سیامک حاجی محمد
مقاله
۱۳۹۲/۰۹/۲۴
عکس مستند همیشه دروغ میگوید
مسئله مجموعه فاطمی نه گفتن واقعیت و نه فرار از آن است. این معیاری است که خواسته یا ناخواسته، هر بار که به سراغ مجموعه ای میرویم که نام مستند بر خورد دارد، گریبانگیرمان میشود.
اما در حقیقت مسئله این نیست. عکاسی مستند چه تکلیف خود را به مثابه مستند با حهان اطراف روشن کند، چه نه! چه آیرونیک باشد، چه اگزوتیک، چه تصویری حقیقی از ایران و ایرانی به نمایش گذارد چه نه! چه به مثابهی کبکی شکار شده باشد که بالاخره موضوعی را در مورد وضعیت ایران مطرح میکند! به هر صورت همیشه از یک قاعده کلی پیروی میکند که ما را در دام خود میاندازد: بیان حقیقت.
نه! عکس مستند هرگز حقیقت را بیان نمیکند، بلکه بنا شده بر مجموعه روابط رتوریکی که حقیقت اطراف را برای ما برمیسازد (یا به عبارت سادهتر حقیقی بودن عکس را توجیه میکند)، این شأن از فضایی خارج از محتوای تصویری عکس به آن اعطا میگردد. و به این ترتیب بیننده و منتقد را در چرخهای عبث از ارزیابیِ چگونگی بیان حقیقت گرفتار میکند.
پاسخ به هر یک از "آری" یا "نه" های بالا مصداق این گرفتاری است. چیزی که باید به خاطر داشت، نوعی دیگر از نگاه به مستند، به مثابه شیوهای بیانی است که از قواعد بیانی مشخصی پیروی میکند. جدا از این که چه نظام ایدئولوژیکی چنین فرایند گزینش پیچیدهای (فاعده بیان) را سامان میدهد، توجه به این نکته مهم است که نادیده گرفتن وجود رتوریک مستند به راحتی میتواند ما را از توجه به پیچیدگیهای بیانی مستند دور کند. سادهانگاری و مقایسهی معالفارق عکاسی مستند با مفهوم حقیقت در زمرهی این خطر میگنجد.
اما عکس مستند در عمل دو کار می کند: سادهسازی و به چنگ انداختن یا شکار کردن. اگر فرض کنیم که آنچه در برابر دوربین عکاسی قرار میگیرد حقیقتی خارجی است، ابزار دوربین نه به مثابهی ثبت کنندهی حقیقت که به مثابهی توری ماهیگیری عمل میکند که سوژههای خود را ابتدا در فرایندی [کمابیش] غیر انتخابی شکار می کند و در نهایت به مقتضای خواست شکارچی از میان شکارها گزینش صورت میگیرد. اما در این میان نه عکسها حقیقت هستند و نه شکارچی عکاس. تنها اتفاقی که رخ میدهد عمل شکار است: از بسیاری از آنچه در بیرون قرار دارد بخشی به صورت اتفاقی یا با روشی مشخص در تور میافتد اما در مرحلهی بعد بر اساس قواعد مشخصی فرای دید شخصی عکاس، قواعدی که عکاسی مستند یا خبری حکم میکند گزینش انجام میشود. حتا زمانی که عکاس ادعا میکند که دید شخصی خود را به عکاسی مستند وارد میکند هنوز همان قواعد عمومی مستند در کار هستند و چگونگی شکار و گزینش را ممکن میسازند. چرا که خود این تصور نیز که حقیقتی، بریده بریده یا پیوستار، بیرون از دوربین [و چشم بیننده] وجود دارد و عکاس تنها وظیفه دارد که در مکان/زمان به حقیقت پیوستنش حضور داشته باشد خود بخشی از قاعدهی پیشفرض فرض کردن حقیقت برساخته است. این جاست که مفهوم سادهسازی در دو مرحله به بازی وارد میشود: اول، زمانی که عکاس با پیشفرضِ شکارِ حقیقت وارد هماورد عکاسی از آن میشود و دوم، آن زمان که عکاس (یا به بیان دقیقتر عامل عکاس: که از آژانس خبری، سلیقهی عمومی یا جشنواره و ... در نقطهی مافوقِ عکاس آغاز میشود و از طریق عکاس قواعد گزینش را جاری میکند ولی در همان زمان توهم استقلال فردی عکاس را همچون صورتکی با خود به همراه دارد) برای دست پیدا کردن به یک صورت بیانی قابل فهم و پذیرش دست به گزینش و دستکاری نهایی میزند.
تأکید بر دستکاری از اینجا ناشی میشود که برخلاف تصور رایج در مورد عکاسی مستند، تنها عامل همیشه حاضر در این نوع عکاسی همان دستکاری است. نمونه عید نوروز در فرودگاه امام قیاسی بسیار کاربردی از همین مفهوم است که چطور میتوان از طریق عکس مستند آنچه به مثابه حقیقت بیان میشود را انتقال داد. یک از دوستان پیشنهاد کرد به لحظه ای فکر کنیم که در هنگام نوروز فضای فرودگاه ملغمهای است از حضور عمده دو دسته مسافر است. مسافران کشوری مانند تایلند و مسافران مناطق زیارتی. پرسش این است: تصویر حقیقی فرودگاه امام از دید عکاس مستند چیست؟ یا به بیان دیگر: آیا تصویر حقیقی رخداد ذهنی فرودگاه امام را با انتخاب سادهی بین یکی از این دو دسته - زائران یا مسافران تایلند (یا ترکیبی از این دو) - میتوان بیان کرد؟ با چنین رویکردی چه بخشهایی از پیچیدگی این رخدا به ناچار سادهسازی یا حذف میشود؟ یا در اساس باید دیدگاه خود را نسبت به توانایی عکاسی مستند تغییر داده، بپرسیم: پیچیدگی آنچه خارج از دوربین قرار دارد فرای توان دوربین در بیان آن است لذا بنا به مقتضای وابستگی عکاسی مستند به حضور دوربین در مکان/زمان وقوع، به ناچار باید گزینش و سادهسازی انجام پذیرد؟!
تصویری که فاطمی از ایران میدهد از این قاعده مستثنا نیست. فاطمی به عنوان عامل عکاس (همانند بسیاری دیگر) و فرای دید شخصی خود از درون رتوریک عکاسی مستند ناچار است به شکار، و ساده سازی. اما این گناه او را پاک نمیکند: عکاسی مستند و عکاس مستقل در مقابل تن دادن مطلق به دستور زبان مستند یا تلاش برای دست یافتن به راهی برای فراتر رفتن از این قواعد دستوری.
مجموعهی فاطمی گزیدهگویی است از ایران که ناشیانه پیروی خود از جریان روزمرهی عکاسی مستند را آشکار میکند. شاهد آنکه پیچیدگی زندگی روزمرهی امروز مردم ایران بسیار گستردهتر از آن است که بتوان آن را به 67 قاب پراکنده از حقیقت فروکاست.
در جستجوی یک فریادم: صدای یک تکخوان
یک نفر از پشت میخواند: آری صدایی هست
اما در میان دستهی همخوانان
مطالب مرتبط:
تکمله ای بر بحث های اخیر درگرفته پیرامون مجموعه ای از حسین فاطمی - زانیار بلوری
1. عنوان "یک سفر ایرانی" انتخاب هوشمندانه ای برای این عکس ها است؛ اگر از خود بپرسیم در سفر چگونه عکس میگیریم؟
بهنام صدیقی2. شاید کلمه ی "گناه" در این یاد داشت کمی بیرحمانه باشد. "ناشیانه" و "پراکنده از حقیقت" را نیز متوجه نشدم! مگر شما در چه جایگاهی هستید؟ آیا استفاده از ادبیات محاوره ای جایی در یک تحلیل دارد؟
3. آیا شما با دو پاراگراف آخر خود در چرخهای عبث از ارزیابیِ چگونگی بیان حقیقت گرفتار نشده اید؟ یا شده اید؟
آیا این تناقض در نوشته از همین جامعه نمی آید که بخشی از آن را در این عکس ها دیدیم؟
4. عکاسی مستند به این ساده گی نیست که در متن آن را بر شمرده اید! اگر مایل بودید موارد ناصحیحی که به عکاسی مستند اطلاق کرده اید را بر خواهم شمرد!
و نیز باید گرایش های متنوع عکاسی مستند از جمله مستند مطبوعاتی را نیز در نظر داشت.
5. به نظر می آید این عبارت یک فعل کم دارد: "عکاسی مستند و عکاس مستقل در مقابل تن دادن مطلق به دستور زبان مستند {هست یا هستند} یا تلاش برای دست یافتن به راهی برای فراتر رفتن از این قواعد دستوری".
6. آیا عکاس این مجموعه ادعایی بر ثبت حقیقت داشته است؟ و اساساً حقیقت را چگونه می توان تعریف کرد؟ تا به بیانی از آن رسید.
مجموعه ای قوی و هوشمندانه از "ایران امروز".
عباس عتیتر مناسب ، تکس کامل و قوی ، کبشن های کوتاه و صریح ، جیدمان مطلوب عکسها و... ازجمله این برتریهاست .
ویژگی ممتاز این مجموعه کنتراست شدید عکسها در تقابل هم بود واقعیت امروز رابی پرده به ما نشان می دهد نه سیاه نماییست نه روشن نمایست ایران خودمونو نشون میده ...
تنوع لوکیشن ها و شهرهای مختلف کارشده در این مجموعه ازجمله ویژگی های بارز آن است . البنه به نظر حقیر انتخاب نهایی 12 فریمی آن ب
سیار قوی تر و تاریخی تر خواهد کرد ...
به نظر می آید نظرات آقای صدیقی کم عصبانی نگاشته شده است. شاید صلاح بود به جای جوابگویی شبه دیالکتیک به نگارنده متن، حداقل یکی از اشکالات متن را برای دیگران واکاوی می کرد و کمی ذهن خود را می گفت تا این که با عباراتی چون "بی رحمانه" و کلمات استفهامی مانند "آیا" بحث را جلو ببرد.
امید امیریانبه نظر می آید در پارادایم گفتگویی همدیگر باید سخن برانیم، و کمتر از این قاعده خارج شویم...
نوشته ی سیامک حاج محمد بر مجموعه سفر ایرانی حسین فاطمی متن روشنگریست,اما پیش از هرچیز به خودِ عکس مستند و رتوریک مربوط به آن می پردازد که قابل توجیه,اما در مقایسه با مقیاس پرداختن به عکس هاکمی دچار پر گوییست.
میلاد عسکری گوهریپرداخت به اصول و بنیاد ها می تواند روشنگر باشد,ولی پرداختن به مبحث اصلی و تشریح خودِ موضوع هم از اهم موارد است.
مسائلی که در مورد مفهوم سندیت در عکاسی مطرح شده روشن و واضح است, و از مشرب نگاه به عکاسی در پی عدم مشروعیت امر واقع در بازنمایی سیراب میشود.
ولی در پی همان دو پراگراف آخر که به خودِ مجموعه پراخته شده,باید گفت که توقع اینکه عکاس به همه ی حواشی و زوایای موضوع مطرح شده بپردازد توقع نا به جایی است,خصوصا در بستری که این مجموعه عکس مطرح شده , مفهوم نامحدود یک سرزمین,والبته به نظر میرسد با نام سفر,این دید توریستی و به شدت گزین و خلاصه شده را توجیه می کند.
ولی سوغات این سفر عکاس-با توجه به اینکه در هر صورت نگاه شخصی وی است-نشان نگاه دیگری به امر عکاسی شده را نیز در خورد دارد.
این مجموعه گزینی از فرار ها ودلخواه ها و تضادها و در نهاییت زنگی ایرانی در بعد آلترناتیو آن است تک روی مهمانی های یک پارتی یا تک روی نوجوان خالکوبی کرده و حتی تک روی چادربه سر کردن خانوادگی در خانه.
این ها بیرون زدگی های زندگی ایرانیست,رفتارهای گاها ناهمگن,و مشخصا رفتار هایی که یک صحنه را عکاسی شدنی میسازند.
در نهایت این گناه کرده یا ناکره حسین فاطمی,باز هم از رتوریک عکس مستند معنا میگیرد(در گفتمان رایج),اتفاقی بیرون زده از بستر امر جاری که هم برای عکاس و هم برای مخاطب عکس,توجیه کننده وجود عکسیست که در این مجموعه می بینند.
متاسفم بايد بگم اين نگاه كاسب كاراني است كه برخي براي شهرت ونشون دان خودشون براي خارجي ها شاتر زدن بعضي از دوستان هم هيجاني شدن زن لخت ديدن عكس خوب به بي پرده بودن نيست به گفتن حقيقت است
علي رضوانيبه نظر بيشتر اين تصاوير سا ختگي بوده و ايران رو با چند تا پارتي اخوند نميشه نشون داد و يا خراب كرد
عكاس بايد قبل از عكاسي ياد بگيره چطور مجموعه عكس عكاسي كنه نه اينكه تمام تك فريم هاش رو بريزه تو يه مجموعه
من متاسف میشوم اگر این مجموعه موجودیت و نهان ایران در منظر نگاه خارجی ها بشود . من جمله نویسنده را اینگونه ادامه میدهم که موضوع شکار است و عکاسی شکارچی اما واقعیت این است که عکاس ما نه به دنبال سیمرغ رفته و نه حتی زحمت فکر کردن آن را هم به خود راه داده است ، خیلی راحت مرداری یافته و از بدن متعفنش عکسهایی پست مدرن گرفته است !!! حقیقت اینست که کنتراست مابین دو گروه نمایش داده شده آنچنان شدید است که تونالیته زیبا و پر رمز و راز میانی از بین رفته است . کنتراستی که واقعیت ایران است . چند درصد از جوانان ایران چنین عیش و بزمهایی دارند ، چند درصد آخوند و طلبه اند ؟؟ بقیه مردم کجا هستند ؟؟ اینها مقیاس و معیار درستی نبوده اند . اینها یک هیجانی است که با نود آرت یک خانوم لب پنجره و روی تخت شکل گرفته اند ، مجموعه ای که کلامی ندارد جز مطلقا بد تا مطلقا بدتر و این میان متوسط ها و خوبها فراموش شده اند . احساس ایرانی بودن نه میان روحانی هاست و نه آن گروه عیاش جوان . و اگر بخواهیم منطقی و درست و بدور از هیجانات فکر کنیم باید اعتراف کنیم این مجموعه سفر به همه جای جهان است از واتیکان در ایتالیا تا اورشلیم میان یهودیان تا مکه مکرمه میان مسلمانان . تضادی شدید بین رادیکالیسم و اومانیسم اینجا ایران یا هرجای دیگر نیست اینجا جنگ مابین تفکرات متاعصبانه است.
ارسلان پورجلاجیبه نظر بنده عکاس یک نقطه اوج و یک نقطه حضیض برای کار خود در نظر گرفته و با این نگاه دوسویه مجموعه را در کنار هم قرار داده است؛ به بیان ساده تر میتوان نیمی از مجموعه را حذف کرد، اما کمبود آن را حس نکرد.
حسین اسماعیلیبه نظرم اين مجموعه چيزي جز دروغ و چيدمان نبود بطور مثال عماس رفته از يه خانم ل/خت عكس گرفته و نوشته اين روس/پي است از كجا بايد بدونيم راست ميگه ؟ ايا نشانه ايي در عكس است شاد دوست عكاس بوده هر كس كه لخت است كه روسپ/ي نيست همه ما ميتوانيم از اين عكسها بگيريم و هر دوست داريم بنويسيم.
ميلاداگر راست گفته باشد به هر حال هر جاي دنيا عكسي از روسپي ميگيرد در حال كاري است يا عشق بازي بمرد و يا.......
اينجا دروغ عكاس. معلوم ميشود. به هر حال هم اگر روسپ/ي بوده و عكاس به خانه اش دعوت كرده و چيدمان كرده ولي نقش مرد حاضر به ايفاي بازي. نبوده
به نظرم اين يك شيادي در عكاسي است
چرا عكاس بينده را خر فرض كرده؟