نگریستن به رنج خود؛ نگاهی به آثار ریچارد بیلینگهام
عکسهایی که رنگهای تند و کادربندیهای سردستیشان اسنپشاتهای دهه ۷۰ را به خاطر می آورند لیکن از دیگر سو، به تصویر کشیده شدن انسانها در چارچوب زندگیشان و عدم وجود ژست، وجه مستندگونهی عکسها را بارز میکند. عکسها روی مرز باریکی بین عکاسی آنی و مستند در حرکتند. این اولین مجموعه عکاسی بیلینگهام محسوب می شود و به همین خاطر، کیفیت خودمانی و سردستی عکسها بسیار بارز است و آن ها را به سوی اسنپشات سوق میدهد.
لیزت مدل میگوید: «عکاس حرفه ای هیچ وقت قادر نیست به این درجه از معصومیت برسد. تنها میتواند بکوشد از عکس آنی تقلید کند.»
بیلینگهام در آن زمان به عنوان یک آماتور دارای این موهبت بود که عکسهای ناب آنی بگیرد. او با صراحتی خشن خانواده و محیط زندگیاش را به تصویر کشید. این عکسها اتوبیوگرافی صریحی از خود او هستند. رواج استفاده از عکسهای آنی در عکاسی هنری از دهه ۷۰ و با کار کسانی مثل نن گلدین و لری کلرک شکل گرفت اما این عکسها با یک تغییر جهت اساسی از سنت عکسهای آنی گرفته میشدند. بنابر سنت رایج، اسنپشاتها شامل صحنههایی از جشنها، عروسیها و گردهماییهای خانوادگی هستند اما این عکاسان تصاویری از سوگواری ، مشاجرت خانوادگی، اعتیاد و بیماری را عیان میکردند. چیزهایی که در عکسهای آنی معمول ناخوداگاه سانسور شده و به نوعی تابو محسوب میشدند.
ژست عنصر مهم دیگریست که در اسنپشاتهای خانوادگی همواره دیده میشود و عدم رعایت آن یکی از علل برجستگی کارهای بیلینگهام محسوب میشود. بیتفاوتی سوژههای او به حضور دوربین در حالیکه همواره از این حضور آگاهاند بسیار بارز است. به جز عکسی از پدر و برادرش که در آن ری به دوربین نگاه میکند در بقیه عکسها ما با بیتوجهی محض از سوی خانواده بیلینگهام مواجهیم.
خود عکاس میگوید: «با این که میدانستند من در حال عکاسی از آنها هستم اما کوچکترین تغییری در رفتارشان نمیدادند چراکه گمان نمیکردند عکسها ارزش اهمیت دادن داشته باشند. او همچون حضوری نامرئی رویدادهای درون خانه را به آدمهای بیرون خانه نشان میدهد. خانهای که هیچ حضوری از دنیای بیرون در آن دیده نمیشود و یا حتی نشانهای از خود عکاس به عنوان عضوی از خانواده را در خود ندارد. ریچارد روحی سرگردان است که میبیند ولی دیده نمیشود.
بیلینگهام اولین عکسهایش را زمانی گرفت که در حال تحصیل رشته نقاشی در یکی از کالجهای هنری انگلستان بود. مادرش خانه را ترک کرده و برادر کوچکش را دولت تحت سرپرستی گرفته بود، چرا که پدرش پس از دست کشیدن از کار و روی آوردن به الکل، خانه را فروخت و آنها به ناچار به خانههای عمومی دولت نقل مکان کرده بودند. پس از رفتن مادر و برادرش، ریچارد نوجوان با پدرش تنها ماند.
کار مورد علاقه ری دائم الخمر پس از نوشیدن، دراز کشیدن و استراحت روی کاناپه بود و ریچارد که برای طراحیهایش به مدل احتیاج داشت، بهترین مدل را درخانه پیدا کرد. پس از مدتی برای بالا بردن دقت طراحیهایش تصمیم گرفت از پدرش عکس بگیرد و بعد، از روی عکسها کار کند. به این ترتیب با یک دوربین اتوفوکوس و ارزانترین فیلم موجود در بازار کارش را شروع کرد. در طی این مدت کمکم دیدش نسبت به عکاسی دگرگون شد و به طور جدی و برای شش سال پیاپی به عکاسی از خانوادهاش پرداخت. در ابتدا سوژه عکسهایش فقط پدرش بود اما پس از مدتی مادرش لیز و برادرش به خانه برگشتند و آنها هم به درون عکسها راه یافتند.
عکسهای این مجموعه تونستهاند رابطه بینامتنی قدرتمندی بین عکاسی مستند نو(به واسطه ثبت صادقانه واقعیت زندگی این آدمها و نمایش آن، که میتواند نقد این شرایط باشد) و اسنپشات ایجاد کنند .اگرچه بیلینگهام هنگام عکاسی از هیچ یک از اصول حاکم بر مستندسازی آن دوران اطلاع نداشت اما آگاهی بصری و نحوه کادربندیهای او نمایانگر قابلیتهای ذهنیاش در این زمینهاند.
اما در پس این مهارت و این صداقت و بیآلایشی عکسهای به ظاهر ساده بیلینگهام، با دنیایی از استعارات و نشانهها مواجهایم. او مخاطب خود را خالصانه با زندگیاش که همواره با فقر و فقدان پیوند داشته، روبرو میکند. او پدرش ری را نشان میدهد که هیچوقت هشیار نیست، محل زندگیاش را نشان میدهد که مملو از اشیاء تزئینی ارزانقیمتیست که مورد علاقه مادرش بود، دیوارهای کثیف با رنگ های کنده شده و مبلمان قدیمی و فرسوده را نشان میدهد و تمام اینها برای من استعاراتی هستند از خلاهای مادی و احساسی جایجای زندگی خانوادگی او.
بیلینگهام این لحاظات فقدان را منجمد کرده و آدمهای درون آن را به آرامی کشته است. همانگونه که سانتاگ میگوید عکسبرداشتن از هر کسی به معنای قتلی تلطیف یافته است. عکسهای این مجموعه محاکمهای هستند برای مقصر اصلی که عکاس با مهارت تمام پشت صداقتش پنهانش کرده است. شاید به همین علت میتوان دو خوانش متفاوت از مقصر اصلی این تباهی داشت.
یک. میتوان عکسها را نقد دولت محافظه کار تاچر دانست که بیش از یک دهه با سیاستهای غلطش طبقه فقرا و کارگر را به نابودی کشاند. تاچر با محافظه کاریهای بیش از اندازهاش در اقتصاد موجب افزایش نرخ تورم و بیکاری شد. او در مقابل انجمنهای کارگری سختگیریهای شدیدی اعمال کرد و طبقه کارگر را بیش از پیش به قعر کشاند.
دو. اینها میتوانند انتقام عکاس از پدرش باشند. ری عامل مخرب خانواده معرفی میشود. او به عنوان سرپرست خانواده از وظیفه پدری شانه خالی کرده و تمام مدت در دنیای آسوده خود مشغول استراحت است. بیتفاوتی او روزگار بقیه افراد خانواده را تحت شعاع قرار داده و موجب انحراف روند زندگیشان شده است.
عکسها اما برای من بسیار متناقضاند. آنها خود را وابسته به سنت تشریفاتی عکاسی خانوادگی نشان میدهند، درحالیکه به طور همزمان آن را نقض میکنند. صحنهای آزارنده از مستی و نئشگی ری را نشان میدهند ولی بعد بیننده را با بوسه عاشقانه ری و لیز مواجه میکنند. عکسها از فرط عریانی اسرار آمیز شدهاند. به نظر میرسد چیزی در پس این لحظات جاریست، چیزی که عکاسی نشده، تعمدا مغفول مانده، پس زده شده، اما به تمامی حضور دارد.
با وجود تمام پیچیدگیهای درون عکسها که خوانش را برای مخاطب دشوار میکند، اغلب بازخوردهای خوبی نسبت به کارها وجود داشته و دارد. اولین نمایشگاه او فورا به موفقیت رسید و به اعتقاد من علت این استقبال، جهانیبودن سبک عکسهای آنی است. چرا که عکسهای آنی در همه جای دنیا به یکدیگر شبیهاند، هنرنما نیستند و ادعا و بلندپروازی ندارند. به همین دلیل، موجب نمیشوند مخاطب عادی خود را از درک هنر عاجز بداند. عکاس به سادگی دیگران را در روزمرگی غمناکش شریک میکند.
فهرست منابع:
عکسنامه.ش4.زمستان77.ص103-98 عکاس در مقام تجاوزگر.بیل جی.ترجمه محمدتقی فرامرزی
عکسنامه.ش8.مهر و آبان78.ص42-10 عکس آنی.جاناتان گرین.ترجمه کاوه میرعباسی
تندیس.ش137.آبان87.ص15-14 روزمرگیهای خانواده یک هنرمند.زیبا مغربی
-
عکاس: ریچارد بیلینگهام
-
-
عکاس: ریچارد بیلینگهام
-
-
عکاس: ریچارد بیلینگهام
-
-
عکاس: ریچارد بیلینگهام
-
-
عکاس: ریچارد بیلینگهام
-
-
عکاس: ریچارد بیلینگهام
-
-
عکاس: ریچارد بیلینگهام
-
-
عکاس: ریچارد بیلینگهام
-
-
عکاس: ریچارد بیلینگهام
-
-
عکاس: ریچارد بیلینگهام
-
-
عکاس: ریچارد بیلینگهام
-
-
عکاس: ریچارد بیلینگهام
-
-
عکاس: ریچارد بیلینگهام
-
ریچارد بیلینگهام