فتومونتاژ عرصهای همانند و جولانگاهی مناسب برای رویاها
مقدمه
عکاسی فتومونتاژ از همان آغاز با نا بسنده دانستن واقعیت های بیرونی و فراتر رفتن از آن سعی در بازنمایی دنیایی را داشت که بتواند هر چه بیشتر جنبههای خیالگونه را نشان داده و از این طریق بازگوکننده موضوعاتی باشد که با روان و درون انسان در رابطه است. این خیالگونگی همراه با روایتپردازی که از خصوصیات اصلی این شاخه عکاسی بود، توسط افراد زیادی مورد انتقاد قرارگرفت. اما این روند در اوایل قرن بیستم با شکلگیری گروههایی همچون دادا که به دنبال «رهایی بشریت از زیر یوغ عقل ومنطق و زبان» و بعدا حلقه سورئالیستها که تحت تاثیر نظریات زیگموند فروید در پی گسستی عظیم در واقعت بود، توسط آندره برتون جان تازه ای به خود گرفت وبر اساس این آراء پشتوانه محکمتری را برای کشف ایدههای نو پیدا کرد، بهنحویکه این روند با گذر سالها و به وجود آمدن نظریههای مختلف همچنان به مسیر خود ادامه داده است.
این مقاله در ادامه و در فصل یک قصد دار تا توضیحاتی را راجع به تاریخ علم روانکاوی، ساختار های روان، خواب و رابطه بین هنر و روانکاوی مطرح کند. در این میان نویسنده این مقاله با توجه به کتاب های نوشته شده در این زمینه بخصوص، کتاب تفسیررویا نوشته زیگموند فروید را منبع اصلی خود قرار داده و سعی خواهد داشت تا در مرحله اول با توضیح در مورد تک تک ویژگیهای مطرح شده در آن کتاب در مورد رویاها و سپس در فصل دوم تاریخچه فتومونتاژ و گونه های مختلف، ویژگیها و تواناییهای آن، رابطهای دو سویه میان این دو برقرار کند. فصل سوم این مقاله نیز تحلیل آثار عکاسان در رابطه با این موضوع است. از آنجایی که این شاخه ازعکاسی به علت توانایی استفاده و برش تصاویر از جاهای مختلف و ترکیب دوباره آنها در یک تصویر دیگر، یک قدم از واقعیت موجود فراتر رفته و میتواند دنیای اطراف را آنگونه که میخواهد به تصویر کشد، همین امر باعث میگردد که این شاخه راحتتر بتواند دست به توصیف و بازنمایی عالم خیال و رویا زده و به ضمیر ناخودآگاه انسانها راه یابد. برای مثال افرادی همچون هاژک هالکه، گرت اشترن,، کریس آنتونی و غیره با ترکیب کردن مفاهیم روانکاوی در مورد خوابها و تکنیکهای فتومونتاژ توانستهاند آثاری ارزشمندی را ارائه کنند که در ادامه مقاله بصورت دقیقتری به آنها خواهم پرداخت.
بر اساس آنچه در این مقدمه نوشته شده است، نویسنده این فرضیه را پیش می کشد; همانطور که رویاها عالمی فرای واقعیت و نمادینی را برای ما شکل میدهند و علم روانکاوی و در راس آن زیگموند فروید آنها را مسیری مطمئن برای رسیدن و کنکاش در درونیات و تحلیل انسانها می دانست، و با توجه به اینکه تصاویر خلق شده با تکنیک فتومونتاژ نیز به خاطر تواناییهای تکنیکی خود میتواند تصویری جدید و فرای واقعیتی بسازد که اولا بار نمادین به خود گرفته و در مرحله دوم هیچگونه مابهازای بیرونی نداشته باشد، لذا میتوان این شاخه عکاسی را همانند و جولانگاه مناسبی برای رویاها و خاطرات سرکوب شده دانست.
فصل یک(روانکاوی)
شروع تاریخ روانکاوی را باید از هنگامی دانست که انسان، جانداران را از موجودات بیجان باز شناخت و میان جسم و جان خود تفاوت گذارد.( آریان پور, امیر حسین, 1357,ص14) به تعبیری دقیقتر مطالعه و کاوش رفتار موجود زنده را میتوان به دوران یونان باستان نسبت داد. شواهدی مبنی بر مطالعه این دانش توسط مصریهای باستان وجود دارد. این علم تا سال ۱۸۷۹ بخشی از فلسفه انگاشته می شد، و تا ربع آخر قرن نوزدهم بنابر گمانه زنی، کشف و شهود بود تا اینکه توسط زیگموند فروید شروع به پایه ریزی ساختارهای اولیه خود کرد. یهودیبودن او از همان ابتدا نقش مهمی در ایجاد این روند داشت بهطوریکه این موضوع، اندیشه نا به سامانی تمدن را برایش روشن ساخت و دانست بشر دچار تعصبات خشک و بی پایه ای است که ریشه چندین هزار ساله دارد.( اروین,ادوارد 1393,ص8 ) یکی از نظریات مهم روانشناسی فروید در بین سال های 1920 تا 1890 پرداختن به مفهوم ناخودآگاه در انسانها بود. او که روان انسان را به دو بخش خودآگاه و ناخودآگاه تقسیم میکرد و اعتقاد داشت که روان انسان شدیدا تحت تاثیر میلهای سرکوب شده و ارضا نشدهای است که در بخش ناخوآگاه ذهن ثبت شده و نیاز به تخلیه دارند. این دیدگاه بعد از سال 1920 جای خود را به سازمان سه بخشی; فرومن، من و من برتر داد. در نهایت فروید با نظام بخشیدن به علم روانکاوی توانست هر چه دقیق تر به کاوش در روان انسان ها بپردازد. او با استفاده از تکنیک تداعی آزاد، لغزش های لپی و به خصوص تعبیر خواب سعی میکرد با کم رنگ کردن بخش خودآگاه ذهن یا همان من بیمار، وارد بخش ناخوآگاه یا فرومن او شده و از این طریق به تحلیل روان انسان بپردازد.( کوهن,جاش, 1393 )
خواب دیدن عمری به قدمت عمر انسان دارد. این پدیده از دیرباز مورد توجه انسانهای بسیاری در قرون گذشته بوده به شکلیکه در بیشتر متون تاریخی از آن به عنوان راهی برای ارتباط بین خدایان و انسان یاد کرده اند.( کولیج, فردریک ال, 1393,ص45) این اعتقاد از حدود سه هزار سال قبل از میلاد و از دوران سومریها تا به امروز شکل گرفته است. اما علم شناخت رویا در قرن دوم قبل از میلاد توسط فیلسوفی به نام آرتمیدوروس در پنج جلد کتاب تحت عنوان کریتیکا منتشر گردید که در آن اشاره میکند که باید به شغل وعادات قبل از تعبیر رویا توجه کرد. همین روش بعدها توسط زیگموند فروید ادامه یافت و او نیز همانند این فیلسوف اشاره میکند که بسیاری از رویاها ادامه فعالیتهای روز گذشته است و همچنین نیازهای جسمانی یا اتفاقات مهم اخیر میتواند به شکل مستقیم در یک رویا نمایان گردد. ( کریسپ, تونی, 1393) از دیدگاه فرویدی از آنجاییکه در هنگام خواب من یا بخش خودآگاه ذهن به خواب میرود، میدان برای فعالیت بخش ناخوآگاه یا غرایز بیشتر میگردد. لذا در این حالت بهترین فرصت برای کاوش در عمق و روان انسانها پدید میآید. او چندین ویژگی مهم را در کتاب «تفسیر رویا» در مورد خواب و رویاها برمی شمرد که از آنها می توان به; فشرده شدن که در آن چندین اتفاق یا موضوع ناخودآگاه در هم فشرده شده به شکلیکه از لحاظ زمانی و مکانی قابل بازشناسی نباشند و جابه جایی که از دو راه خود را آشکار میکند. در اولی عنصری پنهانی نه با جزء سازنده خود بلکه با چیزی بعیدتر جایگزین میشود, یعنی با چیزی کنایی. و در دومی تاکید فیزیکی از جزئی مهم به جزئی غیر مهم منتقل میگردد (امامی,یحیی,ص215 ) وارونه ساختن که امیال بصورت وارونه و شکل های غریب به نمایش در می آیند، نماد سازی که در آن دالها بر اساس یک قرارداد به مدلول خود وصل میگردند یعنی هر ابژهای در خواب میتواند نماینده معانی مختلفی باشد، اشاره کرد.( زیگموند, فروید:1383 )در نهایت این ویژگیها باعث باز شدن مسیری میگردد که علم روانکاوی از طریق آن به کاوش در درون انسان ها بپردازد و در ادامه نیز توسط هنرمندان و به ویژه افرادی همچون آندره برتون (André Breton) باعث شکلگیری پایه های اولیه مکتبی با نام سورئالیسم گردید.
سورئالیسم در سالهای پس از جنگ جهانی اول به رهبری آندره برتون پدیدار گشت. او که در ابتدا تصور چندان مثبتی از نظریههای فروید نداشت، اما با آشنایی عمیقتر با نظریات وی توانست روشی را برای کاوش در ژرفای مخفی من به وجود آورد. این موضوع ابتدا در شیوه ای که برتون نام فراواقعگرایی ادبی بدان داده بود و با بهکار بردن شیوه نگرش فروید نسبت به پدیده خواب و روش های تداعی معانی در ادبیات رخ نمود و کم کم تاثیرات خود را در هنرهای تجسمی مرتبط با این سبک نیز گذارد.( شریعت کاشانی, دکتر علی,1393 ص 59-58 )سورئالیسم بر همین اساس و با پشت سر گذاردن حصارهایی که عقل و منطق بر آنها تحمیل کرده بود، سعی در رسیدن به واقعیت جدیدی را داشت که هم بتوانند نیروی تخیل خود را در آن نشان دهند و هم از این طریق به تداعی ذهنی و مکاشفه های توهمی در عمق و روان به عنوان دست مایه آفرینش هنری دست یابند. ( رحیمی,عباس,1393,ص69)در این میان فتومونتاژ یکی از نخستین امکاناتی است که در بخش تجسمی و بخصوص عکاسی سورئالیسم به کار رفت و افرادی همچون: من ری، هاژک هالکه، جری الزمن و در اواخر کریس آنتونی و غیره مسیری را فراهم کردند تا از طریق آن، تصاویری وهمگونه و خیال انگیزی تولید شوند که ریشه در اعماق وجود هر فردی داشتند. بصورت کلی میتوان گفت که کنار رفتن قید و بند های ایجاد شده توسط عقل که بر پایه اصول روانکاوی بود موجب گشودن مسیرهای جدیدی برای کاوش در روان انسان ها شد که پی گرفتن آن باعث ایجاد ایده هایی ناب برای خلق آثار هنری گردید.
رابطه میان روانکاوی و هنر بصورت جدیتر از آغاز قرن نوزدهم شکل گرفت. این رابطه از ابتدا به شکلی بود که همگان بر تاثیر پذیرفتن روانکاوی از هنر و به ویژه ادبیات باور داشتند و ریشه روانکاوی را از ادبیات میدانستند. از شخصیتهای داستانی همچون عقده ادیپ و نارسیسیسم گرفته تا سادیسم و دگر آزاری که از نام نویسندگانی همچون مارکی دوساد گرفته شده به خوبی نشانگر این موضوع است. به قول شوشانا فلمن ادبیات زبانی است که روانکاوی برای سخن گفتن راجع به خودش استفاده میکند.(پاینده,حسین,1387, ص22) در این میان افرادی چون زیگموند فروید برای اولین بار در داستان «The Sandman» نوشته هافمن و بعد ها با گسترش آن در عرصه هنرهای تجسمی و تحلیل آثاری از لئوناردو داوینچی، میکل آنژ و غیره راهگشای مسیری جدید در تحلیل آثار هنری باتوجه به مفاهیم روانکاوی شد. اما این مسیر در ادامه بصورت دو سویه ادامه پیدا کرد و هنرمندان زیادی از تکنیک های روانکاوی برای خلق ایده اولیه آثار خود بهره بردند. نمونه بارز آن را می توان در میان هنرمندان سورئالیسم مشاهده کرد. برای مثال آندره برتون که خود نیز تحصیل کرده روانشناسی بود، با بهرهگیری از نظریههای روانکاوی شالودهای را بنیان گذارد که عمدتا ریشه در ضمیر ناخودآگاه بود. این رویکرد برتون بعدتر عکاسان و به ویژه فتومونتاژکاران را نیز تحت تاثیر خود قرار داد تا آنها نیز با توجه به این اصول در پی خلق مفاهیم جدیدی برآیند. بهطور کل می توان رابطه بین روانکاوی و هنر را رابطه ای دوسویه دانست که هر کدام برای تکمیل خود نیاز به دیگری دارد.
فصل دو (فتومونتاژ)
بر اساس فرهنگ انگلیسی پنگوئن، فتومونتاژ عبارت است از تصویری متشکل از چندین عکس. به عبارتی دیگر فتومونتاژ ترکیب تصاویر حاصل از دوربین عکاسی بر روی فیلم یا صفحه حساس است.(خدادادی مترجم زاده, دکتر محمد, 1372) به عبارت دقیقتر این ژانر جدا کردن نگاتیو و یا پزتیو از منابع مختلف قدیمی و جدید و سرهم کردن آنها به منظور ایجاد شکلی جدید که ربطی به کارکرد اولیه اش نداشته باشد. برای مثال میتوان از نمونه های اولیه این ژانر به کار های گوستاو لگری(Gustav Legray) اشاره کرد که در سال 1855 شروع به نوعی از چاپ ترکیبی کرد.( رحیمی,عباس, 1394) او در این شیوه با استفاده از عکسهای مختلف و سپس دوربری و کنار هم قرار دادن آنها در صفحه ای جدید، شروع به عکاسی دوباره از آنها میکرد. بهطور کلی می توان گفت این شیوه عکاسی از همان آغاز در کنار چالش های تکنیکی به دنبال بر هم زدن واقعیت موجود و ایجاد نوعی برساخت تصویری بوده است.
فتومونتاژ در سال های آغازین خود همواره با چالشهای تکنیکی بیشماری درگیر بوده است. همزماشدن این شیوه از عکاسی در دورانی که سردمداران عرصه هنر به دست نقاشان بوده، فتومونتاژکاران را هر چه بیشتر به سمت تغییر در شیوه و نگرش های تکنیکی و فنی خود کشاند. این دوران را که میتوان از آن با نام پیکتوریالیسم یا تصویرگرایی نام برد، دوره ای است که به موجب آن، افراد با استفاده از شیوه نقاشان، به دنبال بدست آوردن نوعی ایده ال هنری، و رهایی از انگ غیر هنری بودند. آنها با استفاده از نورهای نرم، چشم اندازهایی در نور غبار آلود، چاپهای روغنی، عناصر عاطفی و غیره ( تاسک، پطر، 1377) سعی در رسیدن به این هدف را داشتند. در این مسیر شاخه فتومونتاژ بهترین مسیری بود که افراد علاقمند به آن میتوانستند با طی کردن مسیر آن به اهداف اشاره شده دست یابند. برای مثال افرادی همچون اسکار ریلندر (Ocar Gustave Rejlander) و «هنری پیچ رابینسون (Henri Peach Robinson)با استفاده از ترکیب تصاویر مختلف سعی دربازتولید موضوعاتی را داشتند تا بتوانند از رسانه عکاسی به عنوان یک رابط میان ذهن و دنیای بیرون بهره ببرند. آنها از این طریق میتوانستند بهعنوان یک تآویلگر به بازخوانی دوباره جهان اطراف خود بپردازند. این دوره را میتوان از یک سو دورهای چالش انگیز برای رهایی از قید مشکلات فنی و انگ غیر هنری بودن دانست و از سوی دیگر تلاش در جهت بیان مفاهیم ذهنی.
این شاخه عکاسی پس از سپریکردن مشکلات اولیه فنی توانست با آغاز مکاتب ادبی و هنری از جمله دادائیسم، ساختگرایی، باهاوس، پاپ آرت و..شکلی نظاممند برای بیان موضوعات خود پیدا کند. آغاز جنبش دادا که خود زائیده نومیدی و هرج ومرج ناشی از جنگ جهانی اول بود، به نوعی سعی در طغیان بر علیه اخلاق و اجتماع حاکم در آن دوران را داشت (سید حسینی, رضا,1384) با شروع دادائیسم عکاسی فتومونتاژ رسمیت بیشتری پیدا کرد، بهطوریکه آنها ارزش این شاخه عکاسی را در پایه گذاری نوعی زیبایی شناسی ماشینی به خوبی درک می کردند. (رحیمی,عباس, 1394ص 45) این شیوه عکاسی همزمان در جاهای مختلف دنیا مورد آزمون و خطاهای بسیاری قرارگرفت و با شروع جنبش ساختگرایی در شوروی، آغاز بهکار مدرسه معماری باهاوس در آلمان، هنر پاپ در انگلیس و آمریکا و فمنیسم تجربه های متفاوتی را تجربه کرد. برای مثال افرادی همچون جان هارتفیلد(John Heartfield) و رائول هاسمن (Raoul Hausmann) در دادائیسم, ال لیستزکی (El lissitzky) در ساخت گرایی, ریچارد همیلتون (Richard Hamilton) در پاپ, گرت اشترن(Grete Stern) و مارتا رازلر(Martha Rosler) در فمنیسم هر کدام با توجه به دغدغههای متفاوت سعی در بیان دیدگاههای خود با توجه به امکانات این رسانه عکاسی را داشتند. در نتیجه میتوان چنین بیان کرد که فتومونتاژ در طول مسیر خود تا دهه هشتاد علاوه بر اینکه به عنوان یک ابزار در جهت بیان دیدگاه های متناسب با هر دوره ای بود، خود نیز توانست با بازنگری امکانات رسانه ای خود مسیر جدیدی را در آینده و با ورود عرصه دیجیتال باز نماید.
در دهه نود و با پیشرفت نرم افزارهای ویرایش عکس توسط شرکت Adobe و همچنین نسل جدید کامپیوترهای پرقدرت و دوربین های دیجیتال، مسیری فراهم شد که اندکی با دوره پیشین خود متفاوت بود(نیازی,رضا,1391) عکاسی فتومونتاژ که از همان ابتدا به دنبال ساخت واقعیتی جدید بود که چندان مابه ازای بیرونی نداشته باشد، با توجه به فرصت پیش آمده توسط امکانات دیجیتال، توانست هر چه سریعتر با آن اخت شده و دست به بازپروری و تولید تصاویری بزند که عنصر خیال و واقعیت را در یک آن کنار یکدیگر داشته باشد. اما این مسیر باز با نقد های بیشماری مواجه گردید. بهشکلیکه برخی آن را به عنوان نوعی رهایی از محدودیت های بازنمایی عکاسی میستودند و و برخی دیگر آن را هراس فرهنگی و خطری برای کارکرد های رسانه عکاسی میدانستند. برای مثال فرد ریچن مدعی شد که این قابلیت تازه ی تغییر پذیری تصویر سرانجام منجر به تضعیف تدریجی اما اساسی جایگاه عکاسی به مثابه یک قابلیت تصویری ذاتا صادق می گردد. اما در مقابل مارتا رازلر اشاره می کند که اندک شناختی از تاریخ عکاسی نشان میدهد که دستکاری عکس جزء وجودی و جدایی ناپذیر عکاسی است. او ادامه میدهد که این شیوه عکاسی مخصوصا در دوران دادائیسم به دنبال تصویر کشیدن نوعی واقعیت اجتماعی در ذات خود بود. واقعیتی که شاید در ظاهر به چشم نخورد( ولز,لیز,1390ص 402تا398) اما در کنار تناقضها و دیدگاههای متضاد در این دوره، عکاسی فتومونتاژ سعی در ارتباط بینامتنی با دیگر نظریات موجود نیز بوده است. علم روانکاوی و در راس آن شناخت پیچیدگیهای درون انسان با توجه به موضوعات رخ داده در خواب و رویاها، مسیر جدیدی را پیش روی این شاخه عکاسی با توجه به امکانات دیجیتالی باز کرد تا هر چه دقیق تر به کاوش در این موضوعات پرداخته و تصاویر خلاقانهتری را خلق کند. برای مثال افرادی همچون مگان بادی(Meghan Boody) کریس آنتونی (Chris Anthony) و بسیاری دیگر با بکارگیری از علم روانکاوی و ویژگیهای رسانه عکاسی در عصر دیجیتال توانستند به این امر دست پیدا کنند. در نهایت میتوان این گونه نتیجه گرفت که با شروع عصر دیجیتال ,عکاسی فتومونتاژ راحتتر از قبل توانست پلی میان واقعیت و امر خیال بزند. پلی که در نهایت منجر به تولید تصاویری شد که هم به ویژگی های رسانه عکاسی متکی است و هم سعی دارد تا با استفاده از امر خیال راهی برای کاوش در درون انسانها و بیان افکارش پیدا کند.
فصل سه
برای مثال در تصاویر ساخته شدهای که از هینز هاژک هالکه Heinz hajekhalke مشاهده می کنیم به راحتی می توان شاهد این ویژگی های شمرده شده در رویاها از جمله فشرده سازی و وارونه کردن و غیره را مشاهده کرد. در کنار این ویژگیها، زنان را میتوان همچون افرادی دانست که در یک ساختار نمادین اثیر ماندهاند. همین بودن وجه نمادین در تصاویر، ما را به مرحله دیگری وارد می سازد که می توان در آن با عنصر روایت پردازی و داستانگویی که از ویژگی های دیگر رویاها بودند مواجه گردیم. بازگشت امیال واپس زده شده ویژگی دیگری که می توان نمونه آن را در تصویر وسط مشاهده کرد. در این تصویر شاهد چهره زنی هستیم که در میان کلیدهای پیانو سعی دارد میل به شادی و خندیدن را بروز دهد. در واقع این تصویر را میتوان با وجودد دستهای نسبتا نا آرامی که روی کلیدها در حال چنگ زدنند، تصوری از امیال واپس مانده شده صاحب دستها دانست. و در نهایت پدیده جابه جایی که فروید آن را عمل و نتیجه سانسور در رویا میداند. بنا بر نظر او جابه جایی از دو راه خود را آشکار میکند: در اولی عنصری پنهانی نه باجزء سازنده خود بلکه با چیزی بعیدتر جایگزین میشود, یعنی با چیزی کنایی. و در دومی تاکید فیزیکی از جزئی مهم به جزئی غیر مهم منتقل می گردد, بنابراین رویا در غالب چیزی ظاهر میگردد که مرکزی دیگرگون و غریب دارد. برای مثال در تصویر زیر اثر گرت اشترن Grete stern دو عنصر قطار و سر موجودی عجیب که حالتی کنایی دارد را میبینیم که باهم ترکیب شده اند و در نهایت منجر به ایجاد فضایی دگرگون و عجیبی گشتهاند. یا در مثالی از افرادی که درر سالهای اخیر فعالیت می کنند میتوان به آثار کریس آنتونی (Chris Anthony) اشاره کرد. او در مجموعه «قربانیان و انتقامجویان» که عمدتا نشان دهندهی موضوعاتی سرکوب شدهای هستند که ریشه در دوران کودکی افراد دارد. با استفاده از پدیده نماد پردازی و روایت پردازی توانسته فضایی همانند خواب و رویاها بسازد که در آن افرادی را نشان می دهد که با استفاده از ابزارهایی همچون چاقو . تبر که نماد بریدن و قطع کردن موانع است سعی در رهایی و انتقام از تله ای هستند که در آن اسیر شدهاند. مجموع این نمادها و جابه جاییها در این تصاویر نمایشگر روایتی هستند که نمونه آن را میتوان تنها در عالم خواب و رویا ها مشاهده کرد.
نتیجهگیری
عکاسی فتومونتاژ را میتوان بر اساس نظریههای روانکاوی، عرصهای همانند و مناسب برای رویاها و خاطرات سرکوب شده دانست. آنطوریکه در فصلهای این مقاله توضیح داده شد، رویاها عالم نمادینی را شکل میدهند که از طریق آن میتوان به دنیای ناشناخته آدمی دست پیدا کرد، فروید در تشریح این موضوع به چند ویژگی اصلی از جمله فشرده سازی، جابه جایی، نماد سازی، وارونهسازی و غیره می،رسد و اعتقاد دارد که خواب ها از طریق این چند ویژگی اصلی خود را بیان میکنند. پیگرفتن همین ویژگیها در عرصه ادبیات و هنر های تجسمی بخصوص با شروع سورئالیسم موجب گشایش مسیرهای جدیدی برای خلق آثار هنری گشت و در این میان عکاسی فتومونتاژ نیز به خاطر توانایی های فنی, گریز از لحظه، فرصت تامل بیشتر، نمادسازی و در نهایت رسیدن به واقعیت جدید هر چه بیشتر توانست ویژگیهای اصلی رویاها را در خدمت خود قرار داده و دست به تولید ایده های جدید بزند. برای مثال افرادی چون هاژک هالکه، گرت اشترن و کریس آنتونی جزء افرادی هستند که از دیرباز تا به امروز از این ویژگی های برای خلق آثار خود بهره برده اند. در نتیجه همانطوریکه رویاها عالمی فرای واقعیت و نمادینی را شکل میدهند و علم روانکاوی و در راس آن زیگموند فروید آن را ابزاری مناسبی برای تحلیل انسان ها میدانست، و با توجه به اینکه فتومونتاژ نیز به خاطر تواناییهای خود میتواند تصویری بسازد که بار نمادین به خود گرفته و فرای واقعیت جلوه کند، لذا میتوان این شاخه عکاسی را عرصه ای همانند و جولان گاهی مناسب برای رویا ها دانست.
منابع:
آریان پور، امیر حسین - سال انتشار 1357 - عنوان کتاب: فرویدیسم، انتشارات امیر کبیر
زیگموند, فروید - سال انتشار1393، عنوان کتاب: تاریخ روانکاوی - ترجمه: سعید شجاع شفتی, انتشارات ققنوس
اروین,ادوارد - سال انتشار 1393, عنوان کتاب: مقدمه ای بر روانشناسی فروید, ترجمه: بهروز سلطانی, انتشارات جامی
کوهن,جاش, سال انتشار1393, عنوان کتاب: چگونه فروید بخوانیم, ترجمه صالح نجفی, انتشارات رخداد نو
کولیج, فردریک ال, سال انتشار1393 - عنوان کتاب:نعبیر رویا, ترجمه:علی فیروزآبادی,معصومه عمرانی سیگارودی, انتشارت نشر قطره
کولیج, فردریک ال, سال انتشار1393 - عنوان کتاب:نعبیر رویا, ترجمه:علی فیروزآبادی,معصومه عمرانی سیگارودی, انتشارت نشر قطره
کولیج, فردریک ال, سال انتشار1393 - عنوان کتاب:نعبیر رویا, ترجمه:علی فیروزآبادی,معصومه عمرانی سیگارودی, انتشارت نشر قطره
کریسپ, تونی, سال انتشار1393 - عنوان کتاب: فرهنگ تفسیر رویا,ترجمه امیر حسین میرزائیان - نشر آینده درخشان
امامی,یحیی - سال انتشار:1390, عنوان:مجموعه مقالات روانکاوی(1).مجله ارغنون
زیگموند, فروید - سال انتشار:1383 - عنوان کتاب: تفسیرخواب, ترجمه شیوا رویگران, انتشارات مرکز
شریعت کاشانی دکتر علی - سال انتشار: 1393, عنوان کتاب: روانکاوی و ادبیات وهنر, انتشارات نظر
رحیمی,عباس, سال انتشار1393 - عنوان کتاب: زمینه های فتومونتاز, انتشارات افکار
پاینده,حسین, شماره 41 - عنوان مقاله: رابطه هنر و ادبیات با روانکاوی, نشریه کارنامه
خدادادی مترجم زاده, دکتر محمد - سال دفاع 1372, عنوان پایان نامه: جستاری در فتومونتاژ, دانشگاه هنر
رحیمی,عباس, سال انتشار1393 - عنوان کتاب: زمینه های فتومونتاز, انتشارات افکار
تاسک, پطر, سال انتشار 1377 - ترجمه: دکتر محمد ستاری, عنوان کتاب: سیر تحول عکاسی, انتشارات سمت
سید حسینی, رضا سال انتشار,1384 - عنوان کتاب: مکتب های ادبی, انتشارات نگاه
رحیمی,عباس, سال انتشار1393- عنوان کتاب: زمینه های فتومونتاژ, انتشارات افکار
نیازی,رضا سال دفاع:,1391- عنوان پایان نامه:بررسی تاثیر امکانات عکاسی و تصویر پردازی دیجیتال, دانشگاه هنر
ولز,لیز سال انتشار,1390 - عنوان کتاب: عکاسی:درامدی انتقادی, انتشارات:مینوی خرد
Marien,Warner marine,2002,2010,Photography: Acultural of photography,Pearson publisher
http://akskhaneh.com/story/chris-anthony-samad-ghorbanzadeh
من به آقای قربان زاده توصیه میکنم که حتما کتاب تعبیر خواب دانیال نبی رو مطالعه کنند. خیلی ایده میتونن بگیرن برای کارها و نظریهپردازیهاشون. البته مال ابن سیرین هم بد نیست.
علاقهمند به عکاسی