چگونه عکس‌های خانوادگی را بخوانیم؟ سه: عکس‌هایت را جمعی بخوان
افسانه کامران مقاله ۱۳۹۴/۰۳/۱۰

چگونه عکس‌های خانوادگی را بخوانیم؟ سه: عکس‌هایت را جمعی بخوان

در «چگونه عکس‌های خانوادگی را بخوانیم؟» به معرفی روش‌های خواندن عکس‌های خانوادگی از منظرهای مختلف پرداخته خواهد شد؛ این نوشتار رویکردی بین رشته ای دارد و مخاطب آرمانی این نوشتار همه کسانی هستند که به فهمی تازه از گذشته خود عشق می‌ورزند.

عکس‌خانوادگی تنها برای ما ارزشمند نیست، این عکسها پتانسیل بالایی دارند تا بتوانیم از طریق مطالعه و بررسی آنها به چگونگی تغییرات خانواده، نظام‌های بازنمایی و ادارکی درک تصویر در جامعه پی ببریم. جامعه‌شناسان و انسان‌شناسان با طبقه‌بندی، بررسی و تحلیل این عکس‌ها به تحلیل‌هایی بسیاری از چرایی و چگونگی عکس‌خانوادگی در میان مردم دست یافتند. به طور مثال  پیر بوردیو در  کتاب "عکاسی هنری میان میانه" عکاسی را هنری میان‌‌میانه می‌نامد چرا که از نظر او «هنر میان‌مایه» هنری است جدا از هنر برای نخبگان و هنر برای عامه، یا هنر خواص و هنر عوام. هنری است متعلق به طبقه متوسط، مابین نخبگان و عوام. او بر اساس مصاحبه‌ها و مشاهدات میدانی‌اش و در  تبیین کارکردهای عکس‌خانوادگی، این عکس‌ها را با توجه به موضوعاتشان نظیر عکس عروسی، عکس‌های مراسم مذهبی، عکس جشن و عکس‌های دسته جمعی، عکس‌های کودکان، عکس‌های خانواده‌های متاهل و مجرد دسته‌بندی کرد و سعی می‌کند با مثال‌ها و شرح مشاهداتش به ما نشان دهد که تصویر عکاسانه یعنی آیینی‌کردن و جاودانه ساختن بخش مهمی از زندگی جمعی که در هریک از این موضوعات، آیینی‌کردن و جاوادانگی شکل متمایز به خود را داراست.

 

   

به طور مثال او در تبیین کارکرد عکس گروهی در جشن‌ها معتقد است که عکس به مثابه یک شیء مبادله‌ای کنترل شده، به زنجیره هدایای متقابلی که برخاسته از مراسم ازدواجند می‌پیوندد؛ نتیجه این‌که هیچ مراسم ازدواجی بدون عکس ممکن نیست.

بوردیو با استفاده از نظر دورکیم، که کارکرد بزم را، احیا و بازسازی می‌داند، نتیجه می‌گیرد:

«عکس امکان آیینی‌کردن لحظه‌های اوج و حساس زندگی اجتماعی را که در آن، گروه اتحاد خود را بار دیگر به شدت تحکیم می‌کند، فراهم می‌سازد. درباره مراسم ازدواج، تصویری که برای جاودانگی گروهی که در یک‌جا جمع شده‌اند یا به بیان دقیق‌تر، برای یک‌جا جمع‌کردن دو گروه ثبت می‌شود لزوماً در مناسکی که کارکردش تقدیس‌کردن است مورد اشاره ضمنی قرار می‌گیرد، یعنی مناسکی برای تأیید و تقدس‌بخشیدن به اتحاد دو گروه که تحت تأثیر اتحاد دو فرد (عروس و داماد) قرار دارند» (بوردیو، ۱۳۸۶، ص‌۳۳).

همچنین وی دلیل عکاسی از کودکان در خانواده‌ها را اهمیت یافتن نقش کودکان در جامعه معاصر(کودک محوری)، انجام شایسته وظیفه مادری و همچنین وسیله‌ای برای تبادل ارتباطات اجتماعی(از طریق ارسال عکس بچه‌ها برای اعضای فامیل در روزگار نگارش کتاب) میان اعضای فامیل می‌داند(بوردیو، ۱۳۸۶، ص۳۴). او همچنین وظیفه انتقال میراث خانوادگی و تبار را کارکرد دیگر عکس‌های خانوادگی می‌داند که از طریق آلبوم‌های خانوادگی در گذشتگان ممکن می‌شود. او می‌گوید:

«حتی خوانش عکس‌های قدیمی عروسی اغلب شکل یک کلاس آموزشی تبارشناسانه را به خود می‌گیرد که در آن، مادر هم‌چون یک کارشناس برای فرزندش درباره روابطی که او را به اشخاص درون عکس‌ها پیوند می‌دهند سخن می‌گوید. مادر رمزِ به هم رسیدن آن دو زوج داخل عکس‌ها را بیان می‌کند؛ او دامنه روابط اجتماعی هر دو خانواده را تحلیل و مقایسه می‌کند؛ درباره غیاب‌ها، که بر مشاجره‌ها و مجادله‌ها دلالت دارند، و درباره حضورها، که نسبت به خانواده ادای احترام می‌کنند، نظر می‌دهد.. خلاصه کلام این‌که عکس مراسم ازدواج یک جامعه‌نگاشت واقعی است و به این لحاظ مورد خوانش قرار می‌گیرد» (بوردیو، 1386، ص36).

در جای دیگری بوردیو اشاره می‌کند که «آلبوم خانوادگی ماهیت حافظه اجتماعی را بیان می‌کند. هیچ چیز به اندازه نشان دادن عکس‌های خانوادگی همراه با شرح و تفسیرهایش – مناسک و آداب یکپارچکی که خانواده، اعضای جدیدش را به پذیرش آن‌ها وامی‌دارد- نمی‌تواند جست‌وجوی درون‌گرایانه‌ای باشد برای زمان از دست رفته» (بوردیو، 1386، ص46).

برخورد بوردیو با عکس‌خانوادگی برخوردی جامعه‌شناسانه است از آن رو که وی دلیل افزایش عکاسی منظره نسبت به عکس‌های سنتی خانوادگی در آلبوم‌های عکس در میان طبقات بالای جامعه را به سبب کاهش پیوندهای میان خانواده هسته‌ای و خانواده گسترده می‌داند (بوردیو، ۱۳۸۶، ص‌۴۰).

در واقع بوردیو کارکرد عکس‌خانوادگی را نشان‌دهنده وحدت خانواده و یکپارچگی آن می‌داند که در تصویر آرمانی از خانواده جلوه‌گر می‌شود. به‌همین دلیل عکس‌های جشن، عروسی و عکس از فرزندان که به بازتولید این وحدت در عکسهای خانوادگی میپ‌ردازد از موضوعات مهم در عکس‌های خانوادگی است.

  

 

شیوه خواندن ما به عکس‌های خانوادگی می‌تواند بینابین خوانش شخصی و خوانش جمعی این عکس‌ها باشد رویکردی که پیشتر ماریان هرش (Marianne Hirsch) در کتاب «قاب‌های خانوادگی: عکاسی، روایت و پساحافظه - Family Frames: Photography Narrative and Postmemory»  (۱۹۹۷) بیان می‌کند. او در این کتاب این عکس‌ها را به عنوان  فصل مشترک تاریخ شخصی و عمومی جستجو کرده است و به بررسی مفهوم خانواده و قدرت آن در مباحث معا صر پرداخته است. کتاب با بررسی عکس‌های خانوادگی به جا مانده از هولوکاست آغاز می‌شود. تصاویری که حافظه شخصی را با تاریخ جمعی پیوند می‌زنند. دغدغه هرش نقش عکس‌های خانوادگی در ساخت هویت فردی و خانوادگی و هم‌چنین ابزاری است که به واسطه آن گذشته، شامل رویدادهای آسیب‌زا هم‌چون هولوکاست می‌تواند بیان شود. وی به بررسی قواعد و عرف‌های عکاسانه‌ای می‌پردازد که به روابط خانوادگی شکل می‌دهند. هنگامی که از خانواده خود عکس می‌گیریم اغلب می‌کوشیم تصویری ایده‌آل از آن‌ها ارائه دهیم. هرش نشان می‌دهد که هنرمندان و نویسندگان معاصر شکاف میان واقعیت زندگی و ایده‌آل ذهنی را به تصویر می‌کشند تا تناقضاتی را نشان دهند که به بازنمایی‌های تصویری از والدین، فرزندان، نوه‌ها و عشاق شکل می‌دهند. او ارتباط بین تصاویر، زندگی خانوادگی، حافظه از دست رفته و پساحافظه را بررسی می‌کند.

 

ریچارد چالفن (Richard Chalfen) مردم‌شناس نیز در کتاب «روایت سردستی زندگی -Snapshot versions of life»  (۱۹۸۷) بررسی ۲۰۰ مجموعه «تصویرسازی شخصی» (اعم از عکس و فیلم‌های خانوادگی) که متعلق به امریکایی‌های سفیدپوست طبقه متوسط بود که در شمال شرقی ایالت متحده امریکا زندگی می‌کردند در صدد پاسخگویی به این سوالات بود: اینکه مردم چگونه در محیط‌های خانگی عکس می‌گیرند و چه استفاده‌ای از آن‌ها می‌برند؟ نتایج مطالعات وی نشان می‌دهد که عکس‌ها بیشتر از آن‌که به خاطر محتوای‌شان مورد استفاده قرار گیرند، نقش «کلیدهایی» برای حافظه را دارند. با وجود این، عکس‌ها برای آن‌هایی که شخصاً با افراد و حوادث موجود در عکس‌ها آشنایی دارند دارای نوعی ارزش استنادی نیز هستند. این اطلاعات و داده‌های موجود در عکس‌ها بدان معنی است که آن‌ها می‌توانند خاطرات چیزهایی را زنده کنند که کوچکترین نشانی از آن در عکس وجود نداشته باشد. در واقع این عکس‌ها تنها برای افرادی معنی می‌یابند که با اشخاص حاضر در عکس، آشنایی داشته باشند. در نتیجه صحبت‌کردن درباره عکس‌ها در هنگام نمایش آن‌ها حالتی نمایه‌ای به خود می‌گیرد.

تمرین: تعدادی آلبوم خانوادگی در چند دهه را ورق بزنید، سعی کنید فارغ از نسبت‌های فامیلی که با اشخاص درون عکس‌ها دارید، به آنها از منظر تغییرات اجتماعی و فرهنگی که با تغییر در پوشش، نحوه آرایش، مد، تغییرات ژست  و فاصله بین افراد در دهه‌های مختلف اتفاق افتاده است، توجه کنید. به تغییرات درون عکس‌ها که برخی نتیجه تغییر در دروبین است نگاه کنید، به نظر می رسد برخی از تغییرات در سطح عکس‌ها فراتر از تغییر در ابزار بازنمایی‌کننده است. خوانش جمعی از عکس‌های‌خانوادگی کمی سخت است چرا که در هنگام نگاه کردن به این عکس‌ها باید فاصله خودمان را از آنها  حفظ کنیم، تداعی‌ها و خاطرات همواره در این تامل میانجی‌گری می‌کنند.

تمرین دیگر اینکه می‌توانید به عکس‌های خانوادگی یک دهه خاص در تاریخ اجتماعی و فرهنگی ایران نگاه کنید و بنگرید که پدیده‌های اجتماعی و اتفاقاتی چون انقلاب و جنگ چگونه عکس‌های خانوادگی را از لحاظ تعداد، موضوع و چگونگی بازنمایی دستخوش تغییر کرده است. پدیده‌هایی چون مهاجرت چگونه بر عکس‌های خانوادگی مهاجران تاثیرگذار بوده است. به نظر می‌رسد در مطالعات دانشگاهی جای اینگونه از پژوهش‌ها و طرح پرسش‌ها درباره عکس‌خانوادگی در ایران بسیار خالی است. 

افسانه کامران afsanehkamran@gmail.com

بسیار عالی . با توجه به اینکه عکاسان جوان ما کمتر به این وجه از عکس توجه میکنند و با توجه به اینکه عکاسی وجوه بسیار زیادی دارد و توجه به هر کدام از این وجوه چه از نظر ساختاری و محتوایی و بررسیهای کاربردی و جامعه شناسانه و روانشناسانه بسیار مهم است که عکاسان جوان ما متاسفانه کمتر به این وجوه مهم توجه میکنند و این مقالات پژوهشی میتواند بسیار مفید باشد.
و توجه به اینکه وجه اسنادی عکس در این موارد بسیار مهم و قابل ارجاع است.
توجه شما را جلب میکنم به مقاله ترجمه شده توسط دکتر روشن به نشانی
http://nema.akkasee.com/19929
که بسیار قابل توجه است . عکس های خانوادگی دیگران که در برخی جنبه ها با موضوع بالا تطابق دارد.
زینلیان همدان

جعفر زینلیان