها گاهی ردی از آن به مثابه نوری که کنجی از هزارتوی درون را روشن می کند به یاد می ماند. قطعیت مرزهای آگاهی را سست میکند و پرسش می آفریند.
پرسش از زمان از دست رفته، اندیشیدن به فقدانی که ما را با واقعیت زندگی هرروزه تنها میگذارد. پرسش از تخیل، طنازی و جنونی که جایشان را به توهم،تعقل و انضباط بخشیدهاند.
در این میان گاهی خواب مثل کارت پستالی که از کنجهای درون به دست رسیده، پیش از آنکه نشئه ی زندگی رخوت بارمان را برهم بزند، مهار و به صندوقچهی فراموشی سپرده میشود. در غیر این صورت آدمی ناگزیر از مواجهه با تفاوتها و تخیل هاست.
مجموعهی پیش رو نه تنها سودای مهار و تعیین حدودی برای خواب ندارد، بلکه قصد هم ندارد از تفاوت و تخیل خلاص شود.
شاید به یک معنا این مجموعه مقاومتی باشد مقابل فراموشی و نادیده انگاشتن خواب، و فراخوانی مبنی بر ضرورت خواب اندیشی...
هیرش خیرآبادی
چه بودم، چه هستم، چه خواهم بود؟
چه بودم، چه هستم، چه خواهم بود؟ - نمایشگاه چیدمان فرزانه مهری در گالری مهروا -
زاده شدن، زیستن و سپس مردن. این چرخهی سادهی زندگی همیشه برای بشر پر رمز و راز بوده و همواره در پی یافتن دلیل و برهانی برای موجه ساختن آن، به فلسفه، مذهب و دیگر علوم متوسل شده است.اینکه کی هستیم و از بهر چه مسافر این جهان شدهایم، بیشک سؤالی است بی پاسخ. همه مثل هم زاده میشویم و در آخر راه مثل هم میمیریم. اما آیا فاصلهی این دو نقطه را یکسان طی طریق میکنیم؟
کمی تأمل کنیم و به خود بیندیشیم. از همان نقطه اول شروع کنیم، دوران خوش و پر اطمینانِ بودن در بطن مادرانه. سپس به خود بیاییم و بنگریم که اکنون در کجای راهیم و کی هستیم. در انتها، لحظهی مرگ و خفتن در سرای ابدی را تجربه کنیم.
این دعوت من است از شما برای مرور زندگی در سه شماره ...
به همین سادگی ! و به شرط اینکه نترسیم.
اریب بر سرزمین مادرم؛ برف داغ
اریب بر سرزمین مادرم؛ برف داغ نمایشگاه نقاشی ابراهیم کاشانی در گالری مهروا
اتاق تاریک
اتاق تاریک - نمایشگاه مهرداد جعفری در گالری مهروا
تاریکی اتاق رخنه میکند به کوچکترین و دورترین لحظهها.
گاهی میسوزد و فرو میریزد و گاهی هجمهی آدمها سختی دیوارها را در هم میشکنند. اتاق اما, ناچار از حضور است تا به اندازه های بودن معنا بخشد.
نگار هنرپیشه
من زن
«من زن» نمایشگاه نقاشی سولماز ملک در گالری مهروا
و اینک آخرالزمان
و لینک آخرالزمان نمایشگاه نقاشی مرجان اندرودی در گالری مهروا /
از "آنجا" سر در آورده ام. جایی که تصورش را هم نمی کردم. درست در میانه ی معرکه. شده ام مرکزِ " اتفاق". اتفاقِ فروپاشیِ مکانها. جفت و جورشدنِ چیزهای متناقض با هم در جایی بی ربط. وسطِ شهری بیکران. در کنارِ آدمهایی با نگاههایی مات و مبهوت و سلبریتی هایِ ناآشنا. احساس می کنم هر آنچه آنجا وجود دارد، با بیشترین نیروی ممکن، من را به سمتِ خود می کشد. انگار من از ابتدا، متعلق به اینجا بوده ام. به تصویرِ بازنمایی شده ی واقعیت. با حضور افتخاری رسانه در نقش اصلی و حضور ناگزیر سیاهی لشگر زندگی ِ هرروزه! اینجا، همان "سطلِ غول پیکرِ بازیافت " است. جایی مملو از تصاویر حاضر-آماده و استفاده شده. دورریختنی هایی که از فرط مصرف و کهنگی، از کاربرد و درون مایه تهی شده اند. همچون روحهایی که کالبدهای عاریتی شان را ترک کرده، رها و بازیگوشانه،" اینجا" و "آنجا" از خود ردی به جای می گذارند. ردی که قربانیهایِ کنجکاوش را از ریخت می اندازد. هویتشان را پاره پاره می کند. گاه با اتفاق همدستشان می کند، گاه باعث شکست و نابودی شان است و گاه، رویای طغیان و پیروزی را به خیالشان گره می زند. و گاهی هم رهایشان کرده، تا بار ِدیگر، خود را در گوشه ای از چرخه ی بی پایانِ مصرف بازیابند. اینجا که من هستم، " اتفاق"، همانند " فیلمی نام آشنا" بر دیوارهایِ شهر، به نمایش در آمده است و تماشاچیها، می توانند به آسانی، چهره ی خود را از میانِ قربانیانِ همیشگی این نمایشِ گروتسک، تشخیص دهند!
سوگواری برای خواهر مرده
نمایشگاه عکس حمید جانیپور و روزبه روزبهانی با عنوان سوگواری برای خواهد مرده در گالری مهروا /
این نمایشگاه شامل ۴۰ اثر عکاسی دیجیتال در ابعاد گوناگون به صورت سیاه و سفید و رنگی است که این دو عکاس در سفر به استانبول ثبت کردهاند.
در بیانیهٔ این نمایشگاه به قلم روزبه روزبهانی آمده است: «میرویم سفر. چمدانمان را میبندیم. سعی میکنیم چیزی را از قلم نیندازیم. تلاشی مضاعف میکنیم تا خستگیهایمان را فراموش کنیم، اما بیشرفها- همین خستگیها- خودشان را پنهانی جا میکنند و وقتی اصلاً توقعشان را نداریم ناگهان پیدایشان میشود. گاهی در همان چمدان کنار دوربین، گاهی در جیب شلوار جین و گاه در نگاه خوشحال مردمی دورتر از ما. عکاسی، ثبت لحظههاییست که با ادراک و فاهمهی ما یکی میشوند و دستور میدهند تا شاتر را فشار دهیم. جهانبینی ما همان دنیایی است که دوست داریم ببینیم. استانبول جایی دورتر از خیابان استقلال آغاز میشود. وقتی که بین خانهها بند رخت آویزان است و رختها انگار پرندگانی در حال پروازند. جایی که زندگی بدون تکلف ادامه دارد و زندگی، دور از چشمان نامحرم توریستها به تو لبخند میزند. لبخندی که میشود شفقت و دلسوزی شهری را برای شهر دیگر در آن دید. شهر دوم چاق شده، موهایش ریخته و دارد کمکم تمام میشود؛ شهری که هر سال هزاران آدم چمدانشان را در آن میبندند تا در شهر دیگر کمی زندگی کنند.»
شش مشدد
نمایشگاه گروهی عکس و چیدمان غزاله زینال پور، نیما مقصودی و بابک حاجمحمدعلی در گالری مهروا
د رابیت هول
نمایشگاه د رابیت هول
با آثار مریم امیر واقفی - امیر خجسته - زیبا رجبی/
نقاشیها و طراحیهای ما بدون حرف و توضیح آغاز میشوند. از شادیِ بیاندازه و کودکانهی ما سخن میگویند. اما این سرخوشی توامان شامل شادی و تلخی است. چرا؟ این سوالی است که درگیرش هستیم ولی به دنبال پاسخی برای آن نیستیم. طرح همین سوالِ برخاسته از تضاد و تناقض، نهایت پاسخی است که میتوانیم پیگیرش باشیم.در این جهان سرخوش هیچ چیز سر جای خودش نیست. چرا باید آسمان
آبی باشد و مرلین مونرو سنگین و رنگین باشد؟ جمع ما سرخوشی و طنزِ خارج از قاعده و مرزی را برای مخاطب پیش میکشد. لیکن در ادامه مسئولیتی در رابطه با تلخکامیِ بعدی بیننده بر عهده نمیگیرد.
هیچکجا خونهی خود آدم نمیشه
هیچکجا خونهی خود آدم نمیشه، نمایشگاه گروهی با آثار: مریم اسدی، میترا اسدی، هدی درودیان، مهتاب مزین، زهرا یزدانی
گردآورنده: میترا اسدی
پنجشنبههای دروازهغار
نمایشگاه پنجشنبههای دروازهغار -
پنجشنبهها، حوالیِ ایستگاه شوشِ متروی تهران در انتهای کوچهای باریک، آنسوی دری کوتاه و آبیرنگ در خانهی مهر کودکان کار دروازهغار
زنگِ نقاشی است و نمایشگاه حاضر هم حاصل تلاش و همکاری کودکان و گروه هنر در کلاسهای نقاشی این خانه است که در کنار دیگر مسئولان این مؤسسهی حمایتی، تلاش دارند تا فضای خانهی مهر را گسترش دهند تا هم فضای بیشتری برای فعالیت کودکان در اختیار داشته باشند و هم کودکان بیشتری را تحت پوشش خود قرار دهند. زمین ماههاست که خریداری شده است و تنها ساخت آن مانده است. باشد که ما هم در کنار ایشان، سهمی داشته باشیم در ساخت مدرسهی جدیدشان.
این برنامه با حمایت گالری قاب هفت و تلاشهای شبانهروزی خانمها : شیرین ملت گوهر ، غزل بحیرایی و غزاله بحیرایی شکل گرفته و تمام درآمد حاصل از فروش آثار نقاشی کودکان صرف ساخت مدرسه می گردد.
طراحی
طرحهای الهه حیدری گالری مهروا
فریادها و زاریها
فریادها و زاریها نمایشگاه نقاشی فربد مرشدزاده
آستیگماتیسمِ آسفالتِ روده
در این شهر شلوغ و پرهیاهو (تهران) و در دورانی که همه چیز با سرعت عجیبی عجین شده است، سِد مِتّی (سیّد مهدی فاطمینسب) زندگی و آدمهای بیشمار و شرایط متعدد و احساساتش را در آنی با طنزِ فراواقعگرایانه و تاثیرگذار و رسایش میآمیزد و در لحظه با سادهترین و سهلالوصولترین مواد و وسائلی که در اختیار دارد، به تصویر میکشد. " آستیگماتیسمِ آسفالت روده" مجموعهی سه دسته از این خاطرهنگاریهای مصّور طی چهار-پنج سال اخیر است: دستهی نخست کارهای مربوط به سالهای پایانیِ دههی هشتاد خورشیدی که در وسائل نقلیهی عمومی اعم از مترو، اتوبوسهای شهری و ... تصویر شدهاند؛ دستهی دوم در دوران خدمت سربازی و پُستِ برجک و شرایط خاص آن دوره تصویر شدهاند که کاغذهای خطدار و خودکار و عطر، در بیشتر اوقات تنها وسائلِ موجود برای کار بودهاند؛ و دستهی سوم کارهایی که بعد از پایان خدمت تا امروز به تصویر کشیده شدهاند. سِد مِتّی، یادداشتهای تصویریاش را نمود زندگیاش در این دنیای آشفته و پرهمهمه میداند که با طنزی تلخ یا شیرین میشود با تمام سختیها و دشواریهایش کنار آمد و ادامه داد و هر روز دوباره به دنیا آمد.
عکستاگرام
این نمایشگاه مشتمل بر ۴۰ اثر در قطع مربع ۲۰ در ۲۰ سانتیمتر، رنگی و سیاه و سفید، از شش عکاس است که کلیه عکسها توسط موبایل ثبت شدهاند.
گردآورنده آثار این نمایشگاه روزبه روزبهانی است و هنرمندان حاضر در این نمایشگاه عبارتند از: مونا بزرگی ، حمیدجانی پور ، آرش حمیدی ، روزبه روزبهانی ، علیرضا صوت اکبر ، محمودرضا نوربخش.
در توضیح این نمایشگاه آمده است: «در برابر هیاهوی دوربینهای چندینمگاپیکسلی که بزرگ و بزرگتر میشوند، موبایلها با لنزهای کوچک و عمق میدانهای عادی مثل رجعتی به اصالت تصویر هستند؛ ابزارهایی که نگاه تو را در "لحظه" ثبت میکنند.هرچند نميتوان نقش دوربين را به عنوان ابزاري پرتوان ناديده گرفت و هميشه ابزار بر تكنيك تاثيرگذار بوده است، اما در نهایت نقش نگاه و تفكرِ قرارگيرندهی پشت هر ابزاري، تعیين كنندهي ذات اثر خلق شده است.
وقتی در مسیری ثابت راه میروی، همین امکان گرفتنِ آنیِ تصویر، ذهنت را درگیر میکند و باعث بهتر و بیشتر دیدن میشود .قطعیت از بین میرود و جایجایِ روزمرهات را تبدیل به قاب میکند . قاب قدیمی مربع مثل اولین دوربینها و اولین ثبتها، میل کشف را تشدید میکند. فارغ از حس و حال نوستالژيك قطع مربع دوربينهاي پولارويد و قطع ۱۲۰، همراه بودن هميشهگي گوشيهاي همراه و استفاده از اينستاگرام لذتيست پنهان نكردنی. اینستاگرام و امکان دیدن و دیدهشدن، تحریکت میکند به عکاسی، به بازیِ قاب بستن از روزمرگی. این مجموعه برایندی است از نگاه شش عکاس به جهان پیرامونشان؛ جهانی که از نگاه آنها، روزها و رخدادهای عادی، شکل گرفته است .عکستاگرام نمایی کوچک است از دنیای بزرگ و مصوری که روزانه میلیونها نفر از سراسر جهان لحظاتشان را در آن با اشتیاق ثبت میکنند.»
عاشقانههای ایرانی
نمایشگاه گروهی:
پونه اوشیدری| داستان پرنده من - فریبا وفی
هما بذرافشان| داستان بوف کور - صادق هدایت
کـیانا غیایی| داستان عادت می کنیم - زویا پیرزاد
فربد مرشد زاده| داستان چراغ ها را من خاموش میکنم - زویا پیرزاد
الهه مقدمی| داستان سمفونی مرگان - عباس معروفی
گردآورنده: فربد مرشدزاده /
تلاش ما پنج نقاش است برای بازروایت چند داستان با مضمونی نه تماماً عاشقانه، از طریق زبان تصویر؛ برای خواندن میانِ خطوط و پیرنگ و دوباره خواندن در عمق. تلاشی برای فراتر رفتن از پیرنگ داستان و القای آنچه که با خواندنِ یک قصه، گاه در ذهن مخاطب شکل میبندد. ما تلاش کردهایم در روند ارتباطمان با قصهها از وضعیتِ مخاطب منفعل به خوانندهی مولف حرکت کنیم. همذاتپنداری، تجربهی این همانیِ میان پیرنگ قصه و زندگی شخصی خود ما، کلید ورودمان به دنیای قصهها بود و هر یک، از نگاه خود قصههایمان را کاویدیم و نقش خود را درمیان خطوطی که کسی دیگر در همین حوالی و همین نزدیکیها نوشته بود، یافتیم.
عاشقانههای ایرانی
یک رویکرد تصویرگرایانه نیست، نقل دوبارهی تجربهی زیستهی دیگریاست. بازتاب تصویریِ کنکاشی است در آنچه که به یاد میماند و تاثیر میگذارد در مواجهه با اثری هنری؛ که این خود در سنتِ نگارگریِ ایران هم مرسوم بوده است و به صراحت در نگارههای پس از مکتب تیموریِ هرات و به ویژه در آثار کمالالدین بهزاد ، قابل رویت است.
عاشقانههای ایرانی
تلاشی است برای معاصر نگه داشتن این سنت دیرپای همگامی نقاشی با ادبیات در هنر این سرزمین.
فربد مرشدزاده
شادیزار
نمایشگاه گروهی عکس با عنوان شادیزار در گالری مهروا/
کاسان شرکتکننده در این نمایشگاه عبارتند از:
با حضورِ : مهدی وثوقنیا / مونا بزرگی / محمودرضا نوربخش / مجتبی سرانجامپور / مهسا علیخانی / میلاد کارآموز / حمید جانیپور / جاوید تفضلی / سحر مختاری / داریوش راد / آریا ابوالحسنی / پرگل عینالو / ستاره سنجری / شهاب احمدلو / رضا امینیان
آذین راد گردآورنده این نمایشگاه درباره «شادیزار نوشته است:
«طنز در ذات خود ماهیتی دارد که انسان را به خود میآورد و با آشکار ساختن جهان همچون پدیدهای دوگانه، چندگانه یا متناقض، ذهن وی را
درگیر میسازد. طنز، خنده را تنها وسیلهای میانگارد برای رسیدن به هدفی برتر و آگاهکردن انسان به مسائل؛ در ظاهر میخنداند، اما در پس
این خنده واقعیتی وجود دارد که در عمق وجود خود، خنده را میخشکاند و انسان را به تفکری مضاعف وا میدارد. " شادی زار" هم با همین رویکرد
شکل گرفته است که در معنا هم به مکانی اطلاق میشود که انبوه و سرشار از شادی است و هم به تقابل شادی و سرور با زار به معنی اندوه و
ناله و سوز اشاره دارد، به بیان دردی از نبود شادی. در همین راستا از گروهی از عکاسان دعوت شد تا با اطلاع از نام و اهداف پروژه در این
مجموعه شرکت کنند و در نهایت پانزده عکاس، در سنین مختلف و با دیدگاههای مختلف، با تجربیات و سلایق متفاوت، به پروژه پیوستند تا
با خلق آثاری نو و یا انتخاب آثاری از میان آرشیو عکسهایشان، نگاه طنز خود را جستجو کرده و به نمایش بگذارند.
مجموعه حاضر تلاش دارد تا از زوایای متعدد ماهیت پیچیده و چند لایه و تفکر برانگیز طنز در عکاسی را یادآور شده و به بحث بگذارد.»
یغما گرافی
یغماگرافی آثار سیامک جمشیدی پور/
ترانههای ناب و ماندگار بی آنکه متوجه باشیم در اذهان عمومی جای میگیرند و این گونهی ادبی به این واسطه ، فراگیرترین و بانفوذترین گونهی ادبیِ موجود میباشد . همین امر باعث شده است تا هنرمند در این مجموعه ، ترانه را در محوریت کار خود قرار دهد ، و از آنجا که مردم را با دنیای هنرهای تجسمی در قهر میبیند ، تلاش دارد تا با تصویرسازیِ ترانههایی بهیادماندنی از " یغما گلرویی " ، طیف گستردهتری از مردم را با تصویر و تجسم آشتی دهد . در همین راستا وی با به چالش کشیدن خویش و مخاطبانش ، با ارائهی دو تصویر برای هر ترانهی منتخب ، فضای گفت و شنودِ وسیعتری را باز میکند تا تصویر و تجسم و خلق و انتزاع در کنار مفاهیم ، به بحث گذاشته شوند ؛ تا هم ترانه را ارج نهد هم ترانهسرا ، و هم مردم ترانهدوست را .
پناه
پناه، نمایشگاه نقاشی مهرداد جعفری/
قصه از ریشهها شروع شد. از کندههای پر پیچ و خم تنیده در هم بین کاغذها، دفترها و دیوارهای بلند کودکی. از زیرزمین نیمه تاریک و مدادهای رنگی که همبازی لحظهها و روزها شدند تا ساعتهای تلخ سکوت ، ترس با رنگها و خطها جبران شود . قصه از لحظهی تصمیم برای پیوند با رنگ شروع شد . زمان مهم نیست و مکان هم . تصمیم به جان بسته شد و دویدن بیوقفه آغاز شد. میل به کشف معناها ، از نقشها پناهگاهی بزرگ و امن را ساخت. خط، رنگ، کاغذ، آب، نان و نفس یکی شدند و تمام لحظههای زیستن را با همهی خوش و ناخوشیها ثبت کردند. جستجو اما از زن آغاز شد در چله نشینی؛ و در زن باقیماند. زن دامن حضورش را بر سطح رنگ و خط پهن کرد. حضوری سنگین، آشکار و هراسانگیز که بیانتها و بینشان در رفت و آمد است. گاهی میماند و شوق میآفریند، گاهی بیمهابا میتازد و در ابهام میرود. زن طلب جنگ ندارد. پیروزی در میان نیست. او بازی میکند در پناه تک تک سطحهای بودن و خود را بیدریغ جای میدهد در میان نقش ها. زن، بودن نقشها را پناه میدهد. اینگونه مسیر بیپایان است.
نگار هنرپیشه
برگهای سبز کوچک
نمایشگاه طراحی و نقاشی امین اکبری با عنوان برگهای سبز کوچک
دورهمی
دورهمی/
نمایشگاه گروهی کارتون و کاریکاتور/
کامبیز درم بخش / جواد علیزاده / داوود شهیدی / علی جهانشاهی / جمال رحمتی / حسن کریم زاده / فیروزه مظفری / هادی حیدری / سیامک پورجبار / بهزاد باشو / ایلیا تهمتنی / آروین / پیام برومند / سارا طبیب زاده / مهدی کریم زاده
گردآورنده آروین
سوم آبان ماه ۱۳۹۲ ، درست يكصد و هشت سال و نوزده روز از ورود كاريكاتور و کارتون به ايران ، و رواج آن ميان عموم مردم از طريقِ هفتهنامهي “ملانصرالدين” ميگذرد . در طول يك قرن اخير ، مطبوعات نخستين خاستگاه و بستر اصلي عرضه و ارائهی کارِكاريكاتوریستها و کارتونیستها بوده است . در دهههاي چهل و پنجاه خورشيدي كارِ این هنرمندان ، مايههاي هنري و روشنفكري بيشتري گرفت و جاي خود را خارج از فضای روزنامه و رسانههاي مطبوعه ، در گالريهاي هنري باز كرد . در اين رسانهي تازه ، كاريكاتور و کارتون فرصت رشد و شكوفاييِ بيشتري يافت و به گسترهی وسيعترِ مخاطب و بستر ماناتري دست پیدا کرد ؛ كه هم رسالتش یا همان نقد و تصوير مضاميني ژرف بدون بهره از كلام را به جا ميآورد ، و هم ويژگيهاي بصري و زيباييشناختيِ منحصر به فردش را در قاب و بر ديوار گالريها نشان میداد و بر ديوارهاي گرم خانهها و مجموعههای هنري راهي باز میكرد . "دورِهمي " در امتداد همين مسير است و با گردهماییِ چندی از بزرگان و پيشكسوتان این هنر در كنار نسل سوم و نامهاي آشناي اين عرصه در مطبوعات و رسانههاي نو.
دیوارنگاریها
دیوارنگاریها و مروری بر آثار
مهروا آروین
به مناسبت بازگشایی گالری مهروا
نمایشگاه مروری بر عکسهای خانم مهروا آروین
در این برنامه ، نمایش آثاری از مجموعه های دیوارنگاریها / حس پا / راه رفتن روی ابر / آب / ماهی قرمز / زیر پایت را نگاه کن / رنگ و بافت / ایران من / به نمایش در آمده است.
این مجموعه ها که در طی چهار دهه گذشته ، بصورت دیجیتال یا آنالوگ ثبت شدهاند.
مجموعه دیوارنگاری ها و ایران من برای اولینبار به نمایش در می آید.
در بیانیه نمایشگاه به قلم امیرعلی گلریز آمده است :
مهروا آروین – متولد ۱۳۳۵ – تهران
کارش را از دههی پنجاه شمسی و از نوجوانی و زمانی آغاز کرده...
است که من و هم نسلانم نوزادی بیش نبودیم و امروز رو به چهلیم . . . امریکا درس می خواند و در سفر بود که انقلاب شد ؛ ماند و خواند و تجربه کسب کرد و اوایل دهه ی هفتاد شمسی برگشت و با جدیت مشغول به کار شد : با بیست نمایشگاه و پروژه ی انفرادی و حضور در ده ها نمایشگاه و پروژهی گروهی در ایران ، ایتالیا ، فرانسه و امریکا در گالری های نکسس ، آو ، ویللا فارینا ، راه ابریشم ، اثر ، مهروا و . . . عکاس بوده و هست ، از دوران وفور نگاتیو تا دوران وفور دیجیتال . عکاس آتلیه و استودیو نیست ، در فضای باز ، از زندگی و زیر و بماش عکس میگیرد ؛ چه آن وقت که “ دیوارنگاری ها ” را در سال ۷۷ شمسی کلید می زند و چه وقتی از همان زمان تاکنون درگیر“ ایرانِ من ” بوده است . . . که این دو مجموعه در این برنامه برای نخستین بار ، چاپ و به نمایش گذاشته می شوند و از سوی دیگر ، نمایش تصاویر چاپ نشده ای از مجموعه های “ زیر پایت را نگاه کن ” ، “ آب ” ، “ حسِ پا ” ،
" راه رفتن روی ابرها ” و . . . این برنامه ، مروری است بر دورانِ
فعالیت و پویایی و امیدواری ...
امیرعلی گلریز